9.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی بنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی
🍃پاداش زیارت
روزی حمدانبن اسحاق به دیدار امام جواد علیه السلام رفت و پرسید: آنکه پدرت را در طوس (مشهد) زیارت کند چه پاداشی دارد؟
امام جواد علیه السلام فرمود: هر که پدرم را در طوس زیارت کند، خدا گناهان گذشته و آیندهی او را میبخشد.
📚برگرفته از کتاب مهربانترین(قصهی زندگی امام رضا علیه السلام) ص۷۸
🌹🌷🌹
هدایت شده از 🌟 مطالب گوناگون 🌟
سیدجواد حسینی _ مریم ۱۲ تا ۳۶، کوثر (Trimmed).mp3
19.65M
🎙#تلاوت_صوتی
✅#درخـواستـی
💠تلاوتی بسیار زیبا و شنیدنی از قاری بینالمللی کشورمان استاد سیدجواد حسینی
📖سوره مبارکه مـریـم، آیات ۱۲ الیٰ ۳۶ و سوره مبارکه کـوثـر
🏢سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی _ اختتامیه مسابقات بینالمللی قرآن _ سال ۱۳۹۴
🕰مدتزمان تلاوت: ۲۷:۱۷
🎥این تلاوت قبلاً بهصورت تصویری در کانال قرار گرفته بود و اکنون به درخواست شما بهصورت صوتی و با کیفیت بالا نیز بارگذاری شد. فیلم تلاوت هم در کانال موجود است.
؛*┄┄┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄┄┄*
قـرآنـی نـغـمـههـای بـهـشـتـی
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌺﷽🌺
#ساعتبهوقتسلام...
#بهوقتنوڪریاربابدلها...
🌹به تو از دور سلام
🌹به سلیمان جهان از طرف مور سلام
🌹به حسین از طرف وصله ناجور سلام
آمدمتاغلامتانباشم
ڪفترروےبامتانباشم
گفتمآقاسلام،منتظرِ
یڪعلیڪالسلامتانباشم 💔
سردرِقلبمننوشتہ"حسیــݩ"
بہگمانمبہنامتانباشم...💗💗
🌴اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌴
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🥀
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🥀
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🥀
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🥀
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین
علیهم السلام
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🍂
🔻 گلستان یازدهم / ۲۲
زهرا پناهی / شهید چیت سازیان
نوشته بهناز ضرابی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔸 از هر انگشت مادر هنر میریخت. علاوه بر اینکه خیاطی ماهر بود، آرایشگری هم بلد بود. به دستور مادربزرگ، موهایم را بابلیس کشید. همان طور که مشغول موهایم بود، برای مادربزرگ تعریف میکرد که قبل از ظهر با علی آقا رفته اند خانه شهید رستمی و از آنها اجازه گرفته اند. علی آقا گفته بود: «ما مراسم خاصی نداریم، اما اجازه شما شرطه». وقتی موهایم درست شد، رفتم و پیراهنی را که خریده بودیم پوشیدم، اما تا وارد اتاق شدم، مادربزرگ، با اخم و تخم گفت این چیه پوشیدی؟ مگه لباس عروس نخریده ین؟!»
گفتم: "همین خوبه دیگه، هم لباس عروسه هم برای احترام به علی آقا خطهای مشکی داره."
مادربزرگ سری تکان داد و باز غرغر کرد. مادر لب گزید و اشاره کرد چیزی نگویم.
بعد از ناهار تا خواستیم بجنبیم، مهمانها از راه رسیدند. عمه ها، عموها، زن عموها، دایی و زندایی و چند نفر دیگر از فامیلهای نزدیک که از طرف ما دعوت شده بودند.
ساعت سه و نیم علی آقا و خانواده اش و چند نفری از فامیل هایش آمدند. علی آقا همان اورکت کره ای را پوشیده بود، با پیراهن قهوه ای و شلوار نوک مدادی. کیک بزرگی هم آورده بود. کیک را گذاشتند وسط سفره عقد. چادری که به سر داشتم سفید بود و گلهای ریز آبی داشت. کنار سفره نشسته بودم. خانمها دور تا دور اتاق بودند. علی آقا چند دقیقه ای آمد توی اتاق سر سفره میخواست کنارم بنشیند، اما وقتی دید خانمها نشسته اند رفت توی هال که مجلس مردانه بود.
عمو مهدی عکاسی میکرد. مریم روی سرم قند میسایید یک دفعه از توی هال صدای همهمه و صلوات و خنده بلند شد. مادر توی هال رفت و برگشت.
به دنبالش منصوره خانم و مریم هم رفتند و آمدند. مریم گفت: دوستای علی آقا اومدهان. "علی هیچ کدوم از دوستاش رو دعوت نکرده، نمیدونم خودشون از کجا خبردار شده ان." منصوره خانم با خوشحالی گفت: "امیر میگه یکی از دوستاش همه رو خبردار کرده. ما رو تعقیب کردن. توی کوچه پشتی فهمیده و قایم شده بودن. ما که آمدیم تو، اونا هم یا الله یا الله گویان آمدند داخل."
"الهی شکر که علی دوروبرش شلوغ شده و دوستاش کنارشان."
https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
شهید جاوید الاثر
ابوالفضل حافظی تبار🌷
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
ابراهیم در اكثر مواقع لباس خاكی رنگ میپوشید و همیشه سعی داشت با لباس سپاه از پادگان خارج نشود. آنقدر متواضع بود كه حتی در پوشیدن لباس مراعات میكرد.
یك روز دژبان مقابل درب جلوی ما را گرفت و گفت:« برادر! چون شما سرباز هستید, نمیتوانید ازپادگان خارج شوید.»
من فوراً در مقابل ابراهیم ایستادم و گفتم: « ایشان كارمند رسمی سپاه است، و لیكن لباس خاكی رنگ پوشیده است »
اما ابراهیم بدون آنكه ناراحت شده باشد گفت: « ایشان راست میگویند، من سربازم سربازِ حضرت ولیعصر (عج) ».
#شهید_ابراهیم_احمد_پوری
https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
شهید جاوید الاثر
ابوالفضل حافظی تبار🌷
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
«نمیدانم چه شد! هر قدر تلاش کردم خودم را از شر #سیمهای_خاردار خلاص کنم، نتوانستم. وضعیتم لحظه به لحظه بدتر میشد.
میدانستم چه بکنم. موانع در حال تکان خوردن و بسیار خطرناک بود، چون توجه #دشمن را به سمت من جلب میکرد. از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم.
یکی یکی سراغ آنها رفتم. یک لحظه یادم آمد که ایام #فاطمیه است. دست دعا و نیازم را به طرف حضرت فاطمه(س) دراز کردم و با تمام وجودم از ایشان خواستم که نجاتم بدهند. گریه کردم...دعا کردم.
در همین حال احساس کردم یکی پشت لباسم را گرفت، مرا بلند کرد و در آب #اروند پرتم کرد. آن حالت را در هشیاری کامل احساس کردم.» #احمد این ماجرا را برای دوستش تعریف کرد، او را قسم داده بود که تا زنده است، آن را برای کسی بازگو نکند
#شهید_احمد_جولاییان
📚برگرفته از کتاب مهر مادر
https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
شهید جاوید الاثر
ابوالفضل حافظی تبار🌷
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 توسل شهدا به حضرت زهرا سلام الله علیها
🔹 این بار روضه حضرت مادر رو از زبان یک مداح شهید بشنوید؛
◇ به روایت حاج محمد بذری و صدای هنوز زندهی شهید تورجیزاده🌷
#توسلبهحضرتمادر
#یافاطمهالزهراس
https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
شهید جاوید الاثر
ابوالفضل حافظی تبار🌷