✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #مصطفی_صفایی_فرزند_براتعلی در خانواده ای روستایی و مستضعف در آبان 1342 در روستای کلو کند از توابع شهر مینودشت به دنیا آمد. در کودکی به مکتب خانه رفت و قرائت قرآن و مسائل دینی را فرا گرفت. برای کسب دانش به دبستان الفجر روستا رفت. پایه های تحصیلی دوره راهنمایی را در مدرسه فرهنگ مینودشت با موفقیت گذراند، در این ایام در منزل عمویش در شهر مینودشت زندگی می کرد. سپس وارد دبیرستان شد. در دوره نوجوانی با حرکت های عمومی مردم در زمان اوج گیری انقلاب همراه شد. بعد از پیروزی انقلاب به فعالیت های دینی و انقلابی روی آورد. او اهل مطالعه بود و در حدود 200 جلد کتاب در کتابخانه شخصی اش داشت.
مصطفی صفایی همکاری رسمی خود را با #بسیج_سپاه از تیر ماه 1360 آغاز کرد و در تاریخ 17/7/1361 رسماً به عضویت سپاه در آمد. در همان سال به کردستان رفت و به عنوان #تک_تیرانداز با ضد انقلاب مبارزه کرد. در این منطقه بر اثر انفجار مواد منفجره قسمتی از انگشت صبابه اش قطع شد و از ناحیه چشم نیز مورد اصابت ترکش قرار گرفت.
مصطفی صفایی از 22 دی ماه 1361 تا اردیبهشت 1362 در مناطق عملیاتی بود و در عملیات های مقدماتی والفجر، منطقه عملیاتی فکه، با مسئولیت #فرمانده_دسته حضور داشت. در سن 19 سالگی با دختر دایی اش ازدواج کرد و زندگی ساده خود را در منزل پدری اش شروع کرد. دو روز بعد از ازدواج به جبهه رفت و مدت 9 ماه در منطقه ماند.
او در عملیات والفجر 6 فرماندهی گروهان و از اسفند 1364 تا خرداد 1365 با سمت معاون فرماندهی گروهان از گردان امام محمد باقر از لشکر 25 کربلا خدمت کرد. در 19بهمن 1365 در منطقه جنوب(شلمچه) با سمت #فرماندهی_گردان خدمت کرد و در محاصره دشمن قرار گرفت و در نبردی مستقیم با دشمن بعثی از ناحیه پیشانی مورد اصابت تیر قرار گرفت و به #شهادت رسید.🌷