۴۰ روز قبل از شهادتش عقد كرد. تو اين مراسم چند تا عكس يادگاری گرفت.
با لباس رسمی سپاه جلوی آينه وايستاد تا یه عكس ديگه ازش بگيرم.
گفت: اين عكس جون می ده برای حجله گفتم: ممكنه مامان بشنوه و ناراحت بشه. گفت: اگر همه اينايی كه دارم رها كنم، شهادتم ارزش واقعی پيدا ميكنه، عادی شهيد شدن كه چيزی نيست!
#شهید_رضا_چراغی
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
💠حاجی دیگرا رضا را صدا نزنید💠
… آن شب پیش ما ماند و دو، سه ساعتی خوابید. اذان صبح روز ۲۷ فروردین ۶۲ که بیدار شد، بعد از خواندن نماز، دیدم شلوار نظامی نویی را که در ساکاش داشت، از آن در آورد و پوشید. با تعجب پرسیدم: آقا رضا، هیچ وقت شلوار نو نمیپوشیدی، چی شده؟ با لبهایی خندان به من گفت: «با اجازه شما، میخوام برم خط مقدم» گفتم: احتیاجی نیست که بری اون جلو، همین جا بیشتر به شما نیاز داریم. ناراحت شد به من گفت: «حاجی جان، میخوام برم جلو، وضعیت فعلی خط رو بررسی کنم. الان اون جا، بچههای لشکر خیلی تحت فشار هستند.»
در همین اثنا از طریق بیسیم مرکز پیام، خبر رسید که لشکر یک مکانیزه سپاه چهارم بعثیها، پاتک سختی را روی خط دفاعی بچههای ما انجام داده. رضا رفت جلو چند ساعت بعد خبر دادند: فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله (صلواتالله) در خط مقدم دارد با خمپاره شصت، کماندوهای بعثی را میزند. همین خبر، نشان میداد وضعیت آنجا برای بچههای ما تا چه حد وخیم شده گوشی بیسیم را برداشتم و شروع کردم به صدا زدن برادر چراغی.
مدام میگفتم: رضا، رضا، همت – رضا، همت!
ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت: «حاجی جان، دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا»! و من فهمیدم رضا شهید شده.
"در این زمان، همت، فرمانده سپاه ۱۱ قدر و چراغی فرمانده لشگر ۱۱ حضرت رسول(صلواتالله) بود"
🎙راوی:#شهید_حاج_ابراهیم_همت
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#شهید_رضا_چراغی
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
چگونه ميتوان در هر زمان در كنار گود نشست و دست از ياري فرزندان حسين كه بيش از هزار سال در شكنجه و تبعيد بسر ميبردند، فرو بست، مگر ميشود مسلمان بود و از رسول اكرم(ص) تبعيت نمود و دوستدار حسين(ع) نبوده باشيم. تشيّع علوي را برگزيده باشيم اما روحانيت را كنار گذارده باشيم.
#شهید_رضا_چراغی
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹💫
اول فروردین ماه بود، خیلی دوست داشتم رضا در آغاز سال کنار ما باشد. وقتی تماس گرفت، گفتم: آقا رضا! به مرخصی نمی آیید؟ آرام پاسخ داد: شما تقاضای مرخصی از بنده نکنید... بیشتر نگران شدم و پرسیدم چرا؟ مرخصی نمی دهند یا خودتان نمی آیید؟ درحالیکه که می خندید گفت: من دیگر برنمی گردم... اگر بخواهم، می توانم مرخصی بگیرم اما موضوع این است که آدم یا مسئولیت نمی پذیرد یا وقتی پذیرفت باید تا آخرش بایستد... به همین دلیل است که من نمی توانم بیایم...
#شهید_رضا_چراغی
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹💫