12.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌳🌹 آغاز روزمان را مزین و منور میکنیم به کلام روحبخش و دلنشین قرآن کریم..🌹🌳🌹
۱۶-🌹اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُتَّقینِ بِالْقُرآن 🥀🤲
🌹 خدایاقرار بده ما را از اهل تقوا به وسیله قرآن🥀🤲
🌹-خدایا وجود ما را سرشار از فضایل و معارف قرآنی قرار بده 🥀🤲
الهی امین🤲🤲
💐 استاد محمد محمود طبلاوی از
📖 سوره_مبارکه_زخرف
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚۱۸دعاومقام درزیارت عاشورا💚
یکی از ویژگیهای امام حسین علیهالسلام این است که زیارتی با عنوان زیارت عاشورا دارند که از طریق امامان باقر و صادق علیهمالسلام بدست ما رسیده و از جانب خداوند متعال و به عنوان حدیث قدسی است. در زیارت عاشورا چیزی حدود هجده دعا میکنیم که متناسب با آن، هجده مقام را از خدا میخواهیم. درخواستهای انسان در زیارت عاشورا، دنیوی و مادی و فانی نیست، بلکه همگی معنوی است. ما در زیارت عاشورا، همراه با این دعاها، هجده مقام را از خدا درخواست میکنیم که بعضی از آنها بهقدری بالاست که اگر زیارت عاشورا وجود نداشت، نمیتوانستیم باور کنیم که کسی جرأت درخواست آنها را از خدا داشته باشد. اینها خیلی خواستههای بزرگی هستند و انسان از آنها درجات سلوک را یاد میگیرد، چون از پایین شروع میشود و به بالا میرسد.
🔷و اما آن مقامها:
۷- مقام مشارکت در مصیبت ولیّ معصوم
لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّهُ… بِکَ عَلَیْنا (براستی سوگواری تو بر ما بزرگ و گران شد)
وَ اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ… اَنْ یُعْطِیَنی بِمُصابی بِکُمْ… (و از خدا خواهم به حق شما… که عطا کند به من بوسیله مصیبتی که از ناحیه شما به من رسیده…)
یعنی مصیبت شما را، مصیبت خودم میدانم
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی (خدا را شکر بر عزاداری و اندوه و غم بزرگ من)
دقیقا در اینجاست که انسان مصیبت را برای خودش میداند. این مقام، خیلی عظیم است و خیلی باید دربارهاش بحث کرد. داستان زیارت عاشورا، داستانِ یکیشدن با اهلبیت است، قرار است از این طریق، به شجرهی حیات، متصل شویم.
🌼ᬼ🌼 ﷽ 🌼ᬼ🌼
🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼
ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴
🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼
ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴
💐 (فرازی از دعای یکم صحیفه سجادیه)
💞مــ♡ـــولای مــن
هلاک شونده از ما، کسی است که در میدان مخالفت با تو هلاک گردد؛ و سعادتمند از ما کسی است که به سوی تو اشتیاق داشته باشد.
🍁ای خدای دو عالم🍁
🌼ᬼ෴التماس دعای خیرشما෴ᬼ🌼
🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼
ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴
🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼
ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴🌼ᬼ෴
🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹
🌹☀️🍃🌹☀️🍃🌹☀️🍃
☀️🍃🌹☀️🍃🌹☀️🍃
🍃🌹☀️🍃🌹☀️🍃
🌹☀️🍃🌹☀️🍃
☀️🍃🌹☀️🍃
🍃🌹☀️🍃
🌹☀️🍃
🌹☀️نتایج ایمان و عمل صالح☀️🌹
🌹☀️🍃محبوبیت.. .
🍃🍃 آیه ۹۶ مریم
🍃☀️🌹 روزیِ بی حساب دربهشت
🍃🍃 آیه ۴۰ غافر
🌹☀️🍃 غم و ترس ندارند..
🍃🍃 آیه ۲۷۷ بقره
🍃☀️🌹 حیات طیبه، حال قناعت
🍃🍃 آیه ۹۷ نحل
🌹☀️🍃 پاداش معادل بهترین عمل
🍃🍃 آیه ۹۷ نحل
🍃☀️🌹 رسیدن به فوز عظیم..
🍃🍃 آیه ۹ تغابن
🌹☀️🍃 پاداش تمام نشدنی.
🍃🍃 آیه ۶ تین
🌹☀️التماس دعای خیرشما☀️🌹
🌹☀️🍃
🍃🌹☀️🍃
☀️🍃🌹☀️🍃
🌹☀️🍃🌹☀️🍃
🍃🌹☀️🍃🌹☀️🍃
☀️🍃🌹☀️🍃🌹☀️🍃
🌹☀️🍃🌹☀️🍃🌹☀️🍃
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
╭═━⊰🍃🌺🌻🍃⊱━═╮
┄═﷽═┄
.☀️ تنفسصبح
📖 ششصد و چهارمین (۶۰۴) صفحه نورانی قرآن کریم .️
🔷🔹
️✨🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺🍃
🍃
💠هر روز تلاوت یک صفحه نورانی از قرآن کریم را درحسینیهامالبنیین(سلاماللهعلیها) بشنویم، بخوانیم، بیندیشیم و عمل کنیم.
⏯️ سورههای مبارکه الإخلاص، الفلق و الناس✨✨
🍃┄═❁๑๑🌸๑๑❁═
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
6_144132780477894797.mp3
427.5K
╭═━⊰🍃🌺🌻🍃⊱━═╮
┄═﷽═┄
.☀️ تنفسصبح
📖 ششصد و چهارمین (۶۰۴) صفحه نورانی قرآن کریم .️
🔷🔹
️✨🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺🍃
🍃
💠هر روز تلاوت یک صفحه نورانی از قرآن کریم را درحسینیهامالبنیین(سلاماللهعلیها) بشنویم، بخوانیم، بیندیشیم و عمل کنیم.
⏯️ سورههای مبارکه الإخلاص، الفلق و الناس✨✨
🍃┄═❁๑๑🌸๑๑❁═
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
:
« اللّهُمَّ اشرَح بِالقُرانَ صَدری، وَ استَعمِل بِاالقُرآنِ بَدَنی، وَ نَوّر بِالقُرآنِ بَصَری، وَ اَطلِق بِالقُرآنِ لِسانی، وَ اَعِنّی عَلَیه ما اَبقَیتَنی، فَاِنّهُ لا حَولَ وَ لا قُوَّة اِلاّ بِکَ»
(بحارالانوار،ج ۸۹، ص ۲۰۶ و ۲۰۷)
بار خدایا! سینه ام را با قرآن گشاده گردان، جسمم را با قرآن به خدمت بگیر، چشمم را با قرآن نورانی نما، زبانم را با قرآن گویا کن، و تا زنده ام مرا در راه قرآن یاری کن، که هیچ نیرو و قدرتی جز تو نیست.
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
تربیت صحیح
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_سه
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️🌕
تا اسم بابام را شنیدم، بلندشدم و ایستادم کم مانده بود ازخوشحالی بال در بیاورم به دقت حرف های جناب سرهنگ را گوش می دادم نمیدانم بابام از آن طرف چه گفت که او جواب داد«چشم حاج آقا حتماً، حتماً... شما
باید ببخشین به هر حال وظیفه ایجاب می کرد»....
گوشی را که گذاشت رو کرد به من و گفت:«خوشحال باش سرباز کوچولو»
«برای چی؟»
گفت:«می خوایم با هواپیمای بعدی بفرستیمت.»
زیاد معطل نشدم هواپیمای بعدی آمدتو باند فرودگاه ،من و خیلی های دیگر سوار شدیم. نزدیک ظهررسیدیم فرودگاه اهواز، همین که پیاده شدم چشمم افتاد به آقای خلخالی ۱ از دور داشت می دوید و می آمد طرف من،تازه متوجه گرمای هوا شدم، خورشیدانگار از فاصله ای نزدیک می تابید همان اول کار، احساس می کردم پوست صورتم دارد می سوزد.
آقای خلخالی رسید سلام کردم جواب داد و احوالم را پرسیدگفتم:« من اومدم الان هم نمی دونم کجا برم؟»خندید و گفت::« پدرت هم برای همین به من زنگ زد که بیام این جا و تو رو ببرم پهلوش.»
دستم را گرفت با هم رفتیم پای یک تویوتا، خودش نشست پشت فرمان، سوار که شدم راه افتاد.
رفتیم تو شهراهواز و از آن جا هم رفتیم به یک پادگان، دیرم می شد کی پدرم را ببینم، شروع کردیم به گشتن از این اتاق به آن اتاق و از این ساختمان به آن ساختمان، دست آخر تو یک زیر زمین پیدایش کردیم با چند نفر دیگر هم دور هم نشسته بودند، تا مرا دید،بلند شد آمد طرفم، چهره ی صمیمی اش،تمام وجودم را گویی یکدفعه آرام کرد با خنده گفت:«تو این جا چکارمی کنی پسرم؟»
پاورقی
۱ - ایشان سالها در جبهه ها بود و اکنون نیز در لباس مقدس سپاه مشغول خدمت می باشد
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
❤️@hafzi_1❤️
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫