هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
hadadian_tanha_harami 128.mp3
3.84M
▒﷽▒
▒تنها حرمی که روضه خون نمیخواد حرم رقیه هست(سلام برتو ای دختر سه ساله)
▪️زیبا و جانسوز
▪️یا حضرت رقیه سلاماللهعلیها
🎙 با نوایِ حدادیان
🕰 ۳:۵۷
◌◕◌◕◌◕◌◕◌◕◌◕◌
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
﷽
🏴پنجم ماه صفر سالروز شهادت حضرت رقیه(س) تسلیت
▪️یوسف(ع) از بالای چاه توسط برادرانش به درون چاه انداخته شد.
🪞پس از سالها که حضرت یعقوب فرزندش را دید و ملاقاتش نمود، از او سؤال کرد:
یوسف جان!
❓آنوقتی که توی چاه افتادی چه شد؟
❓کجای بدنت درد گرفت؟
❓ چه بلایی سرت آمد؟
دلم میخواهد بدانم برادران دقیقاً با تو چه کردند...
🔹حال شما فکر میکنید که وقتی سر پدر در بغل نازدانه دختر قرار گرفت، با دخترش دردودل نکرده است؟
از او نپرسیده که رقیه جان!
❓ آنوقتی که در بیابان پابرهنه میدویدی چه کشیدی؟!
❓رقیه جان چرا پاهایت پر آبله است؟!
❓چرا صورتت کبود است؟
📚تفسیر نمونه، ج۱۰، ص ۸۶
🍃🏴🍃🏴🍃
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️
▪️بر دخت حسین
🖤رقیه جان صلوات
▪️بر سه ساله
🖤عمه ی شهیدان صلوات
▪️بر او که مثل عمویش
🖤باب الحوائج است صلوات
✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ✨
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤
🖤زانو بغل کرده
🕯ولی انگار خوابیده
🖤یا از نفس افتـاده
🕯یا اینبار خوابیـده
🖤بر خشت خوابیدن
🕯برایش کار سختی نیست
🖤طفلی که تادیشب
🕯به روی خار خوابیـده
#یارقیه_سلام الله علیها🖤
#یابنت_الحسین_الشهید🖤
🏴شهادت جانسوز حضرت رقیه
خاتون سلام الله علیها تسلیت باد 🏴
📚محدث نوري رضوان الله عليه نقل ميكند :
🕌يكي از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام گفت : در شبي كه نوبت خدمت من بود، در رواقي كه به دارالحفاظ معروف است، خوابيده بودم .
ناگاه در خواب ديدم كه در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا عليه السلام از حرم بيرون آمدند و به من فرمودند :« برخيز و بگو مشعلي فروزان بالاي گلدسته ببرند، زيرا جماعتي از اعراب بحرين به زيارت من ميآيند و اكنون در اطراف « طرق » ( هشت كيلومتري مشهد ) بر اثر بارش برف راه را گم كردهاند برو به ميرزا شاه نقي متولي بگو مشعلها را روشن كند و با گروهي از خادمان جهت نجات و راهنمايي آنان حركت كنند .»
آن خادم ميگويد : از خواب پريدم و فوري از جا برخاستم و مسؤول خدام را از خواب بيدار كرده و ماجرا را برايش گفتم او نيز با شگفتي برخاست و با يكديگر بيرون آمديم در حالي كه برف به شدت مي باريد مشعلدار را خبر كرديم و او به سرعت مشعلي روي گلدسته روشن كرد آنگاه با عدهاي از خدام حرم به خانهي متولي رفتيم و ماجرا را برايش شرح داديم سپس با گروهي مشعلدار به طرف طرق حركت كرديم نزديك طرق به زوار رسيديم . آنان در هواي سرد و برفي ميان بيابان گويي منتظر ما بودند . از چگونگي حالشان جويا شديم گفتند : ما به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام از بحرين بيرون آمديم امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتيم و ديگر نميتوانستيم مسير حركت را تشخيص دهيم تا اينكه از شدت سرما دست و پاي ما از كار افتاد و خود را آمادهي مرگ نموديم . از مركبها فرود آمديم و همه يك جا جمع شديم . فرشهايمان را روي خود انداختم و شروع به گريستن كرديم و به حضرت رضا عليه السلام متوسل شديم . در ميان مسافران مردي صالح و اهل علم بود . همين كه چشمش به خواب رفت، حضرت رضا عليه السلام را در خواب زيارت نمود ،كه به او فرمود :
« برخيز ! كه دستور دادهام چراغها را بالاي منارهها روشن كنند. شما به طرف چراغها حركت كنيد .» همه برخاستيم و به طرف چراغها حركت كرديم كه ناگاه شما را ديديم.
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
اتاق خصوصی
#قسمت_صد_و_بیست_و_شش
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
«دوستن دیگه، می آن این جا که پیش من باشن.»
آنقدر خاطر جمع حرف می زد که نمی شد باور نکنی باور هم می کردی زیاد با عقل جور در نمی آمد؛ دو تا دوست که همیشه با او باشند!
روزهای اول با چند تا مریض دیگر تو یک اتاق بودند. یک روز که رفتم ،ملاقات، آن جا نبود دلم شور افتاد
فکرم به هزار راه رفت سراغش را از پرستار بخش گرفتم؛ شماره ی اتاقی
را گفت و ادامه داد: «بردنشون اون جا»،
تو اتاقش فقط یک تخت بود همان دو نفر هم پهلوش بودند تا مرا دیدندآمدندبیرون، کنار تختش ایستادم سلام کردم و احوالش را پرسیدم گفتم:«برای چی آوردنتون اتاق خصوصی؟»
با لحن بی تفاوتی جواب داد:«دکتر گفته سر و صدا برام خوب نیست، برای همین آوردنم این جا.»...
یک ماهی تو بیمارستان هفده شهریور بستری بود آن دو نفر هم همیشه باهاش بودند مرخص هم که شد و آمد خانه همراش آمدند.
هنوز زخمش خوب نشده بودکه آمدند دنبالش،گفتند:« ازمنطقه شما رو خواستن.
با همان معلولیتش راهی شد.»
بعد از شهادتش آن دو نفر را دیدم خیلی بی تابی می کردند خودشان آمدند پیش من گفتند:«ما محافظ آقای
برونسی بودیم!»
پاورقی
۱ یکی از بیمارستانهای واقع در مشهد مقدس
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیژن نوباوه خبرنگار بود و میکروفون و گرفت و از یک رزمنده سوال کرد :
از حال و روحیات بچه ها تو جبهه بگو ،
چون مردم دارن الان صداتو میشنون؛ بهشون بگو تو جبهه چه خبره ؛
که این جواب و از رزمنده شنید ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#کربلا_طریق_الاقصی
┄❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیژن نوباوه خبرنگار بود و میکروفون و گرفت و از یک رزمنده سوال کرد :
از حال و روحیات بچه ها تو جبهه بگو ،
چون مردم دارن الان صداتو میشنون؛ بهشون بگو تو جبهه چه خبره ؛
که این جواب و از رزمنده شنید ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#کربلا_طریق_الاقصی
┄❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
📖 #بدونقرآننباش
👈 به خودم میگم
اگر تونستی هر شب یک جزء...
نشد... نیم جزء..
نشد... یک حزب..
نشد... دو صفحه..
نشد... یک صفحه..
☜ از #قرآن بخون..
🔸اگر یک شب حالِ #قرآن خوندن نداشتی...
☜ #قرآن رو بردار. باز کن.. چند لحظه نگاه کن..
ببوس و بعد برو بخواب ، ولی بدونِ #قرآن نباش
🌸 فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن.
هرچه برایتان میسّر است، #قرآن بخوانید.
📖 سوره مزّمّل، آیه ۲۰
🌹 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫