eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
101 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
8هزار ویدیو
245 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 !!! 🌷ما بعد از اولین گروهان از گردان موسی بن جعفر(ع) وارد جزیره ام الرصاص شدیم. رضاعلی پشت سر من حرکت می‌کرد. او پیک گردان بود. سنگر تیربار کمین عراقی‌ها در نوک ام الرصاص بود. این سنگر غیرقابل نفوذ و محکم بود. هرچه با آر.پی.جی آن را هدف قرار دادیم، نتیجه نداد. مجبور شدیم که درخواست خمپاره شصت کنیم تا از بالا آن را تخریب کنیم. تیربارچی تا آخرین تیرش را شلیک کرد. در همان تاریکی و بحرانی که داشتیم، رضاعلی چند بار گفت: مردان بزرگ ایستاده می‌میرند. 🌷داشتیم جلو می‌رفتیم که بی‌سیم مرا صدا کرد. وقتی برگشتم، دیدم گلوله ضدهوایی که علیه نفرات استفاده می‌کردند از جلو به سرش اصابت کرد. او همچنان سرپا ایستاده بود. لحظاتی بعد یک‌باره به زمین افتاد. چشمش را بستم و راهش را ادامه دادم. متأسفانه جنازه‌اش کشف نشد و تنها نمادی از یک قبر برای او در روستای دلازیان سمنان ساخته شده است. روحش شاد و یادش گرامی. 🌹خاطره ای به یاد شهید جاویدالاثر رضاعلی اعرابیان : رزمنده دلاور مهدی صفاییان منبع: سایت نوید شاهد ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
🍓 ما تصمیم گرفتیم اول به بیمارستان عیسی بن مریم برویم ماشین هرچه می رفت به اصفهان نمی رسیدیم. چقدر این راه طولانی شده بود من هراسان بودم و هیچ کاری از دستم بر نمی آمد. خدا خدا می کردم که زودتر به اصفهان برسیم. وقتی به اصفهان رسیدیم به بیمارستان عیسی بن مریم رفتیم دیر وقت بود نگهبان های بیمارستان جلوی ما را گرفتند من با گریه و زاری ماجرای گم شدن دخترم را گفتم. آنها با شنیدن ماجرا به ما اجازه دادند وارد بیمارستان شوین اول دلم نیومد برم اورژانس به هوای اینکه زینب به ملاقات مجروحان رفته باشد به بخش مجروحان جنگی رفتم و همه اتاق ها را یکی یکی گشتم. مادر و بچه ها داخل راهرو منتظر بودند وقتی زینب را در بخش پیدا نکردم با وجیهه به اورژانس رفتیم و مشخصات زینب را به مسئولان آنجا دادیم. دختری ۱۴ ساله خیلی لاغر و سفید رو با چشم های مشکی، چادر مشکی، روسری سرمه ای رنگ و مانتو شلوار ساده مسئول ژانس گفت امشب تصادفی با این مشخصات نداشتیم. اورژانس بیمارستان شلوغ بود و روی تختها مریض های بد حالی بودند که آه و ناله شان به هوا بود چند مجروح تصادفی با سر و کله خونی آورده بودند پیش خودم گفتم خدا به داد دل مادراتون برسه که خبر ندارند با این وضع این جا افتاد. آنها هم مثل بچه های من بودند اما پیش خودم آرزو کردم کاش زینب هم مثل اینها الان روی یکی از تخت ها بود فکر اینکه نمی‌دانستم زینب کجاست دیوانه ام می کرد. از بیمارستان عیسی بن مریم که خارج شدیم شب از نیمه گذشته بود مأمور های شهرداری جارو های بلندشان را به زمین می کشیدند. صدای خش خش جاروی در سکوت شب بلند می‌شد و حتی این صداها وحشتم را بیشتر می‌کرد آن شب یک ماشین دربست کردیم و به همه بیمارستانها سر زدیم. داخل ماشین، شهرام به من تکیه زده بود با حالت بچگی اش گفت مامان نکنه زینب رو دزدیده باشند؟ مادرم او را تکان داد که ادامه ندهد. من انگار آنجا نبودم فقط جواب دادم خدا نکنه. با حرف های بچه گانه شهرام تکان جدیدی خوردم ناخودآگاه فکرم سراغ حرف‌ها و کارهای زینب افتاد یکدفعه یاد نوشته‌های روی دفتر زینب افتادم: خانه خود را ساختم اینجا جای من نیست باید بروم باید بروم. خانه زینب کجا بود؟ کجا می خواست برود؟ ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
وقتی در ماشین می‌نشستیم یا می‌خواست کاری انجام بدهد، مداحی پخش می‌کرد و کارش رو شروع می‌کرد. صدای همه مداح‌ها را گوش می‌کرد، حتی هشدارهای گوشی‌اش برای بیدارشدن یا برای نماز و...، زیر صدای یاحسین(ع) و یا صوت زیارت‌عاشورا بود و با این صداها بلند می‌شد. 📎به روایت مادرشهید ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
🌷 🌷 (۲ / ۱) !!! 🌷پاییز سال ۱۳۶۴ بود که به قصد حمل نیرو از پایگاه به پرواز درآمدیم. مقصد ما دزفول بود. قرار بود بعد از تخلیه نیرو در دزفول با توجه به این‌که در نزدیکی ظهر نیز قرار داشتیم، تصمیم گرفتیم بعد از صرف ناهار به سمت پایگاه پرواز کنیم. به خوبی خاطرم هست اولین قاشق غذا را که خوردیم به ما اطلاع دادند سریعاً به سمت امیدیه پرواز کنیم. یکی از دوستان خلبانم گفت: «اجازه بدهید ناهارمان تمام شود می‌رویم.» که آن بنده خدا گفت: «تعداد زیادی مجروح جنگی که اکثر آن‌ها ضربه مغزی هستند در امیدیه منتظر شما هستند وضع اکثر آن‌ها وخیم است و شاید زندگی آن‌ها در گرو چند دقیقه باشد.» 🌷با شنیدن این توضیحات درنگ نکردیم. بلافاصله از جا بلند شدم و با روشن کردن هواپیما به ابتدای باند رفتیم و آماده پرواز شدیم. پرواز به خوبی انجام شد و ساعتی بعد بدون هیچ مشکلی در دزفول به زمین نشستیم و بعد از پیاده کردن نیروها به سمت امیدیه پرواز کردیم. مسیر هوایی ما حدود نیم ساعت بود. شاید حدود ۱۵ دقیقه از پروازمان می‌گذشت که رادار با من تماس گرفت. متصدی رادار خیلی هراسان به من گفت: «تا آن‌جایی که امکان دارد ارتفاع خودم را کم کنید.» در آن شرایط و با توجه به نقطه‌ای که من در حال پرواز بودم نباید شکل خاصی برایم به وجود می‌آمد از ایشان پرسیدم: «مشکلی پیش آمده؟ چرا باید ارتفاع را کم کنیم.» 🌷متصدی رادار اعلام کرد: «۶ فروند هواپیمای شکاری دشمن درست پشت سر شما قرار دارند و با توجه به سمتی که دارند هدفشان شما هستید. منطقه در اختیار شماست. به هر طریقی که می‌توانید از دست آن‌ها خلاص شوید.» در اولین حرکت، ارتفاع هواپیما را به حدود ۴۰۰ پا رساندم. این حداقل ارتفاعی بود که در آن می‌توانستم پرواز کنم. به همین شکل ادامه دادم. تمام حواسم به هواپیماهای دشمن بود که صدای همکارم که ناوبری هواپیما را بر عهده داشت من را به خود آورد. درباره کوهی که در جلوی ما قرار داشت هشدار می‌داد. چاره‌ای نداشتم. برای رد شدن از کوه باید ارتفاع می‌گرفتم. بلافاصله.... .... ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
🌷فرازی از وصیتنامه شهید: از مسئولین می‌خواهم به این امور رسیدگی کنند و تنها به امید اینکه فلان نهاد، نهادی انقلابی است، ننشینند. مسئولین باید به درد دل این مردم محروم و مظلوم گوش فرا دهند و به مردم برسند. مردم را با کارها و رفتارشان به انقلاب جذب کنید ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - دوشنبه‌زیارت‌امام‌حسن‌ۖحسینۖ .mp3
1.02M
زیارت 🌹حضرت امام حسن مجتبی (عليه‌السلام) و 🌹حضرت امام حسین(عليه‌السلام)
28.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شرفیابی شیخ مفید محضرامام زمان (عج) از زبان شهید کافی(ره) ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
🍓 شهلا با ترس گفت مامان صبح که حموم رفتیم زینب به من گفت حتماً غسل شهادت کن مادرم با عصبانیت به شهرام و شهلا نهیب زد که توی این موقعیت این حرفا چیه که میزنید جای اینکه مادرتون رو دلداری بدید بیشتر توی دلش رو خالی می کنید. من باز هم جوابی ندادم اما فکرم پیش وصیت نامه های زینب بود آن هم دو تا وصیت نامه یعنی چه تا آن شب همه این حرف ها و حرکات برایم عادی بود. اما حالا پشت هر کدام از این حرف‌ها حرفی و حدیثی بود. در میان افکار عجیب و غریب گرفتار شده بودم که وجیهه مظفری با رسیدن به یک بیمارستان دیگر چند بار صدایم کرد تا من را به خودم آورد. گاهی گیج بودم و گاهی دلم می‌خواست فریاد بزنم و تا می توانم در خیابان های تاریک بدم به همه مردم را خبر کنم که دخترم را گم کرده‌ام و کمکم کنند تا او را پیدا کنم. وحشت همه وجودم را گرفته بود آن شب از همه چیز می ترسیدم از تاریکی از سکوت از بیمارستان از اورژانس. سرزدن ما به بیمارستان‌ها نتیجه نداد. اذان صبح شد اما هنوز سرگردان دور خودمان می چرخیدیم آن شب، سخت ترین و طولانی ترین شب زندگی ما بود. صبح از درد ناچاری به پزشکی قانونی رفتیم جایی که اسمش هم ترسناک است و تن هر مادری را می‌لرزاند. اما آنجا هم نشانی از گمشده من نبود. دختر ۱۴ ساله من در اولین روز سال جدید به مسجد رفته و برنگشته. زینب من آنچنان بی نشان شده بود که انگار هیچ وقت نبود. دختری که تا بعد از ظهر بغلش میکردم می بوسیدمش و با او حرف می‌زدم آن شب مثل یک خیال شده بود. خیالی دور از دسترس که هر چه می دویدم به او نمی رسیدم. ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا | 📜 روایت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از اصرار شهید حسین بادپا برای حضور در سوریه ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای رادیو ، نور کم آشپز خونه، هوهولکی خوردن سحری سحری های ماه رمضون بچگی یادش بخیر...😍🥰😊
💠💠 💎اهمیت ماه مبارک رمـضـان ✳️ امام رضا عليه السلام ـ به نقل از پدرانش عليهم السلام، از امام على عليه السلام ـ : 🔻روزى، پيامبر خدا براى ما خطبه خواند و فرمود: 🔹 «اى مردم! همانا ماه خدا، همراه با بركت و رحمت و آمرزش، به شما روى آورده است؛ ماهى كه نزد خدا برترينِ ماه‌هاست و روزهايش برترينِ روزها، شب‌هايش برترينِ شب‌ها و ساعاتش برترينِ ساعات است. 🔸 ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت شده‌ايد؛ و از شايستگانِ كرامت الهى قرار داده شده‌ايد. نَفَس‌هايتان در آن، تسبيح است؛ خوابتان در آن، عبادت؛ عملتان در آن، پذيرفته؛ و دعايتان در آن، مورد اجابت است. 📚فضائل الأشهر الثلاثة : ص۷۷ ح ۶۱ ___________________________🔻تنهامنجی موعود🔻 @t_sardar ✨❇️✨ اللهم عجل لولیک الفرج
AUD-20230322-WA0064.mp3
12.74M
حضرت علی (ع) می فرمایند رسول خدا(ص) در نزدیکی های ماه مبارک رمضان ما را مورد خطاب قرار داده و فرمودند:" ای مردم به سوی شما روی می آورد ماهی که با برکت، رحمت و مغفرت است، ماهی که در نزد خداوند بهترین ماه ها است، روزهایش بهترین روزها، شب هایش بهترین شبها و ساعات او بهترین ساعات است. در این ماه به مهمانی خدا دعوت شده اید و خداوند شما را از اهل کرامت قرار داده
هدایت شده از شهدا ی جاویدالااثر
‍ ‍ مستحب است اول ماه رمضان صورت وسرتون رو با کمی گلاب مسح کنید.🌸🍃 تمام خانواده حتی بچه کوچک فایده گلاب برای اولین روز ماه رمضان🌷 مانع از فقر وذلت وبیماری سرطان میشود. ✍🏻 از مفاتیح الجنان اعمال اولین روز ماه رمضان🌙 فراموش نشه به همه بگید ارام ارام صدای پای رمضان به گوش میرسد دستهاى خالى من دخيل دل پاكتان,... 🙏 مرا در ساعات آخر شعبان نه به بهاى لياقت،بلکه به رسم رفاقت اول حلال وبعد دعایم کنید... پیشاپیش ماه مبا رک رمضان مبارک....🎉🎊🎉 ."التماس دعا🙏 حضرت محمد(ص)فرمود:هرکس سوره فتح رادرشب اول ماه رمضان سه باربخواند خداونددرهای رزق وروزی راتارمضان سال بعد به روی او می گشاید .به دیگران هم بگویید. .............................. هركسي سوره نصر و سوره يس را در روز اول ماه رمضان بخواند درطول سال خوشحال و مسرور خواهد بود. نشردهید و پاداش آن براي شما📌
🌸هفت سین خاص ♥️براےِ شما ڪہ خاص هستید 🍎با نامِ خـــ♡ـــداےِ مهربان و لطیف 🍎مےچینم هفت سینِ امسال را ؛ 🌾1- سایہ پدر و مادر برسرتوڹ 🌾 2- سلامتے در جسم و جانتون 🌾 3- سرسبزے در خانہ‌هاتون 🌾 4- سخاوت در دل‌هایتان 🌾5-سرنوشتِ زیبا در تقدیرتون 🌾 6- سبدِ سنبل در نگاهتون 🌾7-سیبِ لبخند بر لب‌هاتون ❤️🍃🩵پیشاپیش  سال نومبارک
تلنگرانه میگفت: حواست باشه توی مهمونی یه طوری رفتار کنی که آخرش از خدا توقع عیدی داشته باشی:)🥹🕊✨ رَبَّ الشهر رمضان🌙  حلول ماه مبارک رمضان برشما مبارک🌸🍃
نماز پر فضیلت در هر شب ماه رمضان در هر شب ماه رمضان [از شب اول] دو ركعت نماز در هر ركعت، حمد را یک بار و توحيد را سه بار بخواند و پس از سلام نماز بگويد: «سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفيظٌ لايَغْفُلُ سُبحانَ مَنْ هُوَ رَحيمٌ لايَعْجَلُ سُبْحانَ مَنْ هُوَ قائِمٌ لايَسْهُو سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لايَلْهُو سپس ذکر تسبیحات اربعه (سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر) را هفت مرتبه بگوید و آنگاه بخواند: «سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ يا عَظيمُ اغْفِرْ لِىَ الذَّنْبَ الْعَظيمَ» خداوندا! تو از هر عیب و نقصی منزّهی، منزّهی، منزّه. بارالها گناهان بزرگم را بیامرز. و در آخر ده بار صلوات بفرستد. كسى كه اين دو ركعت نماز را به جا آورد خداوند هفتاد هزار گناه او را میامرزد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا