eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام 🇮🇷
3.2هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
9 فایل
اینجا از لشکری خط شکن گفته میشود از دلاوران لشکر ویژه ۲۵ کربلاااا... از گمنامان چادرنشینان خاکی هفت تپه .‌‌.. 👤ارتباط با ادمین کانال . ارسال مطالب ، عکس فیلم و خاطرات و ..‌. @ahmadiatouei
مشاهده در ایتا
دانلود
سخت بود ، جلوی اون همه آدم تو مراسم تشییع ، تو یک لحظه بخوای با جگر گوشه ت دم گوشی حرف بزنی و برای آخرین بار وداع کنی و بعد مدام اطرافیان هم هی صدات کنن ، بسه دیگه پاشو! مگر دل طاقت می‌گرفت... هنوز هم مادران شهدا دلتنگن !!!!!! . 📷 _ ۱۳۶۵_ با ( ابوالحسن پیاده ویژه ۲۵ ) : ۴ ...🇮🇷🌷 . 🟪 @hafttapeh
🏷 . ▫️عده ای از عزیزان بهم نقد میکنن و میگن چرا از شهدای شاخص کشور ( باکری ،همت ، خرازی ، هادی و ... تو کانال مطلب نمیزارین و نمیگین ...؟!؟! جوابم اینه : عبدالعظیم سی و هشت سال پیش از یک روستای دورافتاده در جنگل های شمال به نام رسکت بعنوان بسیجی ، گمنام و بی نام و نشان رفت جبهه تو عملیات کربلای ۴ شهید شد و ۹ سال پیکر پاکش مفقود موند اما حتی اهالی شهر و دیار خودش بعد این همه سال نه میشناسنش ، نه نگاهی به وصیتنامه ش کردند ، نه عکسشو دیدند....امثال عبدالعظیم ها تو دیار ما زیادن ، هفت تپه‌ی گمنام به معرفی همین گمنامان غریب می‌پردازد.شهدای شاخص و ملی هم تاج سر همه‌ی ما هستند.والسلام. . 🟪 @hafttapeh
🏷 دانش آموز اصغر بذرافشان ( ) : ۱۷ : خرمال ۲۸ ۱۳۶۶ ... . 💌 قسمتی از : خدایا چه لذت بخش است در راه تو کشته شدن و چه آرام بخش است مرگ در راه تو و چه حیات بخش است شهادت در راه تو و شهادت تصادفی نیست بلکه لیاقت و سعادتی است بزرگ که نصیب هرکس نخواهد شد و شهادت همانند یک قله ای است بزرگ که هر کس بخواهد آن قله را فتح کند باید مشکلات و سختی ها را تحمل کند تا به آن نقطه برسد.واقعیت در این است که بنده خواستم از نفس دنیوی و قفس تن که روحم در آن زندانی بوده رها شوم با جهاد در راه خدا زنجیره ها را بگسلم و عروج کنم. و به معشوقم برسم و چه خوش است دیدار یار رفتن. . 🟪 @hafttapeh
ماهر عبدالرشید یکی از افسران بلند پایه ارتش عراق یک روز برای سرکشی به یکی از اردوگاه های اسرای ایرانی در عراق رفت که ................‌. . 🟪 @hafttapeh
🎓 . 🦋 سبزعلی : دخترم فاطمه دانشگاه قبول شده بود و برای ثبت نامش رفته بوديم بابلسر. خب همه خانواده ها را می ديدم که برای بچه هاشون می آیند. در آنجا به من يه احساس ديگه ای دست داد كه الان اون اگه پدر داشت می آمد و دخترش را ثبت نام می كرد و من اينقدر دردسر نمی كشيدم. خواهرم در شهرستان گنبد زندگی می كند. خواب ديد كه ما همه توی يک جلسه خانوادگی هستيم و بعد همه داريم به سبزعلی می گویيم كه ما اين كار را كرديم و اون كار را كرديم و بعد دخترم زينب به بابا می گوید: می دونی بابا فاطمه دانشگاه قبول شد؟ و می گوید: آره اون روز اونجا بودم و ثبت نامش رو خودم انجام دادم. . 🕊شادی روح سردار سبزعلی ، تیپ ۲ لشکر ویژه ۲۵ کربلا صلوات 🌷🇮🇷 . 🟪 @hafttapeh
🍽 🇮🇷 . ▫️ مجتبی : ما فیروزکوهی ها خیلی به غذای ته چین علاقه داریم.بعد از مدت ها اومده بود مرخصی، براش ته چین درست کردم، موقع غذا خوردن دیدم دوسه تا قاشق بیش تر نخورد. خیلی زودکشید کنار. گفتم: چرا غذا نمی خوری؟ تو که این غذا رو خیلی دوست داشتی؟ گفت:اون زمان که من این غذاها رودوست داشتم دیگه گذشت، امروز رزمنده ها تو جبهه ها با شکم خالی دارند می جنگند. برادران من تو جبهه یک ذره غذا رو با هم می خورن. دلم نمیاد همرزمام گشنه بخوابن و من شکمم سیر باشه...! . 🏍 تو این فقط یه داشت اونو هم تو نامه اش نوشت بدید به که به لحاظ خوبی نداشت. . ▫️ اولین باری که می خواست بره جبهه ، بااینکه سن و سال کمی داشت گفت: بابا! مامان! می خوام برم جبهه! پدرش گفت : تو که سنی نداری کجا میخوای بری؟ گفت : الان کشور در حال جنگه، اگه منو امثال من نریم پس کی بره؟ ما تو خونه بشینیم دشمن بیاد تو خونه ما، همون لحظه بهش گفتم: برومادر؛ تورو به خدا می سپارم.فقط هر زمانی که رفتی ما رو هم به یاد داشته باش ، نامه برامون بنویس، ما رو از حال و روزت باخبر کن؛ مادر بودم، بچمو دوست داشتم ، اما باور کنید گفتم : سری که در راه خدا دادم هیچ وقت پس نمی گیرم.من مجتبی رو به عنوان ذخیره قیامتم تقدیم اسلام کردم! مجتبي ذخيره قبر و قيامت من است...! . 🟪 @hafttapeh
🦋 هر روز که بیدار میشی به این فکر کن که چه نعمت بزرگیه زنده بودن ، نفس کشیدن، فکر کردن لذت بردن و عشق ورزیدن ...آری عشق ورزیدن به و درگیرشان شدن خود نعمتیست ... . 🔆 : ویژه ۲۵ . 🟪 @hafttapeh
🏷 شعبان ابراهیمی () : ۱ ۱۳۶۴ _#عملیات ۸ . 📩 قسمتی از وصیتنامه شهید : هیجده هزار تومان پول دارم در بانک می باشد که خمسش داده نیست، خمسش را بدهید و در راه جبهه خرج شود. . 🟪 @hafttapeh
🏷 . 🩸بیاد علی اکبر ( ) ، ۲۵ .(🌷 شهادت ۴ دی ۶۵ کربلای ۴) . ▫️در ۲۶ مهر ماه 1334 در روستای « ترا» از بخش لاريجان شهرستان آمل بدنیا اومد.: شبی خواب دیدم، فردی نورانی، قنداقه ای را به من هديه می دهد و می گوید: اين فرزند شماست، بايد نام او را "علی اكبر" بگذاريد، اين فرزند پاک است و در آينده دارای مقامی والا می شود. با ديدن اين خواب تا تولد علی اكبر، شبی را بدون وضو سر بر بالين نگذاشتم. . 🔖 : یه روز بهم گفت خواهر جان! همیشه قبر گمنام و بی شمع و چراغ حضرت فاطمه زهرا (س) در نظرم می آید؛ دوست دارم روزی بشود که من هم جسدی نداشته باشم و گمنام بمانم. اگرهم دارم، يک مشت خاک بیشتر برای شما سوغات نیايد.۳۱ سال مفقود بود و یک مشت خاک از برادرم برگشت. . 🔖 : شبی که علی اکبر شهید شد ، من تو بیمارستان بودم و پسرم اکبر بدنیا اومد.بعد از شهادت علی اکبر شبی اکبر خیلی گریه می کرد به همراه اکبر بقیه بچه ها هم گریه می کردند منم خیلی خسته شده بودم بچه را زدم گفتم: من که مردم، بابات هم که رفت تو چرا داری جون منو می گیری؟ خوابیدم. در عالم خواب دیدم علی اکبر به من می گه: من نرفتم، بلکه همیشه پیش شما هستم. دل بچه درد می کنه. پاشو یه نبات درست کن تا بچه بخوره. در همین حین احساس کردم بلند شدم و نبات درست کردم و دارم به بچه می دم ولی به خودم آمدم دیدم دارم به بچه شیر میدم لحظاتی نگذشت که بچه آروم شد. . 🟪 @hafttapeh
🌊 سلام بر آن‌هایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند. . 📷 دلاوران لشکر ویژه ۲۵ کربلا _ هورالعظیم ۱۳۶۳ از راست : مهدی یوسفی، خیرالله نانواکناری، سید قاسم قریشیان، حاج مهدی محمدیان، سردار مهدی کاظمی، ناصر نورمحمدپور 🇮🇷 . 🟪 @hafttapeh