خاطرهٔ جالبِ
#شهید_حاج_سید_محمدرضا_دستواره از سفر حج:
«خداوند توفیق داد و امسال به مکه رفتم همراه یکی از برادرها رفتیم که یک پنکه بخریم مغازه دار مرتب به زبان عربی می گفت که این پنکه انگلیسی است
من عصبانی شدم، گفتم: چرا مدام می گویی انگلیسی است؟! الموت انگلیس
مغازه دار گفت: ایرانی ها می گویند الموت انگلیس،
الموت اسرائیل،
الموت آمریکا
می شود بگویی ایرانی کجا می گوید زنده باد؟
گفتم: ایرانی فقط می گوید زنده باد اسلام...
دست زد به پیراهن من؛ خوشبختانه هم پیراهنم، هم شلوارم ایرانی بود حتی دمپایی ام، ایرانی بود
گفت: این انگلیسی است، آمریکایی است دمپایی ام را نشان داد و گفت این انگلیسی است
گفتم: ارواح پدرت اینها همه اش ایرانی است بر فرض که خارجی باشد تو اگر شیر نفت را بر آنها ببندی آنها از کجا می توانند اینها را تولید کنند؟
یک مرتبه ساکت ماند، فهمید ما شاید به جنس خارجی نیاز داشته باشیم اما نیاز آنها به نفت ما بیشتر است حیاتشان در گرو مبادله با ماست ما می توانیم با فکرمان این محصولات را تولید کنیم اما آنها با فکرشان نمی توانند سرزمینشان را نفت دار کنند»
بخشی از سخنرانی شهید سید محمد رضا دستواره تیر ۱۳۶۴ پادگان #دوکوهه
پ.ن: شهید محمدرضا دستواره جانشین فرماندهی کل لشگر ۲۷ در ۱۳ تیر ۱۳۶۵ و در جریان عملیات کربلای۱، «روز آزادسازی شهر مهران» به #شهادت رسید....