هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌷 #شهید #علی_صیاد_شیرازی
مادر صیاد شده بود واسطه. تلفن زده بود به فرماندهی نیروی انتظامی خراسان که پسر خالهی صیاد سرباز شماست؛ توی نهبندان. اگه میشه، جاش رو عوض کنین. داغداره؛ تازه برادرش رو از دست داده. صیاد فهمیده بود. ناراحت شده بود. مادرش دستبردار نبود؛ من را واسطه کرد. گفت: حرف من که بی تأثیر بود، تو یه کاری بکن. تو که دوستشی، رفیقشی. شاید به حرفت گوش داد.
هنوز حرفم را نزده بودم که صیاد گفت: میدونم چی میخوای بگی. اما خودت بگو قوم و خویش من با بچههای مردم چه فرقی دارن؟ اون اگه بیاد، یکی دیگه رو میفرستن جاش. این درسته؟ خدا رو خوش میآد؟
✨❤️✨@hafzi_1✨❤️
,لینک کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
پول توجیبی که پدر به ما میدادند فقط برای خرید خوراکی نبود. میگفتند: از همین پول، لوازم التحریر هم بخرید. اگه میخواید برای کسی هدیه بخرید، مقداری از پولتان را جمع کنید و از همین پول هدیه بخرید. با این روش ما نحوهی درست خرج کردن را یاد میگرفتیم. بعضی وقتها که برای خرید چیزی پول کم میآوردیم، مقداری پول به ما قرض میدادند و ماههای بعد از پول توجیبیمان کم میکردند. اینجوری فرهنگ قرضالحسنه را هم به ما آموزش میدادند.
#شهید_سید_محمد_حسینی_بهشتی
┄✨❤️✨@hafzi_1✨❤️
,لینک کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
#قسـمـت_سی_و_سوم
ارو اروم رفتم و چند ردیف عقب تر نشستم و به حرفهاش گوش دادم
دیدم با بغض داره درد دل میکنه
-شهدا چی شد؟!مگه قرار نبود منم بیام پیشتون ؟! الان زنده موندم که چی بشه؟! که هر روز یه زخم زبون بشنوم؟!... بی معرفتا چرا من رو یادتون رفت و شروع کرد گریه کردن گریه کردن
دلم خیلی براش میسوخت...منم گریم گرفته بود ولی نمیتونستم گریه کنم...اروم رفتم پشت سرش...
نمیدونستم چی بگم و چیکار کنم...
فقط آروم گفتم: سلام آقا سید
اروم سرش رو برگردوند و سریع اشکاش رو با گوشه استینش پاک کرد و داد زد: زهراااا مگه نگفتم کسی اومد خبرم کن
-اقا سید حالا دیگه ما هرکسی هستیم ؟!
-خانم بین من و شما هیچ نسبتی نیست.نه ثبتی نه دینی و نه...
لااله الا الله
-قلبی چطور؟!اینقدر راحت جا زدید؟!من رو تا وسط میدون اوردید و حالا میخواین که تنها بجنگم؟؟ یعنی حتی اون گفتن عشق دوم و اینا همه دروغ بود؟!
چون برای رسیدن به عشق اولتون اینقدر تلاش کردید ولی عشق به ظاهر دومتون چی؟!این شهدا اینطوری پای حرفاشون وایمیستادن؟!
-من چیکار باید میکردم که نکردم؟؟
-چرا دیشب جواب بابامو ندادید و از خودتون دفاع نکردید؟؟
-چه جوابی؟!چه دفاعی؟!مگه دروغ میگفت؟!من فلجم...حتی خودمو نمیتونم نگه دارم چه برسه شما رو...کجای حرفهاش غلط بود؟!
-اون روز تو دفترتون گفتین این اتوبان دو طرفست...
ولی الان با این حرفاتون دارم میفهمم نه ...این اتوبان همیشه یه طرفه بوده...شما فکر میکنید نظر من راجب شما عوض شده؟!
حق هم دارید فکر کنید..چون عاشق نشدید تا حالا...و نمیدونید عشق یعنی چی...خداحافظ
بلند شدم و به طرف در مزار رفتم که از پشت سر اروم گفت:
ریحانه خانم(دومین بار بود که اسمم رو صدا میزد) این اتوبان همیشه دوطرفه بوده ولی وقتی کوه ریزش کنه دیگه راهی باقی نمینونه
برگشتم و باز باهاش چشم تو چشم شدم و گفتم: اگه صدبار هم کوه ریزش کنه باید وایساد و جاده رو باز کرد نه اینکه...
خداحافظ...
و از محوطه بیرون اومدم...
چند روز گذشت و از اقا سید هیچ خبری نداشتم...روزها برام تکراری و بیخود میگذشت..فکر به اینکه اینده و سرنوشتم چجوریه دیوونم میکرد.. دلم میخواست یه کاری کنم ولی کاری از دستم بر نمیومد..هر بار درباره سید با بابا حرف میزدم بحث رو عوض میکرد.
ادامه دارد ...
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
✨❤️✨@hafzi_1✨❤️
,لینک کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
ای انسانی که همیشه آنقدر سیری
که اصلا گرسنگی را درک نمی کنی،
تو انسان نیستی!
-شهید بهشتی
کاش...
خنثی کردنِ نفس را هم
یادمان میدادیـد
میگویند:
آنجا که نفس مغلوب باشد
عاشق میشویم
و عاشق که شدی شهید میشوی :)♥️
#تلنگــر
آیٺ الله جـاودان مےفرمـودند
☘🌸☘🌸
°• اگہ کسےدرجنگ
#شهـیدبشہ یڪبارشهـیدشده
اماکسے اگہ
باهواےِ نفـس خودش بجنگه
#هرروزشهـیدمیشہ❤️
هدایت شده از تنها منجی موعود علیه السلام
۞﴾﷽﴿۞
🔥آتش جهنم ...
#رسول_خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
اگر همه مردم بر محبت آقا #علی_بن_ابیطالب علیه السلام گرد می آمدند هرگز خداوند آتش جهنم را خلق نمی کرد .
📚 بحارالانوار علامه مجلسی ج ۳۹ ص ۲۴۸
📚مناقب آل ابی طالب علیه السلام ج ۲ ص ۳۰
منشاوی _ حجرات ، قاف (Trimmed).mp3
16.56M
#تلاوت_درخواستی
🎙یک شاهکار زیبای استودیویی از استاد مـحـمـد صـدّیـق مـنشـاوی
📖آیاتی از سُوَر مباركه حـجرات و قـاف
🏤 اجرا شده در دهه ۱۹۷۰ میلادی _ استودیو قاهره
🕰مدتزمان تلاوت : ۲۳ دقیقه
┄┅═✧❁🌸🌼🌸❁✧═
کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار
🌹@hafzi_1🌹
؛*┄┄┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄┄┄* قـرآنـی نـغـمـههـای بـهـشـت
#بدونتعارف
ترسیدیمجریمهکننکمربندبستیم!
نشدکهیهباربترسیمازچشمش
بیفتیمگناهنکنیم!
#سیدمهدیرومیگم💔👋🏽
#تلنگر
◖🧕🏻🌿◗
-میگفت..
خواهرانعزيز،مانندزينبزندگیكنيد،حجاب
شماازخونسرخمنمهمتراست،
شمشيریاستوبهچشممنافقانميخورد..
#شهيدسيدجعفراحمدپناه
🍃┄═❁๑๑🌸๑๑❁═┄🍃
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
╭═━⊰🍃🌺🌻🍃⊱━═╮
┄═﷽═┄
.☀️ تنفسصبح
📖 چهارصد و پنجاه و دومین (۴۵۲) صفحه نورانی قرآن کریم .️
🔷🔹
️✨🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺🍃
🍃
💠هر روز تلاوت یک صفحه نورانی از قرآن کریم را درحسینیهامالبنیین(سلاماللهعلیها) بشنویم، بخوانیم، بیندیشیم و عمل کنیم.
⏯️ سورة مبارکة الصّافات
✨✨
🍃┄═❁๑๑🌸๑๑❁═┄🍃
🍃┄═❁๑๑🌸๑๑❁═┄🍃
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
╭═━⊰🍃🌺🌻🍃⊱━═╮
┄═﷽═┄
.☀️ تنفسصبح
📖 چهارصد و پنجاه و دومین (۴۵۲) صفحه نورانی قرآن کریم .️
🔷🔹
️✨🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺🍃
🍃
💠هر روز تلاوت یک صفحه نورانی از قرآن کریم را درحسینیهامالبنیین(سلاماللهعلیها) بشنویم، بخوانیم، بیندیشیم و عمل کنیم.
⏯️ سورة مبارکة الصّافات
✨✨
🍃┄═❁๑๑🌸๑๑❁═┄🍃
🍃┄═❁๑๑🌸๑๑❁═┄🍃
•᯽🪞᯽••᯽🪞᯽••᯽🪞᯽•
✨ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـل ْلِوَلـیِـڪ ْألْـفَـرَج✨
❥❥❥❥❥❥❥
ســلام حضــرت زنــدگی ،
ڪاش این روزهاے سردِ دلتنگ ، تمام میشد ...
ڪاش ناگهان بوم زندگی ، پر از معجزهے رنگها میشد ...
ڪاش فضاے جهان را عبور صورتی پروانه ها پر میڪرد و روے نبض ثانیهها از عطر اقاقی و نسترن لبريز میگردید ...
ڪاش باران میآمد ؛ زلال ، پاڪ ، بیدریغ و جان خستهے دشتها سیراب میشد ...
... ڪاش شما میآمدید و زندگی جارے میشد و ما در پناه گرم و سبز دیدارتان تازه میشدیم ...
ڪاش میآمدید ...
❥❥❥❥❥❥
🔅نذر فرج مولا قرائت دعاے الهی عظم البلا....☀️
❥❥❥•᯽🪞᯽•❥❥❥
#امام_زمان
محبتت را به امام زمانت ابراز ڪن♥️
❥❥•᯽🪞᯽•❥❥
به او بگو دوستش دارے
بگو قلبت را خانهے او ڪردهاے
بگو دوستیاش را بر همه چیز
ترجیح میدهی
👌یادت باشد
امام صادق علیهالسلام فرمودند :
"إذا أحَبَّ أحَدُكُم أخاهُ فَليُعلِمهُ ذلِكَ"
هر گاه ڪسی را دوست داشتی
مراتب محبتت را به او بازگو ڪن
پدر مهربانم دوستت دارم ...
الهی روزگار ظهورت را درڪ ڪنم آقا جان
نفس بڪشم در بهارے ڪه تـــو بر پا می ڪنی🪴
✨ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـل ْلِوَلـیِـڪ ْألْـفَـرَج✨
❥❥❥❥❥❥❥
#امام_زمان
•᯽🪞᯽••᯽🪞᯽••᯽🪞᯽•
✨ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـل ْلِوَلـیِـڪ ْألْـفَـرَج✨
❥❥❥❥❥❥❥
ســلام حضــرت زنــدگی ،
ڪاش این روزهاے سردِ دلتنگ ، تمام میشد ...
ڪاش ناگهان بوم زندگی ، پر از معجزهے رنگها میشد ...
ڪاش فضاے جهان را عبور صورتی پروانه ها پر میڪرد و روے نبض ثانیهها از عطر اقاقی و نسترن لبريز میگردید ...
ڪاش باران میآمد ؛ زلال ، پاڪ ، بیدریغ و جان خستهے دشتها سیراب میشد ...
... ڪاش شما میآمدید و زندگی جارے میشد و ما در پناه گرم و سبز دیدارتان تازه میشدیم ...
ڪاش میآمدید ...
❥❥❥❥❥❥
🔅نذر فرج مولا قرائت دعاے الهی عظم البلا....☀️
❥❥❥•᯽🪞᯽•❥❥❥
#امام_زمان
محبتت را به امام زمانت ابراز ڪن♥️
❥❥•᯽🪞᯽•❥❥
به او بگو دوستش دارے
بگو قلبت را خانهے او ڪردهاے
بگو دوستیاش را بر همه چیز
ترجیح میدهی
👌یادت باشد
امام صادق علیهالسلام فرمودند :
"إذا أحَبَّ أحَدُكُم أخاهُ فَليُعلِمهُ ذلِكَ"
هر گاه ڪسی را دوست داشتی
مراتب محبتت را به او بازگو ڪن
پدر مهربانم دوستت دارم ...
الهی روزگار ظهورت را درڪ ڪنم آقا جان
نفس بڪشم در بهارے ڪه تـــو بر پا می ڪنی🪴
✨ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـل ْلِوَلـیِـڪ ْألْـفَـرَج✨
❥❥❥❥❥❥❥
#امام_زمان
هدایت شده از کانال خصوصی من وخدا
Tavasol-Salahshor_YasDL.com.mp3
6.98M
┅═✧﷽✧═┅
💠 دعای توسل
🔶 بانوی سلحشور
🌼 التماس دعا فرج مولا صاحب الزمان علیه السلام🌺🕊
اللهم صلی علی محمد وال محمد وعجل الفرجهم🌺🕊
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
#رمان
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
🌹 #قسـمـت_ســے_و_چهارم
تا اینکه نصفه شب دیدم صدای جیغ زدن های مامانم میاد...سریع خودمو رسوندم بالاسرش...دیدم رو تخت نشسته داره گریه میکنه
-چی شده مامان؟!
-ریحانه...ریحانه...این پسره اسمش چیه؟؟
-کدوم پسره؟! چی میگید؟!
-عههه...همین که اومده بود خواستگاریت
- اها...اسمشون سید محمد مهدی هست
-با گفتن اسمش گریه های مامان بیشتر شد
بابام هم کم کم نگران شده بود و میخواست اورژانس خبر کنه
-حالا چی شده مامان؟!
-خواب خانم جون رو دیدم (مادربزرگم و همون که اولین بار بهم نماز خوندن یاد داده بود)
با همون چادری که همیشه میزاشت توی خونه قدیمیمون بودم دیدم در باز شد اومد تو ولی به من هیچ توجهی نمیکرد و ناراحت بود گفتم مامان چی شده؟! گفت تو ابروی منو پیش حضرت زهرا بردی
گفتم چرا؟!
گفت خانم میگه برای خواستگاری نوه اش اومده خونه شما ولی بیرونشون کردین گفت به دخترت بگو تو که میترسی محمد مهدی نتونه از دخترت مراقب کنه..این پسر از حرم دختر من مراقبت کرده چطور از مراقبت دختر تو برنمیاد.
خانم جون اینارو تو خواب گفت و پا شد و با گریه رفت
که بابام گفت: این حرفها چیه زن...حتما غذای سنگین خورده بودی
که مامان با گریه میگفت من هیچوقت خوابام غلط نیست مامانم بعد مدتها اومده تو خوابم و از من دلگیر بود
ما بد کردیم...نباید بیرونشون میکردیم..
-ولمون کن خانم...میخوای دخترتو بدبخت کنی که چی؟! یه مرده خوشحال بشه
-تو از کجا میدونی بدبخت میشه مرد؟؟
-از اونجا تو جامعه به اون اقا نه کار میدن نه پست اجتماعی میدن نه میتونه رانندگی کنه نه میتونه گلیم خودشو از آب بکشه بیرون.بازم بگم؟!
-تو هم خوشبختی رو چه چیزهایی میدونی خوشبختی یعنی دلت کنار یکی اروم باشه چه تو خرابه باشین چه تو کاخ
-این رمانتیک بازیا مال یه سال اول زندگیه..وقتی قسط بانک و اجاره خونه و اسباب کشی و در به دری شروع شد اونموقع میفهمی دلت پیش کی آروم بود و اروم میشه
یک هفته همین بحث تو خونه ما بودو منم هم غذام کم شده بود و هم حرف زدنم و فقط غصه میخوردم مامانمم که وضع روحیش خوب نبود و کلا وضعیت خونمون ریخته بود بهم...
یه روز صبح دیدم بعد مدتها از مینا برام یه پی ام اومد
-سلام ریحانه خوبی؟!
-سلام مینا.چه عجب یادی از ما کردی؟!
-همونقد که شما یاد میکنی ماهم یاد میکنیم میخواستم بگم آخر هفته بله برونمه
-ااااا.. به سلامتی چطور بی خبر؟!حالا اقا داماد کیه؟
-میشناسیش
-میشناسم کیه؟! از بچه های دانشگاست؟؟
-اره
-کدومشون؟!
-اقا احسان
-احسان؟!
-اره...چیه چرا تعجب کردی؟!
-اخه اون که میگفت فقط
-نه بابا...بنده خدا میگه از اول هدفش من بودم...میگفت صحبت درباره تورو بهونه کرده بود که باهام حرف بزنه میگفت چون باباش با بابات همکاره تو رودروایسی و به زور بلند شده اومده خواستگاریت و کلی دعا کرده که تو جواب رد بدی
-اینا رو احسان بهت گفته؟!
-اولا آقا احسان و دوما اره
-به هر حال ان شاالله که خوشبخت بشی به آقا احسانم سلام برسون.
ممنونم...البته از الان میدونم خوشبختم ریحانه خبر نداری هنوز هیچی نشده یه ویلا تو شمال به نامم زدن
-چه خوب...ولی مینا ای کاش میتونستم از جانب یه دوست باهات صحبت کنم ولی میدونم الان هرچی بگم با یه چشم دیگه ای منو میبینی..فقط برات ارزوی خوشبختی میکنم.
-ممنونم...نگران من نباش ریحانه...من از پس کارهام برمیام..پس منتظرتما اخر هفته
-مینا نمیتونم قول بدم که حتما میام
-حتما باید بیای...اتفاقا احسانم اصرار کرد حتما دعوتت کنم.
دلم برای مینا میسوخت...میخواستم خیلی حرفها رو بهش بزنم ولی میدونستم الان فکر میکنه شاید از حسادته و ترجیح دادم سکوت کنم و براش دعا کنم خوشبخت بشه...اخه خیلی دختر مهربون و پاکیه و فقط یکم اعتقاداتش ضعیفه...ای کاش میفهمید خوشبختی فقط ویلا و ماشین و... نیست. و اصل کاری اون ارامشیه که باید حس بشه..
وقتی ماجرای خواب مامان رو به زهرا تعریف کردم کلی پشت تلفن گریه کرد و گفت از وقتی سید ماجرا رو شنیده همیشه تو خودشه و میگه ای کاش کاری از دستش برمیومد.
ادامه دارد...🍃
✨❤️✨@hafzi_1✨❤️
,لینک کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌷 #شهید #علی_صیاد_شیرازی
مادر صیاد شده بود واسطه. تلفن زده بود به فرماندهی نیروی انتظامی خراسان که پسر خالهی صیاد سرباز شماست؛ توی نهبندان. اگه میشه، جاش رو عوض کنین. داغداره؛ تازه برادرش رو از دست داده. صیاد فهمیده بود. ناراحت شده بود. مادرش دستبردار نبود؛ من را واسطه کرد. گفت: حرف من که بی تأثیر بود، تو یه کاری بکن. تو که دوستشی، رفیقشی. شاید به حرفت گوش داد.
هنوز حرفم را نزده بودم که صیاد گفت: میدونم چی میخوای بگی. اما خودت بگو قوم و خویش من با بچههای مردم چه فرقی دارن؟ اون اگه بیاد، یکی دیگه رو میفرستن جاش. این درسته؟ خدا رو خوش میآد؟
✨❤️✨@hafzi_1✨❤️
,لینک کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹