✅✅معنای ولایت بالذات و ولایت بالعرض :
🔺منظور از «بالذات» این است که چیزی خودش حقیقتاً صفتی را دارا باشد. اما «بالعرض» بدین معنا است که مثلاً (الف) خودش حقیقتاً متصف به صفتی نباشد، بلکه در اثر ارتباط و اتحاد با (ب) که به این صفت متصف است، این صفت را برای (الف) نیز در نظر میگیرند. مثال معروف که البته با مقداری تسامح همراه است؛ این است که اگر کسی در کشتی نشسته یا خوابیده است و کشتی در حال حرکت است، در اینجا کشتی «بالذات» حرکت دارد، اما فرد نشسته یا خوابیده در آن «بالعرض» متصف به حرکت میشود؛ و گفته میشود حرکت برای کشتی «بالذات» بوده و برای شخص خوابیده در آن «بالعرض» است.
🚨 ولایت تکوینی و تشریعی
ولایت از جهت سرپرستی کردن بر موجودات عالم هستی و حکومت کردن بر آنها دارای دو قسم ولایت تکوینی و تشریعی است.
1⃣ولایت تکوینی «عبارت است از مسلط شدن بر جهان هستی» (همتی، 1363: 81) و «سرپرستی موجودات جهان» (جوادی آملی، 1379: 123) و« تدبیر امر آنها را به عهده گرفتن است». (طباطبایی، 1370، ج6: 15)
👈👈«ولایت تکوینی اصالتا و #بالذات از آن #خداوند متعال است و بدین معناست که هر گونه تصرف و تدبیر درهر موجودی و هر رقمی برایش فراهم و میسور است». (همان)
👈👈«بعد از خداوند #بالعرض از آن #ماسوی_الله است».(همتی، 1363: 91)
«ولایت تکوینی ماسوی الله بدین معناست که انسان بر اثر بندگی خالصانه خداوند و رسیدن به بالاترین درجه اخلاص و یقین دارای مقامی میشود که به اذن پرودگار عالم میتواند در عالم هستی و دلهای مردم تصرفاتی داشته باشد» (بابازاده، 1373: 157) و «شاهد اعمال و باطن آنها شود».(مطهری، 1369: 60) و تمامی عالم را تحت سیطره خود قرار دهد. البته درجات آن نسبت به انسانها مختلف است. «هر چه میزان معرفت و عمل انسان بالاتر باشد، ولایت او بیشتر و کسانی که تحت سیطره او هستند بیشتر خواهند بود». (بابازاده، 1373: 157) البته باید اشاره کرد که «ولایت تکوینی ماسوی الله در طول ولایت تکوینی خداوند است و به اذن خداوند در عالم هستی تصرف دارند». (همتی، 1363: 91)
2⃣«ولایت تشریعی یعنی نوعی سرپرستی در محدوده تشریع و تابع قانون
ولایت تشریعی هم در وهله اول بالذات از آن خداست یعنی خدا قوانین را وضع میکند.
و در وهله بعد بالعرض در مخلوقات هم وجود دارد . که بایستی در چهارچوب قوانین الهی قانون وضع کنند.
👈👈 به عبارتی ولايت تشريعي يعني نوعي سرپرستي كه نه ولايت تكويني است و نه ولايت بر تشريع و قانون، بلكه ولايتي است در محدوده تشريع و تابع قانون الهي. اين نوع ولايت عبارت است از اداره جامعه بر اساس آنچه كه در قانون معين شده است و اجراي آنچه كه در تشريع مشخص شده است.(۱)
👈تمام اين انواع ولايت به صورت حقيقي و بالاصاله و بالذات به خدا اختصاص دارد
👈 لكن پيامبر و ائمه از آن جا كه انسان كامل بوده و مظهر و تجلي خدا مي باشند، در تمام اين انواع ولايت نيز مظهر و تجلي و نشانه حضرت حق هستند. بنابراين همه ولايت تكويني دارند. هر جائي كه خدا اذن و اجازه دهد و هم ولايت بر تشريع دارند، هر جائي كه خدا اذن دهد و هم ولايت تشريعي دارند، يعني از طرف خدا مامور اداره جامعه انساني مي باشند؛ بنابراين ولايت آن ها مقيد به اذن و خواست الهي است، در حالي كه ولايت خداوند به هيچ قيدي مقيد نيست.
ولايت بالذات از آن خداوند است و بالعرض از آن پيامبر و ائمه مي باشد. ولايت پيامبر و ائمه اطهار تجليات و مظاهر ولايت الله مي باشد. اين كه مي فرمايد: "انما وليكم الله ورسوله و الذين آمنوا "(۲) به اين معنا نيست كه انسان چند ولي متفاوت و در عرض هم دارد كه يكي خدا و يكي پيامبر و يكي ائمه هستند؛ بلكه با توجه به آيه "فالله هو الولي " معناي آيه اين است كه تنها ولي حقيقي و بالذات خدا
است. پيامبر و ائمه ولي بالعرض و مظهر ولايت خدايند. به تعبير لطيف قرآن آيه و نشانه ولايت الهي هستند.(۳) بنابراين ولايت پيامبر و ائمه، نسبت به ولايت الهي مقيد است، اما نسبت به موارد پايين تر از خداوند مطلق است.