🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #هشتادوشش
دلش برای من میتپید که دلواپس جانم نجوا کرد
_اما نمیتونم از تو مراقبت کنم، تو باید برگردی ایران!😊
سرم را روی بالشت به سمت سِرُم چرخاندم و دیدم تقریباً خالی شده است، دوباره چشمان بیحالم را به سمتش کشیدم و معصومانه پرسیدم
_تو منو به خاطر اشتباه گذشته ام سرزنش میکنی؟😔😔
طوری به رویم خندید😃😃 که دلم برایش رفت و او دلبرانه پاسخ داد
_همون لحظه ای که تو حرم حضرت زینب(س) دیدمت، فهمیدم خدا خودش تو رو بخشیده عزیزدلم! من چرا باید سرزنشت کنم؟😊
و من
منتظر همین #پشتیبانی بودم که سوزن سِرُم را آهسته از دستم کشیدم، روی تخت نیم خیز شدم..
و در برابر چشمان متعجب ابوالفضل خجالت کشیدم..
به احساسم اعتراف کنم که بیصدا پرسیدم
_پس میتونم یه بار دیگه...
نشد حرف دلم را بزنم، سرم از شرم به زیر افتاد و او حرف دلش را زد
_میخوای به خاطرش اینجا بمونی؟
دیگر پدر و مادری در ایران نبود که به هوای حضورشان برگردم،...
برادرم اینجا بود و حس حمایت مصطفی را دوست داشتم که از زبانش حرف زدم
_دیروز بهم گفت به خاطر اینکه معلوم نیس سوریه چه خبر میشه با رفتنم مخالفت نمی کنه!
که ابوالفضل خندید😁 و رندانه به میان حرفم آمد
_پس خواستگاری هم کرده!😁😜
تازه حس میکرد بین دل ما چه گذشته که از روی صندلی بلند شد، دور اتاق چرخی زد و با شیطنت نتیجه گرفت
_البته این یکی🌸 با اون یکی🔥
خیلی فرق داره! اون #مزدورآمریکا بود، این #مدافع_حرم!😊
سپس به سمتم چرخید و مثل همیشه...
ادامه دارد....
https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
شهدای جاویدالااثر
ابوالفضل حافظی تبار
🌷🌷
✍ #عملیات_بازی_دراز ( #از_خاطرات_شهید_محسن_وزوایی )
🌷در عملیات بازی دراز هلی کوپتر های عراقی به صورت مستقیم به سنگر های بچه ها #شلیک می کردند و اوضاع وخیمی را ایجاد کرده بودند درهمان وضع یکی از نیروها به سمت محسن رفت و با ناراحتی گفت : « پس آنهایی که قرار بود مارا #پشتیبانی کنند کجایند ؟ چرا نمی آیند !؟ چرا بچه ها را به کشتن می دهی !؟ وزوایی سرش را برگرداند ، نگاهی به #آسمان انداخت و همه را صدا زد صدایش در فضا پیچید که می گفت : « #الم_تر_کیف_فعل_ربک_با_صحاب_الفیل ... » بچه ها با او شروع به خواندن کردند در همین لحظه یکی از هلی کوپتر ها به #اشتباه تانک عراقی را به #آتش کشید و دو هلی کوپتر دیگر با هم برخورد کردند .🌷
https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
شهید جاویدالااثر
ابوالفضل حافظی تبار🌷