بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولادالحسین
وعلی اصحاب الحسین
🏴همنوا با مولای غریبمان آقا صاحب الزمان (ارواحنافداه) برای مولایمان امام حسین علیه السلام ، ان شاءالله در کانال حقیقت واصل، هرشب در دهه محرم #هیئت_مجازی برگزار میکنیم.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@hagigatevasel
637531307715489946.mp3
420.6K
🌹تلاوت سوره مبارکه فجر
🌹هدیه به محضر آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام
AUD-20220726-WA0087.
2.01M
🏴قرائت زیارت عاشورا
🌹هدیه به محضر آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای کربلا
️حقیقت واصل
💠زندگی به سبک امام حسین علیهالسلام: 6️⃣توجه به نیازهای مادی: 🔅نیازهای مادی احتیاج اولیه هر انسان
💠زندگی به سبک امام حسین علیهالسلام:
7️⃣توجه به نیازهای عاطفی:
🔅کودکان و نوجوانان به خاطر موقعیت سنی و آسیبپذیری در برابر مشکلات، نیاز دوچندان به برآوردن نیازهای عاطفی و روانی دارند.
🔅این نیازها بخصوص در شرایط ویژه، از دست دادن پدر ومادر، هنگام بیماری و... چنان شدت مییابد که بیتوجهی به آنها حیات روانی و عاطفی کودک را به مخاطره میاندازد.
🔰این شرایط ویژه به کاملترین شکل در کربلا برای فرزندان امام حسین (ع) جلوه نمود.
🔅فرزندان و همراهان آن حضرت در میدان مبارزه، در سختترین حالات، امام (ع) را صدا میزدند و در واپسین لحظات، اوج نیاز عاطفی خویش را به نمایش میگذارند.
🔅در کربلا بیماری چون علی بن الحسین (ع) حضور دارد که تقدیر الهی بر بقای وجودش تعلق گرفت؛ و از دست دادن پدر و امام خویش را تجربه نمود. این وضعیت خاص قطعا توجه ویژهای را میطلبید و اینجا است که آن حضرت به گونههای مناسب به نیاز فرزندان پاسخ میدهد و نسبت به فرزندانی که به میدان مبارزه آمدهاند بهگونهای، به یگانه فرزندش زینالعابدین (ع) بهگونهای دیگر؛ و در مورد یتیمان و داغدیدگان پس از شهادت خویش به شکلی دیگر سفارش میفرماید.
#فرزندپروری
#سیره_امام_حسین_علیهالسلام
#نیاز_عاطفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحیم
🏴به مناسبت ایام سوگوار عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام
✅سخنرانی خانم محمدلو
🔺با موضوع نگاه به زندگی حضرت علی اکبر و حضرت قاسم علیه السلام
@hagigatevasel
️حقیقت واصل
بسم الله الرحمن الرحیم 🏴به مناسبت ایام سوگوار عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام ✅سخنرانی خانم
✅ معرفی آقازاده های واقعی
🔺امروز میخواهم از آقا زاده های امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام بنویسم .تا رسم آقازادگی و آقازاده پروری را در دستگاه اهل بیت بشناسیم و یاد بگیریم .
🌹حضرت علی اکبر علیه السلام فرزند بزرگ امام حسین علیه السلام است که در سن جوانی در کربلا به شهادت رسیدند. و بدنشان به همراه برادرشان حضرت علی اصغر در مزار ۶ گوشه امام حسین علیه السلام قرار دارد.
✅حضرت علی اکبر (ع) نماد #جوانان عاشورایی و الگوی بی نظیر برای جوانان رهرو ولایت است .
1⃣شجاعت علی اکبر
ایشان اولین نفر از خاندان بنی هاشم هستند که به میدان جنگ شتافتند
👈نکته مهم اینکه هرکس از امام اذن میدان میخواست امام با تاخیر اجازه می دادند، اما به حضرت علی اکبر از همان ابتدا که اجازه گرفتند #اذن میدان دادند( تربیت آقازادگی در اسلام اینگونه است)
👈حتی در #آب آوردن برای خیمه ها هم حضرت علی اکبربه همراه عمویش حضرت اباالفضل به میدان میرفتندو این امر شجاعت ایشان را نشان میدهد
2⃣ مبارزه امام حسین علیه السلام با انحرافی که در پی سبّ نام امام علی(ع) بودند
🔺روزی علی اكبر(ع) نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی خطاب به او برد در آخر والی مدینه از علی اكبرسئوال كرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوك؟ » پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد، این پیغام را علی اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد، ایشان فرمود ؛ والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنایت كند، نام همه ی آنها را علی می گذارم..(یکی از دلایل این امر ، مبارزه امام با سبّ نام امام علی بود)
3⃣ در تاریخ نقل شده است که حضرت علی اکبر علیه السلام #شباهت فراوان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم داشتند
[در تاریخ نقل شده هنگامی که از میان جوانان بنیهاشم، پیش از همه، حضرت علی اکبر آماده جنگ شد، او که از زیبا صورتان و نیک سیرتان روزگار بود، نزد پدر رفت و اجازه نبرد خواست، پدر به او اجازه داد و با ناامیدی از بازگشت او، نگاهی مایوسانه به قامتش انداخت، و آنگاه چشمانش را به زیر افکند (ابن اعثم و خوارزمی) نوشتهاند: امام محاسن شریفش را به سوی آسمان گرفت. و گریست.
سپس گفتَ «بارالها، تو شاهد باش، جوانی به جنگ این مردم رفت که (اشبه الناس خَلقا و خُلقا ومنطقا برسولک) در صورت و سیرت و گفتار، شبیهترین مردم به پیامبرت صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بود، و ما هرگاه مشتاق دیدن پیامبرت میشدیم، به این جوان نگاه میکردیم».
🔺این جمله امام حسین (ع) درباره شباهت حضرت علی اکبر به پیامبر، ۳ کلید واژه اصلی دارد.
خَلقاً 👈 شباهت در صورت و ظاهر
ُخُلقاً👈شباهت در خلق و خو
مَنطِقاً👈شباهت در منطق و گفتار
4⃣ عشق و علاقه امام به فرزندشان
علی اکبر
🏴 بنا بر نقل تاریخ داغ شهادت این جوان برامام بسیار سخت بود
🔺در تاریخ نقل شده حضرت علی اکبر در آخرین لحظات عمر، ندا داد: یا ابتاه «پدر جان، خداحافظ. این جدم رسول خداست که تو را سلام میرساند و میگوید: سریعتر به ما ملحق شو».
آنگاه علی فریادی زد و جان داد.
امام حسین علیه السلام آمد و بر بالینش قرار گرفت و صورت به صورت او نهاد،
گزارش شیخ مفید چنین است امام فرمود: َ
«خدا بکشد مردمی را که تو را کشتند. چقدر این مردم بر خدا و هتک حرمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
گستاخ و بیباک گشتهاند. عَلَی الدُنیا بَعدَک العَفَاء #بعد_از_تو، #خاک_بر_سر_دنیا».
در این هنگام زینب، دختر فاطمه (سلاماللهعلیهم) با سرعت (از خیمهها) بیرون آمد و فریاد زد: «وای برادرم، وای فرزند برادرم» و خود را بر پیکر آن جوان انداخت. حسین به سوی او آمد و او را به خیمه برد. آنگاه حسین به جوانانش گفت: احملوا اخاکم؛ «برادرتان را (به خیمهگاه) ببرید». جوانان، او را بردند و در جلوی خیمهای که در مقابل آن میجنگیدند بر زمین نهادند.
5⃣حضرت علی اکبر از جمله کسانی هست که برایش امان نامه آوردند ، ولی قبول نکرد
👈و این امر #بصیرت والای ایشان همانند عمویشان حضرت اباالفضل علیه السلام نشان میدهد.
6⃣نمونه دیگر بصیرت ایشان را درباره دیدگاه او نسبت به راه امام و شهادت در راه خدا هست
🔺در تاریخ نقل شده است که در سرزمین ثعلبه هنگام ظهر امام حسین(ع) اندکی خوابید و وقتی بیدار شدفرمود:
در خواب هاتفی را دیدم که میگفت: شما به شتاب میروید و مرگ شما را با شتاب به بهشت میبرد.
حضرت علی اکبر(ع) که چنین سخنی را از پدر شنید گفت: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟
امام حسین(ع) فرمود: آری به خدا قسم ما بر حق هستیم.
👈 علی اکبر عرضه داشت" در این صورت ما از مرگ باکی نداریم "
و امام حسین(ع) که از استقبال فرزندش شاد شده بود بیان داشت: فرزندم خدا به تو جزای خیر دهد.)
📝محمدلو
@hagigatevasel
🌹حضرت قاسم الگویی زیبا برای نوجوانان و جوانان
🌹آقازاده امام حسن مجتبی علیه السلام ،حضرت قاسم علیه السلام الگوی زیبایی است برای نوجوانان
ایشان در کربلا حضوری با بصیرت دارد .امام حسین علیه السلام از ایشان
سوال میکنند که شهادت در نزد تو چگونه است حضرت قاسم میفرمایند: "احلی من العسل "مرگ در نزد من شیرین تر از عسل است منظور از مرگ شهادت در راه خداست .
✅✅ ببینید این نو جوان فهمیده چه نگاه زیبایی دارند به زندگی و شهادت
حال در این میان برخی مداحان و هیئتی ها خرافاتی به نام عروسی حضرت قاسم در کربلا را مطرح میکنند و حتی مراسمی در این خصوص برگزار میکنند!!!
باید گفت که اولین کتابی که سخن از عروسی حضرت قاسم(ع) گفته است، کتاب روضه الشهداء ملاحسین کاشفی است که در شیعه یا سنی بودنش تردید وجود دارد و مربوط به قرن دهم هجری است.
علاوه بر تأخر تاریخی این کتاب، تخیلی_،نه تحقیقی و نه تاریخی_ بودن این کتاب نیز یکی دیگر از علت هایی است که استناد به این کتاب را فاقد ارزش و اعتبار می کند.
حال در روزی که امام حسین(ع) نمازش را درکربلا به صورت نماز خوف می خواند، چطور امکان برگزاری عروسی فراهم می شود؟! اونم برای حضرت قاسم که بنا به نقل های تاریخی نوجوانی ۱۳ ساله و نابالغ در کربلا بود . شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی به زیبایی درباره این انحراف فکری روشنگری میکنند .
✅✅✅ بهتر است طلاب و مبلغین و متولیان فرهنگی هیئات مذهبی به مبارزه با این انحرافات و تحریفها بپردازند و از اهداف و افکار والای این نوجوان عاشورایی و "احلی من العسل" گفتن او و معنا و مفهوم این کلام سخن بگویند . که این خود یک جهاد تبیین است
🔺وقتی دغدغه های نوجوانان و جوانان ما مسائل با اهمیت و بزرگ باشد، از لحاظ روحی بزرگ میشوند و ووقتی روح ها و اندیشه ها بزرگ شد میتوانند کارهای بزرگ انجام دهند .
🔺علت اینکه دشمنان خارجی و نفوذی های داخلی بر روی علائق و خواسته ها و دغدغه های نوجوانان و جوانان ما کار میکنند تا ذائقه ایشان را به دلخواه خودشان تغییر دهند هم همین هست . اینها نمی خواهند که جوانان ما کارهای بزرگ انجام دهند .
🔺دشمنان ما میخواهند با مشغول کردن ذهن جوانان ما به چیزهای پوچ و بی ارزش و حتی ضدارزش، بر ایشان مسلط شوند و جلوی پیشرفت اینها را بگیرند . پیشرفت جوان گرفته شود ایران اسلامی هم عقب می ماند .
✅تاکید رهبر معظم انقلاب بر بصیرت جوانان و سپردن کار به جوانان به خاطر این هست که جوانان موتور حرکت جامعه اند اگر کارهای بزرگ به ایشان سپرده شود و به اینها اعتماد شود این جوانان حسینی و ولایی می توانند کوهها را جابجا کنند
🏴یکی از مقاتل معروف، مقتل "لهوف" نوشته "ابوالقاسم رضی الدین علی بن موسی" معروف به "سید بن طاووس" است که چندین ترجمه دارد.
نحوه شهادت حضرت قاسم (ع) در این کتاب بدین صورت نقل شده است:
((راوى گفت: جوانى به سوی میدان نبرد بیرون آمد که صورتش گوئى پاره ماه بود
آنگاه مشغول جنگ شد
ابن فضیل ازدى با شمشیر چنان بر فرقش زد که سرش را شکافت
جوان با صورت به زمین افتاد
و فریاد زد: عمو جان به دادم برس!
امام حسین (ع) مانند باز شکارى خود را به میدان رساند
و همچون شیر خشمگین حمله ور شد
و شمشیرى بر ابن فضیل زد
آنگاه او دست خود را سپر نمود
و دستش از آرنج جدا شد
ابن فضیل چنان فریاد زد که همه لشکر شنیدند
و مردم کوفه براى نجاتش حرکت کردند
در نتیجه بدنش زیر سم اسبها ماند و به هلاکت رسید
راوى گفت: گرد و غبار کارزار فرو نشست
دیدم امام حسین (ع) بر بالین آن جوان ایستاده
و جوان از شدّت درد پاى بر زمین میساید
و امام حسین (ع) میگوید: از رحمت خدا دور باد گروهى که تو را کشتند
جدّ و پدرت در روز قیامت از آنان کیفر خواست خواهند نمود
ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلَى عَمِّکَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا یُجِیبُکَ
سپس فرمود: به خدا قسم بر عمویت دشوار است که تو او را به یارى خود بخوانى و او دعوت تو را اجابت نکند
یا اجابت کند ولى به حال تو سودى نبخشد
به خدا قسم امروز روزى است که براى عمویت کینه جو فراوان است و یاور اندک .
سپس بدن جوان را به سینه چسباند و با خود آورد و در میان کشتگان خانواده اش گذاشت))
🌹سلام و درود خدا بر روح مطهر امام حسن علیه السلام امام حسین علیه السلام و تمام شهدای کربلا🌹
📝محمدلو
@hagigatevasel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 انتشار نخستینبار
📹 ببینید | رهبر انقلاب: مبادا کسى خیال کند که هیئات مذهبى یک چیزى است که اگر بود، بود، [اگر هم] نبود، نبود؛ این جور نیست.
👈 هیئتهاى مذهبى در حقیقت ارکان حفظ ایمان و شوق ملّت بزرگ ما به خاندان پیغمبر هستند؛ از جملهى پیوندهاى مستحکم میان امروز و روز عاشوراى حسینى هستند؛ آن روحیه را به امروز منتقل میکنند، خاطرهى امام حسین را تجدید میکنند.
🏴 #از_تبیین_تا_قیام
◾ Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️آیینه پیمبر است که میرود
▪️کیفیت شهادت حضرت علی اکبر از زبان رهبرمعظم انقلاب
یک_طرف_اکبر_به_میدان_میرود_دامن_6023629810880742992.mp3
14.97M
🎙یک طرف اکبر به میدان میرود دامن کشان| حاج محمود کریمی
◼️فَلَأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً
✨#دعای_سلامتی #امام_عصر عج ✨
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
✨سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر عج #صلوات
@hagigatevasel
🏴 استاد پناهیان: "هرچه میتوانید برای سیدالشهدا(ع) خدمتی انجام دهید دریغ نکنید. هیچکاری برای امام حسین(ع) بیاثر نمیماند. هرکه میخواهد کاری انجام دهد که مطمئن باشد ثمرۀ کارش در عالم جاودانه میماند، برای #امام_حسین(ع) کار کند؛
از برقراری روضۀ هفتگی تا هر نوع کار تبلیغی دیگر. نگوییم ضرورت ندارد و دیگران به قدر کافی فعال هستند. از این فیض عظمی بینصیب نمانید"
#محرّم
#یا_حسین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@hagigatevasel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی حماسی « الله اکبر خامنه ای رهبر »
حاج میثم مطیعی
الله اکبر خامنهای رهبر
الله اکبر خامنهای رهبر
میآید از هر سو فریاد بیداران
نسل سلیمانی شد راهی میدان
تا بگذرد از جان در راه این پیمان
این نغمه آزادگان هر جای این دنیاست
آماده باش فاتحان مسجدالأقصاست
الله اکبر خامنهای رهبر
فریاد ما طوفان فریاد ما غوغاست
فریاد ما آتش بر کاخ آمریکاست
پیروز میدانیم دست خدا با ماست
ما لشکر صبحیم و کی ترسی ز شب داریم
ما مژده إن معی ربی به لب داریم
الله اکبر خامنهای رهبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سقای حسین سید و سالار نیامد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | ماجرای شهادت حضرت عباس به روایت رهبر انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نذر عباس | روایت ویژه مادر شهید مصطفی صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر تاسوعا
➕ سخنان حاج قاسم در وصف شهید صدرزاده
🔴نماز عباس بابایی و احترام ژنرال آمریکایی
♦️خود عباس ماجرای فارغالتحصیلی از دانشکده خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمیدادند تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در مقابلش و روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود که میبایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهارنظر میکرد.
♦️او پرسشهایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤالهای ژنرال برمیآمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت زیرا احساس میکردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامههایی که برای زندگی آیندهام در دل داشتم همه در یک لحظه در حال محو شدن است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای انجام کار مهمی به خارج از اتاق برود، با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.
♦️به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و میتوانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را میخوانم. انشاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشهای از اتاق رفتم و روزنامهای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه میدهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی مینشستم از ژنرال معذرتخواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه میکردی؟
گفتم: عبادت میکردم.
گفت: بیشتر توضیح بده.
♦️گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعتهای معین از شبانهروز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم.
♦️ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست؟ پاسخ دادم: بله همین طور است. لبخند زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهرهای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پروندهام را امضا کرد. سپس با حالتی احترامآمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک میگویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.»