eitaa logo
حق الناس
289 دنبال‌کننده
60 عکس
8 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️معیار تشخیص حق‌الله و حق‌الناس 🔺حق خداوند از نظر اسلام، صاحب حق فقط خداست و غیر از او کسی حقی ندارد، چون او خالق هر کس و هر چیز است. 🔻حق بنده اگر حق اصلی و ذاتی را در نظر بگیریم، بنده هیچ حقی ندارد. چون بنده وجودش را از خدا گرفته است. البته خداوند به بنده حقوقی را عطا فرموده و او را صاحب حق کرده است. حق خداوند در این صورت «حق واقعی» خواهد بود و حق انسان «حق اعتباری و مجازی» است. چون شارع یعنی خداوند آن را جعل و اعتبار کرده‌است. مثلاً مالکیت حقیقی از آن خداوند و مالکیت اعتباری آن برای انسان است. دامنه این حقوق، حیوانات، جمادات و مخلوقات دیگر را هم شامل می‌شود. 🔹لوازم حق اعتباری ▫️الف) این حق تا وقتی و تا جایی و به قدری است که جاعل آن را جعل کرده باشد. ▫️ب) جاعل می‌تواند برای این حق، شرط و شروطی قائل شود که باید صاحب حق آن را لحاظ کند. ‼️حوزه اختیار صاحب حق اعتباری بنده در حوزه اختیار خودش می‌تواند برای دیگری حقی را جعل کند و از این لحاظ آن حق جعل شده «حق اعتباری در اعتباری» یا به تعبیر دیگر «حق اعتباری مرکب» خواهد بود. 💢 تقسیم حق به حق‌الله و حق‌الناس این تقسیم به لحاظ «صاحب حق» است. البته می‌توان حق حیوانات، حق ملائکه، حق جنّیان و حق اشیا را هم به این تقسیم اضافه کرد، مثل حق درختان، حق کوه‌ها، حق دریاها و... . لذا حق از لحاظ صاحب حق به اقسام متعددی بر می‌گردد، ولی موضوع این تحقیق همان حق‌الله و حق‌الناس است. زیرا بحث حاضر یک بحث فقهی است و در فقه فقط همین دو حق مطرح‌اند. 🔹اصل اولی در شک در نوع حق در حق‌الناس، یک حق‌الله نهفته است و آن به خاطر مجازی بودن حق‌الناس است. چون خداوند آن را برای انسان اعتبار کرده است و آن است. به این معنا که تصمیم او درباره این جعل حق برای انسان محترم شمرده می‌شود و دلیل آن واجب‌الاطاعه بودن خداوند است. این حق را «حق‌الله بالمعنی الاعم» می‌گویند. ✔️ منظور از حق‌الله در این رساله، حق‌اللهی است که در مقابل حق‌الناس می‌آید و مجعول شارع است. همان طور که شارع حق‌الناس را جعل کرده است، این حق‌الله را هم، مانند نماز و حد، جعل کرده است. ⁉️در اینجا پرسشی مطرح می‌شود: آیا اصل این است که حق مشکوک، حق‌الله است یا حق‌الناس؟ در طرف حق‌الناس اصل عدم جعل جاری می‌شود، چون سابقه عدمی دارد. در طرف حق‌الله نیز که قبل از جعل بوده و جعل آن به منظور تبیین مصادیق و تأکید بر آن است، استصحاب عدم جعل جاری می‌شود. اما نکته این است که اگر حق بودن چیزی ثابت شد، حق‌الله بالمعنی الاعم ثابت می‌شود و باید حدود آن رعایت شود. ادامه دارد... 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️ زاویه نگاه به حق‌الناس از 3 زاویه می‌شود به آن نگاه کرد: 1⃣ نگاه فردی: در این صورت حقوق تک تک افراد در نظر خواهد بود. 2⃣ نگاه کلی: در این نگاه، به اعتبار انسان، یعنی اعتبار اجتماع دو شکل خواهد داشت: 1) افراد انسان به عنوان افراد کلی 2) انسان به عنوان کل. 🔺در شکل اول حقوق عامه و حقوق افراد، هر دو تحت حق‌الناس می‌آید 🔺و در شکل دوم فقط حقوق عامه در نظر خواهد بود. 3⃣ نگاه بیرونی: در این صورت، به حق‌الناس نه به لحاظ یک فرد انسانی و نه به لحاظ انسان، بلکه به اعتبار یک قضیه مهمله از بیرون نگاه کنیم. 🔹از نگاه اول، حقوق عموم از مصادیق حق الله می‌شود. حتی بعضی معیار تمییز حق‌الله و حق‌الناس را همین قرار داده‌اند. اما به نظر می‌رسد که نگاه فردی به حق‌الناس درست نباشد، زیرا در این صورت حق عمومی از حق‌الناس خارج می‌شود، با آنکه داخل بودن آن در حق الناس را نمی‌توان انکار کرد. 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️معیار تشخیص حق‌الله و حق‌الناس 🔴 حکم در قرآن این کلمه با مشتقات خود حدود 210 بار و در معانی متعددی در قرآن به کار رفته است. در این موارد معنای لغوی به طور محسوس کمتر لحاظ شده‌است؛ اگر چه می‌شود در بعضی از آن‌ها به معنای لغوی آن، یعنی «منع» پی ببریم. معانی این کلمه را در قرآن می‌توان اینگونه فهرست کرد: : مثل «وان حکمت فاحکم بینهم بالقسط». : مثل «یا یحیی خذ الکتاب بقوة وآتیناه الحکم صبیاً». : مثل «ما کان لبشر ان یتوب‌الله الکتاب والحکم والنبوة». : مثل «ان الحکم الا الله امر الاتعبدوه الا ایاه». : مثل «وکذلک انزلناه حکماً عربیاً». 🔴 ب) حکم از نظر لغت معنای اصلی حکم، «منع کردن» است که تقریباً همه به آن اشاره کرده‌اند. ✔️راغب در مفردات می‌گوید: معنای حَکَم، منع کردن است؛ منعی که برای اصلاح باشد و لجام اسب را به همین خاطر حَکَمه می‌گویند. (چون با آن اسب را از رفتن به بیراهه باز می‌دارند). ✔️ابن فارس در معجم و خلیل در ترتیب کتاب العین، نیز بر این مطلب تأکید کرده‌اند. ✔️ابن‌منظور در لسان‌العرب، اشاره‌ای به معنای منع کردن نمی‌کند، بلکه حکم را به علم و فقه و قضاوت با عدل معنا کرده است. ✔️تهانوی در کشاف، ۱۰ معنا برای حکم ذکر کرده است که عبارت‌اند از: که متعلق به افعال مکلف است برای یک چیز و اثری که بر و مرتب می‌شود. ادامه دارد.... 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️معیار تشخیص حق‌الله و حق‌الناس 🔴 حکم در قرآن 🔹ج) حکم از نظر اصطلاح از لابلای کلمات فقها، حداقل چهار معنا برای حکم به دست می آید. 🔸اصطلاح اول و دوم ✨همه فقه، حکم شرعی است و به چهار قسم تقسیم می‌شود که هر یک از آن‌ها نیز حکم نام دارد. پس حکم دارای دو اصطلاح است: ▫️هم مقسم ▫️و هم قسم. محقق حلی بطور کلی، احکام شرعی را به چهار نوع تقسیم می‌کند که عبارتند از: 💫عبادات 💫عقود 💫ایقاعات 💫و احکام. درباره وسعت و ضیق تعریف حکم به اصطلاح اول (که مقسم است)، اختلاف نظر وجود دارد. اکنون چند نمونه از تعاریف را می‌آوریم: 🔹حکم خطابی است شرعی که بطور اقتضایی یا تخییری به افعال انسان تعلق می گیرد. 🔹حکم شرعی، غیر از حکم تکلیفی، شامل حکم وضعی هم می‌شود. البته در مفهوم حکم وضعی و محدوده مصادیق آن هم اختلاف وجود دارد. بطور کلی می‌توان گفت: اصطلاح اول شامل، چهار مورد است: ✨الف) حکم فقط شامل حکم تکلیفی است. ✨ب) علاوه بر حکم تکلیفی، حکم سببیت، شرطیت و مانعیت را هم شامل می‌شود. ✨ج) حکم غیر از موارد فوق، صحت و افساد را هم شامل می‌شود. ✨د) علاوه بر موارد مذکور، حکم حتی ملکیت و زوجیت و حریت را هم شامل می‌شود. 🔹در تعریف اصطلاح دوم هم گفته شده است: ✔️ منظور از حکم، آنگونه از حکم شرعی است که غرض اهم شارع از صدور آن، دنیای مخاطبان بوده و از هرنوع الفاظ و عباراتی بی‌نیاز است. اصطلاحات مذکور، منحصر در حکم حقوقی نیستند، بلکه اولی اعم از حکم حقوقی است و دومی با آن نسبت عموم و خصوص من وجه دارد. زیرا اصطلاح اول همه احکام شرعی، اعم از فردی و اجتماعی و مادی و معنوی را شامل می‌شود. اصطلاح دوم هم غیر از احکام حقوقی، مثل احکام: ، ، ، ، و ، و ، و ، شامل احکام غیرحقوقی نظیر احکام و ، و و غیره نیز می‌شود. لذا نمی‌توان آن را در حکم حقوقی منحصر کرد. بعضی از احکام حقوقی (که عنوان عقد یا ایقاع دارند) نیز از این اصطلاح خارج هستند. لذا نمی‌توان گفت این اصطلاح همه احکام شرعی را شامل می‌شود و طبعاً نسبت بین آن‌ها عموم و خصوص من وجه خواهد بود. ادامه دارد... 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️معیار تشخیص حق‌الله و حق‌الناس 🔴 حکم در قرآن 🔹اصطلاح سوم و چهارم این دو اصطلاح هم مثل دو مورد گذشته، اعم و اخص هستند. سومین اصطلاح برای حکمی است که از طرف حاکم صادر شده باشد. این حکم نیز اعم از این است که برای و به عنوان قضاوت صادر شده‌باشد، یا برای موارد غیر از قضاوت باشد. اصطلاح سوم که اعم از اصطلاح چهارم است، از این عبارت به دست می‌آید: ▫️حکم عبارت است از فرمان اجرای یک حکم شرعی یا وضعی و یا موضوع آن دو، در شیء مخصوص، از سوی حاکم نه از جانب خدای متعال. 🔹اصطلاح چهارم را نیز می‌توان از این عبارت فهمید: فرمان (طلاق) یا الزام، در مسائل اجتهادی و غیراجتهادی مربوط به مصالح دنیوی مورد نزاع، به شرطی که اجتهادات و نظرهای گوناگون در اعتبار مدارک به هم نزدیک باشند. ⁉️تفاوت دو تعریف الف) تعریف اول، به خلاف تعریف دوم، تصریح می‌کند که حکم از جانب حاکم صادر می‌شود، نه از طرف خداوند. ب) در تعریف اول گفته شده‌است که حکم حاکم، چیزی جز فرمان اجرا نیست و اگر دقت شود این فرمان همان حکم شرعی است. ظاهراً در تعریف دوم هم منظور همان بوده‌است، ولی در تعریف اول به این صفت توجه خاص شده‌است. ج) در تعریف دوم حکم را با قرین بودن حکم حاکم با فصل خصومت قید زده‌اند. این، نکته اساسی این دو تعریف است. زیرا در صورت وجود این قید، حکم به حکم قاضی در دادگاه منحصر می‌شود و اگر این قید حذف شود، احکام حاکم به عنوان رهبرجامعه و رئیس اجتماع را هم شامل می‌شود. ادامه دارد... 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️معیار تشخیص حق‌الله و حق‌الناس 🔴 حکم در قرآن کلمه حکم، حداقل به دو نحو استفاده شده است: 1⃣ نخست بعنوان حکم شرعی 2⃣ و دوم به معنای حکم حاکم. هر کدام از این دو شکل استفاده، دو صورت دارند. اصطلاح اول و دوم با هم نسبت عموم و خصوص مطلق دارند و اصطلاح اول مقسم است و اصطلاح دوم یکی از اقسام آن است. از لحاظ مصادیق، اصطلاحات سوم و چهارم، دارای نسبت عموم و خصوص من‌وجه هستند. 💢 بنابر اصطلاح چهارم، قضاوت و فصل خصومت یکی از است. ✔️ با دقت در تعاریف مذکور، بین حکم شرعی و حکم حاکم چند تفاوت به دست می آید: الف) حکم حاکم از جانب غیرخدا صادر می‌شود. ب) موضوع حکم شرعی، عنوان کلی و قابل انطباق بر موارد فراوان است. در مقابل، موضوع حکم حاکم، شیء مخصوص و موردی است و خلاصه اینکه حکم حاکم عبارت است از تطبیق حکم شرعی بر مورد خاص. ج) اگر دقت بیشتری شود، واضح خواهد شد که متعلق حکم حاکم، خود حکم شرعی است. چون او فرمان اجرای حکم شرعی را در مورد خاص صادر می کند. 💢در اینجا نکته‌ای وجود دارد. 🔺حاکم دارای حکم ولایتی نیز هست؛ یعنی حاکم در مواردی خاص می‌تواند جامعه را به کاری و یا ترک کاری ملزم کند. براساس این نکته، حکم حاکم دو گونه خواهد بود: 1⃣ گاهی به شکل تطبیق حکم شرعی 2⃣ و گاهی براساس اعمال ولایت و استفاده از حق ریاست و رهبری. ⁉️فرق حق و حکم فقها در اینجا چند نظریه دارند: 🔻حق را می‌شود ساقط کرد 🔺ولی حکم قابل اسقاط نیست. بعضی گفته‌اند: براساس برخی ادلّه، حق گاهی قابل اسقاط و گاهی غیرقابل اسقاط است. اما حکم قابل اسقاط و نقل نیست. ولی نمی‌شود گفت: هرچه قابل اسقاط و نقل نباشد، حکم است، بلکه ممکن است حق باشد. آری، حق همیشه قابل اسقاط است، زیرا حق، سلطنت است و طبیعتاً قابل اسقاط است و اینکه در برخی موارد اسقاط شدنی نیست، بخاطر وجود مانع است. واژه حکم به مفهوم اصطلاحی مورد بحث و معنای اعتباری آن، هیچگاه به معنای مصدری به کار نمی‌رود و پیوسته بمعنای اسم مصدری و حاصل فعل و نتیجه انشا کاربرد دارد. از نظر ما این نکته را نمی‌توان فرق بین حق و حکم بحساب آورد. میان و یک رابطه وجود دارد و حکم این چنین است. البته در بعضی موارد، حق و حکم، هر دو صدق می‌کنند که در اینصورت، رابطه مذکور هم وجود خواهد داشت. ولی این رابطه بخاطر مصداق حق بودن است، نه به خاطر مصداق حکم بودن. درباره این اندیشه نیز می‌توان چنین گفت: بین وجود حق و وجود ملازمه نیست. زیرا گاهی و هست، ولی من‌علیه‌الحق وجود ندارد. مثلاً اگر انسان زکات مال خود را بدهد، در اینجا دیگر من‌علیه‌الحق هم وجود داشته باشد. لذا جایی که فقط حق و ذی‌حق وجود دارند، نمی‌شود اضافه بودن حق را قبول کرد چون اضافه همیشه بین دو طرف است و اضافه، مفهوم سومی، بین دو طرف می‌باشد. 💯 تفاوت حق و حکم این است که نباید مجعولات شرعی به دو قسم تقسیم شوند که یکی از آن‌ها حق و دیگری حکم باشد. زیرا همه آن‌ها حکم شرعی یا عقلایی هستند که برای مصالح خاص اعتبار شده‌اند. ادامه دارد... 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️معیار تشخیص حق‌الله و حق‌الناس 🔴 مِلک این کلمه در قرآن به کار نرفته است، ولی مشتقات آن در قرآن فراوان هستند. الف) ملک از نظر لغت در لغت چند معنا برای ملک ذکر شده است. با دقت در این معانی به دست می‌آید که در همه آن‌ها احتوا (احاطه) و قوت مشترک است؛ یعنی معنای اصلی ملک همان احتوا (احاطه) و قدرت است و سپس در معانی دیگر استعمال شده است. از اقوال لغویان بدست می‌آید که کلمه ملک در معنای ، ، ، ، ، ، ، ، ، و استعمال می‌شود. ولی اصل در ملک، قوّت و تسلط است و به مناسبت همین معنا، در معانی دیگر هم استعمال می‌شود. ب) ملک در اصطلاح فقه برخی از فقها، ملکیت را از امور انتزاعی و برخی هم آن را یکی از مقولات عرضی می‌دانند. گروه دوم نیز اختلاف‌هایی دارند: برخی آن را از مقوله اضافه می‌دانند، زیرا مالکیت و مملوکیت بخاطر تکرار شدن نسبت، از مفاهیم متضایف هستند. برخی آن را با اختصاص یک چیز به دیگر تعریف می‌کنند. نظریه دیگر، ملک را از مقوله می‌داند و به معنای مساوی با قدرت اعتباری بر تغییر و تحول در مملوک می‌شناسد. دیدگاه دیگر آن را از مقوله جده می‌شمارد. کسانی دیگر نیز آن را از امور انتزاعی می‌دانند. 🔸به نظر می‌رسد، ملک از مقوله جده باشد، یعنی به معنای احتوا(احاطه) باشد. این معنا با معنای لغوی هم سازگار است. همچنین در مباحث فلسفی نیز کسانی جده را ملک معنا کرده‌اند و چنین گفته‌اند: 🔺جده، هیأتی است که از احاطه یک شیء به شیء دیگر حاصل می‌شود، به گونه‌ای که احاطه کننده با انتقال احاطه شده، منتقل شود. 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
🔴 حق‌الناس فقط «خوردن مال مردم» نیست همین که بخواهی در صف نانوایی نان بگیری و یا ساده‌ترین را رعایت نکنی، حق‌الناس را پایمال کرده و خویشتن را در عقوبت قرار داده‌ای! 🔻برخی تصور می‌کنند که حق‌الناس فقط در اموال و دارایی مردم خلاصه می‌شود و این‌که «اموال یا پولی» از کسی در دِین نداشته باشند، یعنی حق‌الناسی بر گردن ندارند! اما با مراجعه به روایات و احادیث و همچنین کلام عالمان دینی، به این نتیجه می‌رسیم که حق‌الناس به و دارد. ♦️حق‌الناس یعنی حقی که بوده و جدای از حق‌الله است، رعایت این نوع حقوق در دین اسلام بسیار مورد تأکید قرار گرفته‌است، چون خداوند متعال اگر از حق خویش هم بگذرد از حق‌الناس و حقی مربوط به مردم است نخواهد گذشت. ♦️حق‌الله توسط خدای متعال مورد بخشش قرار می‌گیرد اما گذشت از حق‌الناس، جلب رضایت را می‌طلبد، ، ، و ، ، و... جزو حق‌الناس بوده و فردی که نسبت به تضییع این حقوق اقدام می‌کند، در پیشگاه خداوند متعال، مورد مواخذه قرار خواهد گرفت. ▪️دل شکستن ▪️رعایت نکردن حقوق اجتماعی ▪️غیبت کردن ▪️رعایت نکردن حجاب اسلامی ▪️نگاه به ناموس دیگران ▪️سوءظن ▪️و گمان بد داشتن به مردم و... از جمله مواردی است که در زمره‌ی حق‌الناس است. زمانی که از حقوق مردم صحبت می‌شود، این حقوق صرفاً در مال مردم خلاصه نمی‌شود، بلکه همه اعمال و موارد را اعم از مادی و معنوی در برمی‌گیرد. ♦️ایستادن در صف نانوانی از جمله مصادیق حق‌الناس بوده که افراد در صورت تخطی از نوبت خود، حق‌الناس بر گردن خواهندداشت. 🔻هم‌چنین رعایت حق تقدم در قوانین راهنمایی و رانندگی نیز از جمله حقوق مردم بوده که تضییع آن، پایمال کردن حق‌الناس است. 🔳 کسی که به ناحق، علیه شخص دیگر می‌نویسد حق‌الناس را پایمال کرده است! 🔻وقتی که کسی قلم بدست گرفته و به ناحق علیه شخص دیگر می‌نویسد در حقیقت حق‌الناس را پایمال کرده‌است، حق‌الناس هر آن چیزی را شامل می‌شود که مربوط به مردم و جزو حقوق آنان است. 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
🔴 حق‌الناس فقط «خوردن مال مردم» نیست 🔺حق‌الناس مربوط به مردم بوده و گذشت از آن نیز توسط خود مردم امکان‌پذیر است 🔺حق‌الله نیز شامل همه حقوقی است که خداوند بشر را به اطاعت و عمل آن امر کرده است، عبادت، نماز، روزه، امر به معروف و نهی از منکر، دفاع از دین و... از جمله حقوق خداوندی است. 🔺در صورتی که فردی حقوق مادی انسانی را تضییع کرده باشد! باید صاحب حق را پیدا کرده و حق وی را ادا کند و اگر به آن شخص دسترسی نداشته‌باشد، می‌تواند مبلغ تضییع شده را از طرف صاحب حق به فقرا هدیه کند. ✔️ در شرایطی که شخص، حقوق معنوی افراد را پایمال کرده است، اگر توان آن را دارد که آنان را پیدا کرده و از خود افراد حلالیت بطلبد، در نتجیه امر پسندیده‌ای بوده و می‌تواند حق‌الناس را جبران کند اما در شرایطی که به افراد دسترسی ندارد باید به درگاه خداوند توبه و استغفار کرده و دیگر مرتکب چنین گناهی نشود. 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
☀️ بصیرت مهدوی امام جواد(ع) فرمودند: (مهدی) را غیبتی است طولانی که در آن زمان، انتظار ظهور او را دارند، و منکر وجود حضرت می‌شوند! نام و یاد او را به استهزاء و مسخره می‌گیرند. برای ظهور وقت تعیین می‌کنند و کسانی که کنند، هلاک می‌شوند. 💫 و اهل تسلیم نجات پیدا می‌کنند. 💢 مجمع رهروان شهرستان تبریز ble.ir/join/NmQwNTU0Nm
🔴 حق‌الناس فقط «خوردن مال مردم» نیست برخی فکر می‌کنند که خداوند حق‌الناس را هم می‌بخشد!!! خداوند هرگز حق مردم را از آنان نمی‌گیرد 🔸اگر بگوییم که خداوند حق انسان را نادیده گرفته و اختیار حق‌الناس را از آنان می‌گیرد، این موضوع از حکمت‌الهی خارج بوده و در نتیجه واژه «حقوق» در حق‌الناس بدون معنی خواهد بود! ✔️حق‌الناس را باید خود مردم مورد بخشش قرار دهند. هرکجا و در هرشرایطی که حقوق مردم تضییع شود، آنجا حق‌الناس پایمال شده است، چه این موضوع در امور عادی مثل ایستادن در صف نانوایی باشد و چه در امور واجب و مستحبی مثل نماز و عزاداری و احسان! ▪️ انجام فریضه‌ی نماز با ایجاد مزاحمت برای دیگران، مصداق تضییع حق‌الناس است ▪️اگر فردی با ماشین خود مقابل ایستگاه‌های صلواتی ایستاده و ترافیک را مختل کرده و برای دیگران مشکل ایجاد کند در نتیجه حق‌الناس بر گردن وی خواهد بود ▪️یا این‌که فرد برای انجام فریضه‌ی نماز نسبت به ایجاد مزاحمت برای دیگران اقدام کرده و مسیر تردد مردم را بگیرد حق‌الناس را پایمال کرده است. 🔺باید همه اعمال و کارها با رعایت حق‌الناس انجام شود تا رضایت‌الهی را نیز در پی داشته‌باشد. 🔸همه مسائل از اعمال مستحب گرفته تا واجب، اگر موجب از میان رفتن حقوق مردم شود، مصداق بارز تضییع حق‌الناس بوده و باید جبران شود! 💢حق‌الناس را باید در تمامی امور و مسائل مورد توجه قرار داده و رعایت کرد. 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
هدایت شده از دفاع همچنان باقیست
🔸حضرت علی(ع) فرموده‌اند: و را ترک نکنید که بدهای شما بر شما مسلط می‌شوند؛ آنگاه هرچه خدا را بخوانید جواب ندهد. مجمع رهروان شهرستان تبریز ble.ir/join/NmQwNTU0Nm