eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
101 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
8.4هزار ویدیو
253 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 عجایب دنیای ظهـــــــــــور... ⭕️ نزول مردی آسمانی... سلام بر تو! در روزی که به دنیا آمدی و روزی که با حضرت مهدی علیه‌السلام قیام می‌کنی! 🌕 سید اکبر، رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا نَزَلَ اِبْنُ مَرْيَمَ فِيكُمْ وَ إِمَامُكُمْ مِنْكُمْ. يعني به: المهديّ» «چه حالی خواهید داشت زمانی که پسر مریم سلام‌الله علیها، در میان شما فرود آید و امام شماهم در میانِ شما باشد؟!» 📗تفسیر اهل‌بیت علیهم‌السلام ج۱۴،ص۱۰۰ 📗تفسير نورالثقلين ج ۴، ص ۶۱۱ 📗تفسير کنز الدقائق، ج ۱۲، ص ۹۰ 📗بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۳۶۷ 📗تأويل الآيات الظاهرة ج۱، ص۵۵۱ 📗إثبات الهداة، ج ۵، ص ۲۴۶ 📗بهجة النظر، ج ۱، ص ۱۶۰ https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار🌷
❤️ شکر گزاری پيامبر(ص) فرمودند: روز قيامت منادي ندا مي كند: حمد كنان برخيزند! پس گروهي برخيزند! آنگاه پرچمي براي آنان نصب مي كنند و ايشان به بهشت در مي آيند. پرسيدند: حمدكنان كيستند؟ فرمود:كساني كه خدا را درهر حال سپاس مي گذارند. 📚اخلاق اسلامي ترجمه جامع السعادات دكترمجتبوي ج3ص304 امام سجاد(ع) فرمودند: سپاسگزارترينتان براي خدا، سپاسگزارترين شماست براي مردم. وفرمودند: خداونددرقيامت به بنده اي مي فرمايند:آيا فلاني را شكرنمودي؟ گويد: بلكه تو را پروردگارا شكركردم! خداوند فرمايد: اگراو راشكرننمودي؛مرا نيز شكرنكردي. 📚اخلاق اسلامي ترجمه جامع السعادات دكتر مجتبوي ج3 ص،386 روايت شده:شكرگزارترين اهل زمين رادر روزقيامت آورندو خدا پاداش سپاسگزاران رابه وي عطا فرمايدو شكيباترين اهل زمين را آورندو به وي گويند:آيا راضي هستي كه هماننداين سپاسگزارتو راپاداش دهيم؟ گويد:آري خدايا! خداوندفرمايد:نه!به اونعمت دادم؛پس شكرگزاردو تو رامبتلا ساختم؛پس صبرنمودي،پاداش تو رامضاعف مي كنم!آنگاه چندين برابرپاداش سپاسگزاران به وي عطا كند. 📚اخلاق اسلامي ترجمه جامع السعادات دكتر مجتبوي ج3 ص387 امام صادق(ع)فرمودند:كمترين حدشكراينست كه نعمت راازطرف خداديده وعلتى راكه موردعلاقه قلب وجالب توجه باشد،براى نعمت نتراشد،وتنهاعلت وسبب‏ نعمت راخدادانسته،و به آنچه اوعطاء مى‏كند،راضى باشد، وبه وسيله نعمت‏هاى اومعصيت و مخالفت اوامر و نواهى اونكند. 📚مصباح الشريعه ترجمه مصطفوي صفحه28 https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار🌷
عشق یعنی استخوان و یک پلاک عشق یعنی سالها تنهای تنها زیر خاک شهید جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷 https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
از درون می لرزید و به خود می پیچید. عرق از سر و رویش قطره قطره می چکید. چندبار صدایش زدم. حالت عادی نداشت. انگار توی عالم دیگری بود و صدای ما را نمی شنید. چراغ والر را آوردیم نزدیکش و پتوهایمان را انداختیم رویش. لرزَش، کم نمی شد. توی خواب صحبت می کرد. بچه ها گفتند:«تب کرده و هذیون می گه.» اما حرف هایش به هذیان نمی خورد. این ماجرا چندین شب ادامه داشت. شب های بعد با واکمن و نوار صدایش را ضبط کردیم و گاهی هم می نوشتیم. چندین نوار ضبط کرده و حدود پانصد صفحه کتاب موجود است. ارتباط با عالم دیگر و شهدا شده بود سرگرمی معنوی اش در دل شب. ماهم از این عنایت بی نصیب نبودیم. https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار🌷
هدایت شده از  ذکر روزانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از  ذکر روزانه
حرم حضرت عباس (عليه‌السلام)👆👆 🌱
هدایت شده از  ذکر روزانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از  ذکر روزانه
بعدش هم حتما زیارت ارباب بی کفن 👆👆
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ تمام در و پنجره های دفتر را به رگبار بسته بودند... مصطفی از کنار دیوار خودش را تا گوشه پنجره کشاند.. و صحنه ای دید که لبهایش سفید شد،.. به سمت ابوالفضل چرخید و با صدایی خفه خبر داد _اینا کیِ وقت کردن دو طرف خیابون رو با سنگچین ببندن؟😨 من نمیدانستم... اما ظاهراً این کار در جنگ شهری دمشق تروریست ها شده بود که جوانی از کارمندان دفتر آیه را خواند 👤_میخوان راه کمک ارتش رو ببندن که این وسط گیرمون بندازن!😰 و جوان دیگری با صدایی عصبی وحشی گری ناگهانیشان را تحلیل کرد 👤_هر چی تو حمص و حلب و دمشق تلفات میدن از چشم رهبری ایران میبینن! دستشون به حضرت آقا نمیرسه، دفترش رو میکوبن!🙁😥 سرسام مسلسل ها لحظه ای قطع نمیشد،... میترسیدم به دفتر حمله کنند.. و این ساختمان من بودم که مقابل چشمان همسر و برادرم به خودم میلرزیدم.😰😢 چشمان ابوالفضل🕊 به پای حال خرابم آتش گرفته... و گونه های مصطفی🌸 از غیرت همسر جوانش گُر گرفته بود که سرگردان دور خودش میچرخید... از صحبت های درگوشی مردان دفتر پیدا بود فاتحه این حمله را خوانده اند... که یکی شان با تهران تماس گرفت و صدایش را بلند کرد _ما ده دیقه دیگه بیشتر نمیتونیم مقاومت کنیم!😑😥 مرد میانسالی 👤از کارمندان دفتر، گوشی📞 را از دستش کشید و حرفی زد که دنیا روی سرم شد _یا اینجا همه مون رو سر میبرن یا اسیر میکنن! یه کاری کنید!😰😡 دستم در دست مادر مصطفی لرزید...😱😰😭و نه تنها دستم که تمام تنم تکان خورد..😰😭 و حال مصطفی را به هم ریخت که... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار🌷
با خودم گفتم: خوبه یک سوپ برای حاجی درست کنم تا بخوره حالش بهتر بشه. همین کار را هم کردم. با چیزهایی که توی آشپزخانه داشتیم، یک سوپ ساده و مختصر درست کردم. از حالت نگاهش معلوم بود خیلی ناراحت شده است. گفت: چرا برای من سوپ درست کردی؟ گفتم: حاجی آخه شما مریضی، ناسلامتی فرمانده‌ی لشکرم هستی؛ شما که سرحال باشی، یعنی لشکر سرحاله! گفت: این حرفا چیه می‌زنی فاضل؟ من سؤالم اینه که چرا بین من و بقیه‌ی نیروهام فرق گذاشتی؟  توی این لشکر، هر کسی که مریض بشه، تو براش سوپ درست می‌کنی؟ گفتم: خوب نه حاجی! گفت: پس این سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذایی رو می‌خورم که بقیه‌ی نیروها خوردن. https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهید جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار🌷
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیارت امین الله •┈••✾💠🌸🦋🌸💠✾••┈• اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ