eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام🦋
2.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
929 ویدیو
6 فایل
رفقا ؛ به مدد شهدا در این کانال تصاویر و کلیپ‌های کمتر دیده شده از غیورمردانِ لشکر خط‌شکن ۲۵ کربلا و دیدار خانواده‌هایشان را خواهید دید، و از مظلومیت هفت تپه و بچه‌های هفت‌تپه خواهیم نوشت...🦋 ارسال مطالب به ادمین👇 @Ahmadiatoui
مشاهده در ایتا
دانلود
🌊 . ▫️سال ۱۳۶۴ در مازندران و فريدونكنار شايع شد كه حاج بصير به شهادت رسيد. مطرح شدن اين موضوع در صبحگاه سپاه مازندران به اين شايعه قوت بخشيد. اما بسيجيان فريدونكنار در يك شب كه براي اقامه نماز مغرب و عشا به مسجد جامع شهر رفته بودند با خبر شدند كه حاجي به فريدونكنار آمده است. آنها با سردادن شعارهاي حماسي به سوي منزل حاجي حركت مي كنند. ‌. 🏠در بين راه عده اي از مردم نيز به آنها پيوستند تا به خانه حاجي رسيدند و شعار مي دادند «حاجي سرت سلامت.» جمعيت گرداگرد حياط خانه به ياد شهيدان جنگ اقدام به نوحه سرايي كردند.سپس حاجي شروع به سخنراني كردند و با ذكر آيه اي از قرآن مجيد تشكر از حضار در حالي كه قطرات اشك در چشمانش حلقه زده بود، گفت: «اي عزيزان من ! نور چشمان من ! چرا شعار سرت سلامت مي دهيد. من خسته و تنها شده ام ؛ دلم گرفته ؛ دوستانم همه رفتند و عزيزانم مرا تنها گذاشتند. شما نمي گذاريد كه به آنان ملحق شوم. همين شعارها و دعاهاي شماست كه مرا از آنان جدا كرده است. . 💠 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنرانی شورانگیز سرباز قاسم سلیمانی در شهر الحاضر حلب سوریه در میان بسیجیان و مستضعفان عالم به مناسبت ۵ آذر سالروز تشکیل بسیج مستضعفین. . . _عضو_شوید👇 💠 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 🏷 بسیجی یعنی شهید رئیسی که آسایش خود را فدای سعادت و خوشبختی مردمش کرد و هرگاه مردم دچار مشکل می‌شدند، بی‌درنگ در کنارشان حاضر می‌شد.🌟 او نمونه‌ای برتر از حکمران بسیجی در تراز انقلاب اسلامی بود. 💠 @hafttapeh
📝 از شیخ انصاری پرسیدند: چگونه می‌شود یکساعت فکر کردن برتر از ۷۰سال عبادت باشد؟شیخ گفت: فکری مانند فکر جناب در روز ... 💠cl@hafttapeh
💢 . ▫️ سید جمال طالبی.متولد ۱۳۴۶ سنگده. شونزده سالگی رفت جبهه.هشت مرحله عازم مناطق جنگی شد تا سال ۱۳۶۵ ، روز ۵ آذر تو خرمشهر تیر به قلبش اصابت کرد و بشهادت رسید. . ▫️تیربارچی بود . تو گردان امام محمد باقر لشکر ویژه 25 کربلا . تو گردان معروف بود که همیشه و در همه حال با وضو بود و موقع اذان نماز خود را به جا می آورد.متواضع بود و با حجب و حیا. اسم امام حسین که می امد اشک میریخت.روزی در یکی از این گردان ها که گردان علی بن ابی طالب بوده که سنگر اجتماعات آنان دچار حادثه شده بود ، توسط بلندگو درخواست کمک شده بود ، سید اولین نفری بود که در محل حادثه حاضر شد و توانست تعداد زیادی از برادران پاسدار و بسیجی را از زیر آوار بیرون آورد .  . 💠 @hafttapeh
💢 . ▫️مادر شهید : یک روز صبح برای صبحانه نان داغ گرفتم او داشت نان سرد را برای صبحانه می خورد من به او گفتم: مادر این نان سرد است نخور او ناراحت شد و گفت: مادر در جبهه بچه ها نان ندارند بخورند نان خشک را با کاپشن تمیز می کنند و می خورند من چیجوری اینجا اسراف کنم و نون گرم بخورم... . 💠 @hafttapeh
💢 . ▫️رفقا نمیدونم خودتون بابا یا مامان شدین یا نه !!! نمیدونم چقدر مواظب بچه هاتونین...پدرها و مادرها با هزار بدبختی بچه بزرگ کرده بودند ، دل نداشتند آفتاب به صورت بچه شون بخوره ...!!! جنگ که شد بچه هاشون و فرستادند جبهه، آفتاب داغ خوزستان وسرمای استخوان سوز کردستان خوب صورت هایشان را نوازش کرد... . 📷 عکس سمت چپ تصویر و نگاه کنین.شکراله را می‌بینید؟ چه پوست سفید و قشنگی داشت.حالا عکس سمت راست و ببین رفیق ، با همسنگرش تو سرمای استخوان سوز کردستان ، اسلحه به دست ، ،پوست صورت و دستشون رو میبینی ؟!سن و سالی ندارند ، اما از فرط خستگی و شرایط سخت ارتفاعات کردستان و نبرد با آن همه سرما و نبود شرایط مناسب برای استحمام و پوست آفتاب سوخته شان ، گویی که پیرشان کرده ....!!! . 🔖شهید شکراله فردوسی اهل نکا مازندران بود.۵ آذر ۱۳۶۲ محور مهاباد به سردشت بشهادت رسید.نوزده سال بیشتر سن نداشت. امروز سالگرد شهادتش بود.اما هیچ کس یادی از این قهرمان ما نکرد.شادی روحش سه تا صلوات بفرستین.(📝 احمدی اتویی) . 💠 @hafttapeh
💢 . 🔖 مادر شهید :از کلاس دوم ابتدایی روزه می گرفت . یادم یک سال ماه رمضان در فصل تابستان بود او روزه داشت از شدت گرما پیراهنش را بالا زده بر روی موزائیک خوابیده بود .بسیار مقید به حق الناس بود به مسجد می رفت مسئول تقسیم غذا بین مردم بود اضافه غذا را به ما نمی داد می گفت : مال مسجد است. . 💠 @hafttapeh
چ سخت و نفس‌گیر بود ،آن وداع آخر ... . 📷 مازندران_ ۱۳۶۷_تشییع پیکر سردار سید حسین الهی ( قائم مقام و مسوول ستاد اردویی لشکر ویژه ۲۵ ) . 📩 مادرم هیچگاه خاطره زحمات شبانه روزی تو را فراموش نمی کنم آن شبهائی که بر بالای گهواره من نشستی و مرا در آن سرمای کوهستان نوازش کردی تا پرورش یافتم .مادرم : من کیستم که تو را ستایش کنم و مقام تو را بازگو نمایم زبان از وصف تو عاجز و قلم در نوشتن ناتوان... . 💠 @hafttapeh
🎂 🌷 . 🔖 / برادر قاسم حسینی : ساعت 6 صبح آمده بود پیش من و گفت جهت گشت جاده مریوان نیرو می خواهند ببرند اسم من را خط زدند گفتم اشکالی ندارد فردا برو .گفت نمی شود من حتماً باید امروز بروم . از من نارحت شده بود و گفت تو دوست فرمانده هستی به او بگو من باید بروم به هر حال با اصرار زیاد از فرمانده اجازه گرفتیم که او برود ساعت 9 صبح بی سیم زدند که بین راه کمین کرده بودند و کلیه سرنشینان تویوتا به شهادت رسیدند .برادرش عباس نقل می کند : همیشه می گفت آیا می شود یک روز عکس مرا مثل باقی شهدای سنگده بر تابوت بزنند و صدای الله اکبر ، خمینی رهبر سر دهند.🇮🇷  . 💠 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 . ▪️قربانعلی علیپور.اهل روستای خطیرکلا قائم شهر.پدرش کشاورز بود.مظلوم بود و متواضع.سال ۶۰ عازم جبهه شد.دوبار مجروح شد.یک بار از ناحیه پا و یک باز هم از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت. شب عملیات محرم تو گردان صاحب الزمان به فرماندهی سردار شهید صادق مزستان حضور یافت .در مرحله اول عملیات ( ۱۰ آبان ۱۳۶۱) با شروع حمله گردان صاحب یک شهید در آن شب تقدیم انقلاب کرد.او کسی نبود جز قربانعلی علیپور.شادی روحش صلوات. . 💠 @hafttapeh
💢 . ▫️سردار حمید رجبی مقدم که صاحب الزمان لشکر ویژه ۲۵ در بود. او یار باوفای صادق بود و در تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۶۱ رسید. 🔖 مادر : يکروز به من گفت مادرجان تصميم گرفتم همانطوريکه شما مي خواهيد به جبهه نروم منم خليي خوشحال شدم و خدا را شکر کردم و پرسيدم چطور شد منصرف شدي مادر؟!. آقا حميد در جوابم گفت شما راضي باشيد بهتر است اما فقط در آخرت وقتي حضرت زهرا (س) از من سوال کرد که چرا به ياري اسلام نشتافتي، شما را نشان بي بي دو عالم مي‌دهم و مي گويم مادرم به من اجازه نداد. با شنيدن اين حرف آقا حميد انگار از خواب بيدار شدم و با قوت قلب گفتم مادرجان از همين حالا راضي هستم .برو خدا بهمراهت. . 📩 رجبی مقدم : و تو اي دختركوچكم! حال، اگر به شهادت نائل گشتم و نتوانستي به من بابا بگويي ،مي تواني بعد ازگشودن زبان، اين ندا را سردهي: «جنگ، جنگ تاپيروزي» (سمانه ) جانم ! تو بزرگ مي شوي و به عنوان دختر من ،«سكينه وار»، راهم را ادامه مي دهي و اسلام را ياري مي كني و پيام مرا ،به «شام ها»، به كوفه ها و به همه جا مي بري. . 💠 @harttapeh
📩 . 🏷خدایا مرا بسوزان؛ همراه سوختن گناهان من را هم بسوزان.خدایا چه بگویم که از بار گناهانم باخبری و میدانی در خلوت چقدر معصیت کردم.خدایا توبه کردم...قبول دارم عهد شکنم، قبول دارم بند عاصی و گنه کارم،خدایا دستم به دامان توست ، اول پاکم کن و بعد خاکم کن.خدایا در جوانی آمدم و در جوانی خودم را به تو سپردم...خدایا مرا ببخش که محتاج عفو و بخشش تو هستم. . 💠 @hafttapeh
💢 یاد بچه هایی بخیر که دنبال پست و مقام نبودند... . 💠 @hafttapeh
💢 . ▫️پدر شهید : تابستان ها پیش آقای خطیبی در چاکسر کاشی کاری می کردند. به خاطر صداقت و رفتار خوب او آقای خطیی هر روز با موتور  می آمد دنبالش می گفت نمی خواهد کاری بکنی فقط بیا پیش من باش . بعضی وقت ها با شهید علی محمدی تابستان ها یخ می فروختند . هیچ وقت بیکار نمی نشست کار می کرد تا کمک خرج خانه باشد .زمانی که می خواست به جبهه برود و رضایت نامه آورد که امضا بزنم این کار را نکردم و قبول هم نکردم همان شب خواب دیدم در بیابانی هستم  و سگ ها به من حمله کردند  و من می خواستم فرار کنم ولی نمی توانستم وقتی که پسرم اسدالله آمد  سگ ها همه فرار کردند . وقتی صبح بیدار شدم رفتم به انجمن و گفتم من رضایت می دهم که پسرم به جبهه برود . . 💠 @hafttapeh
22.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ | روضه خوانی حاج علی علیپور برای شهدای گمنام... 📌آئین استقبال از ۷ شهید خوشنام دوران دفاع مقدس در لشکر عملیاتی ۲۵کربلا-۶ آذر۱۴۰۳ 💠 @hafttapeh
🌊 . ▫️محمدمهدی تحویلداری.متولد ۱۳۳۸ محله ي تحويلداري رشت بود و بزرگ شده ی ساری. او پس از دريافت ديپلم خود وارد خدمت نظام شد و تحصيلات خود را در دانشكده ي افسري نيروي دريايي آغاز كرد. پس از طي دوه تخصصي و ادامه تحصيل به آمريكا اعزام شد و در رشته ي مهندسي برق و الكترونيك دانشگاه تگزاس مشغول به تحصيل شد. اواخر سال 1359 به كشور بازگشت و خود را مهياي خدمت كرد. هنگام جنگ در عمليات هاي متعددي از جمله والفجر 8 و خيبر حضوري فعال داشت. او در هفتم آذر ماه 1375 در حالي كه به اتفاق همرزمانش در حال بازگشت ز منطقه ي انجام مانور در بندرعباس و جزيره مينو بود بر اثر سانحه اي كه براي هلكوپترشان رخ داد به همراه ساير همرزمانش به فيض عظماي شهادت نائل شد و در آرامگاه ملامجدالدین ساری به خاک سپرده شد. . ▫️وی به عنوان مهندس هوا ناو در ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت می کرد و در آب‌هاي جزيره خارك مسووليت خلبان‌هاي ناو را تا پايان جنگ تحميلي عراق عليه ايران برعهده داشت. . 💠 @hafttapeh
💢 نه اهل چپ بودن و نه راست...مسیر مشخص و بود و صراط مستقیممم...تا آخرش تو همین خط و مسیر و کانال موندن و لفت ندادن... . 💠 @hafttapeh
💢یادتونه ، آهنگران میخوند: رفیقانم دعا کردند و رفتند دقیقا یعنی همین عکس ....!!! . 💠 @hafttapeh
🦋 حضرت گفت به من : آقا تو باید برگردی . ▫️اهل بابلسر بود.بسیجی لشکر ویژه ۲۵ کربلا.سال ۶۲ عملیات والفجر ۶ تو چیلات بشهادت رسید.۱۳ سال بعد تفحص شد و استخوان های مبارکش برگشت.پسر شهید تعریف میکرد: یک شب خواب دیدم پدرم برگشته ، به سمتش دوان دوان رفتم و با ذوق تمام اون و در آغوش گرفتم.اما حس کردم بابا زیاد خوشحال نشد.ازش سوال کردم چیزی شده بابا !؟انگار ناراحتی که برگشتی...!!! . ▫️گفت : آره پسر.ما تو این مدتی که تو تپه های منطقه چیلات بودیم، هر غروب خانم حضرت زهرا به ما سر میزد.وقتی از کنار استخوان های ما رد میشد، این چادرش بروی پیکرهای شهدا و من وقتی کشیده میشد ، یه حال قشنگی بهمون دست می‌داد که قابل وصف نیست.یک روز که خانم تشریف آوردن ، اسم من و صدا کرد و گفت : آماده شو که باید برگردی.گفتم خانم چراااا من !گفت :آخه دخترت مدتیه داره من و قسم میده به پسرم حسین که پیکر بابام برگرده ، واسه همین تو باید بری پیشش.نمیتونم درخواستش و رد کنم..!!! . 💠 @hafttapeh
💢 ... ... . ▪️رئیس ستاد لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود. عملیات والفجر هشت فاو ، بچه های مازندران برای ساخت سنگر نیاز به الوار چوب داشتند.با قایق چوب ها را به حاشیه اروند می آوردند و به فاو انتقال می‌دادند.اما حاشیه ی اروند وقتی آب جزر و مد میشد باتلاقی درست میشد که کار انتقال چوب ها را با مشکل روبرو می‌کرد. . ▪️یک روز حسینعلی با وجود اینکه که خود در جبهه مسئول هم بود به همراه نیروهایش شروع به انتقال این چوب ها کردند.تا زانو و کمر در گل و لای فرو می‌رفتند.دقایقی گذشت ، معاونش دید بچه ها یکی یکی بخاطر آن شرایط سخت از زیر کار شانه خالی کردند اما حسینعلی انگار نه انگار همچنان مشغول انتقال چوب هاست.میگفت : وقتی این شرایط و دیدم زبان به گلایه باز کردم و گفتم حاجی چه وضعشه همه رفتن که ، فقط من و شما موندیم ...با همون سر و وضع گلی و خستگی و عرقی که می‌ریخت: لبخندی زد و گفت : خدا میبینه برادر ...ما مسئولیم.نباید شونه خالی کنیم.تو هم نگران نباش.تمام این لحظات تو دوربین خدا در حال ضبطِ.... . 💠 @hafttapeh
❄️ دل زمین به برف است دل ما به شما ... . . ▫️اسفند ۱۳۶۶_عملیات والفجرده، شیار وَشکِناو،بعدازشناسایی ارکان گردان حمزه قبل از عملیات درحال برگشت رحیم کابلی به محسن قربانی گفت: داوودشیخ هدایتی بازدن برف به بچه ها اذیتمون میکنه بهش تذکردادم برام کورکوری خوند .قربانی هم داوود و گیر آورد و سرش رو زیربرف کرد.😊_۴ ماه بعد ثبت این عکس داوود در جزیره مجنون بشهادت رسید و پیکرش جا ماند بعد سالها برگشت.حاج رحیم کابلی هم سال ۱۳۹۵ در خان طومان بشهادت رسید و پیکرش ۶ سال بعد بازگشت.حاج محسن قربانی ماند و این روزها با درد دوری از رفقای شهیدش و جراحت های ناشی از جانبازی می‌سوزد و می‌سازد. . 💠 @hafttapeh
🌨دلم یک زمستان سخت میخواهد یک برف , یک کولاک بـه وسعت تاریخ که ببارد , که ببارد در ارتفاعات دزلی و ملخور و تمام راه‌ ها بسته شوند و شما چاره‌ ای جز ماندن نداشته باشید و بمانید و به آسمان نروید... . 🔖 اینها بچه های دریا بودند اما در ارتفاعات سرد کوهستان دزلی مردانه ایستادند‌.( از راست به چپ : ▫️شهید رضا حق شناس ( محمودآباد)▫️ شهید رحیم کابلی ( بهشهر) ▫️شهید ابراهیم جهانبین ( سلمان شهر) ▫️جانباز سعید ستارزاده ( سلمان شهر) ▫️جانباز محسن قربانی ( چالوس) ▫️شهید داوود شیخ ( علی آباد کتول)مردان کوهستان از لشکر ویژه ۲۵ کربلا. . 💠 @hafttapeh
‌شکر لله شیعه ای نامی شدیم اهل جمهوری اسلامی شدیم از خمینی درس عشق آموختیم در تنور جنگ و جبهه سوختیم بیعتی کردیم با سید علی راه حق در قول و فعلش منجلی . 📷 تُرابه ،پس از آزادسازی در ،اولین عملیات ویژه ۲۵ کربلا در...📆 ۱۳۶۴ . 💠 @hafttapeh
. ⚜نوروزعلی یزدانخواه.تو فریدونکنار مش نوروز صداش میکردند.تا قبل انقلاب بقالی داشت و بعد اونم تو یک شرکت نگهبان شده بود.عجیب مقید به نماز اول وقت بود.۹ آذر سال ۱۳۵۷ حین تظاهرات بر علیه رژیم شاهنشاهی دو دخترش 🌷شهیده طوبی ( ۱۱ ساله) و 🌷خدیجه ( ۲ ساله) با یک گلوله بشهادت می‌رسند.سال ۱۳۶۰ پسر دیگرش 🌷قربانعلی توسط منافقین بشهادت میرسه. . ⚜بعد از شهادت سه فرزندش ؛ مش نوروز خودش از لشکر ویژه ۲۵ کربلا عازم جبهه ها شد و ۱۷ ماه بعنوان بسیجی تو جبهه ها حضور داشت.تا سال ۱۳۶۵ قبل از عملیات کربلای چهار.پدر و پسر دیگرش ( رحیم) برای جبهه رفتن عزم سفر کردند .رحیم میگفت بابا تو پیش مامان بمون ، مش نوروز هم میگفت : من میرم رحیم تو بمون.حاج بصیر هم گفت : قرعه کشی کنین یکدوم از شما برای عملیات بیاد.اما مادر قبول نکرد و گفت : دلم میخاد هر دوتون برین جبهه...عملیات کربلای چهار شروع شد.🌷مش نوروز همون اول عملیات بشهادت رسید.حاج بصیر هم که فرمانده بود به رحیم گفت: تو دیگه برگرد عقب.قبول نکرد و پنجاه متر جلوتر از مکان شهادت پدرش ، 🌷رحیم هم بشهادت رسید و شد پنجمین شهید خانواده یزدانخواه.... . ▪️مردم به والله این ها نیستند... همه می‌خواهند این رشادت ها به فراموشی سپرده شوند...نمی‌دانم چرا !!! شهدا شما بگذارید پای بی معرفتی ما ...!!! شادی روح شهیدان یزدانخواه و ام البنین لشکر ویژه ۲۵ کربلا مرحومه بانو شهربانو ثمنی ( مادر ۴ شهید و همسر شهید یزدانخواه ) صلوات ...🦋🇮🇷🦋 . 💠 @hafttapeh