▪️علی علیزاده نوشت:
سه توییت درباره #فرهاد_مجیدی
🔹یک: فرهاد مجیدی بازیکن سابق اسقلال برای سرعت بالا متوقف شده. اما از دادن تست الکل خودداری و به جایش با پلیس مجادله و از پلیس فیلم گرفته.
نباید گذاشت اقتدار پلیس ایران تا این حد پایین بیاید. مجیدی اگر در آمریکا چنین میکرد، رسانهها نابودش میکردند. البته اگر از شلیک پلیس زنده مانده بود.
🔹دو: فرهاد مجیدی اول یک مامور پلیس را تحقیر کرد. ولی با کشاندن دعوا به شبکههای اجتماعی کل پلیس را. با یقین میگویم در هیچیک از کشورهای لیبرال غربی، یک سلبریتی چنین جراتی نمیکرد. اگر ناجا و فرماندهانش مقابل طاغیگری یک سلبریتی نایستند، مسئول هرج و مرج و بیقانونی آینده ایران خواهند بود.
🔹سه: اگر از طرفداران فرهاد مجیدی هستید توصیه میکنم چشمتان را ببندید و جای او یک مداح حزباللهی، یک آقازاده حکومتی یا یک بازیکن تیم رقیبتان را بگذارید. حالا احساستان نسبت به اینکه برای مامور قانون شاخ و شانه بکشد و بعد هم با یارگیری از شبکههای اجتماعی، اقتدار پلیس را تحقیر کند چیست
🔹پانوشت: من هیچگونه مخالفت شخصی با مجیدی ندارم و او را اصلا چندان نمیشناسم. اما میدانم اگر مقابل او و سلطنت آقازادهها و سلبریتیها و همه کسانی که خود را بالای قانون میدانند، امروز نایستیم فاصله چندانی تا فروپاشی اجتماعی نخواهیم داشت.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▪️محسن مهدیان نوشت
رفتار سیاسی فرهاد مجیدی
تمرد اشرافی یک سلبریتی را از منظر رفتار سیاسی حاکمان تحلیل کنید؛ ماجرا آزاردهنده ترست.
دو نکته:
1⃣یکم. اشتباه فرهاد مجیدی چیست؟ رفتار خلاف قانون؟ ازین هم فراتر. قانون شکنی و توهین به مجری قانون؟ ازین هم افزون تر. زشتی رفتار این فوتبالیست به رخ کشیدن قانون شکنی است. یعنی هم قانون شکنی و هم توهین به مجری قانون و بدتر از همه اشاعه آن.
خب این جسارت از کجا آمده است؟ چه شد که یک نفر تصور کرد می تواند متهورانه به قانون تعدی کند و از حرمت شکنی اش فیلم بگیرد و پخش کند؟
حرمت قانون که یک شبه با فرهاد مجیدی یا حتا با برخورد فیزیکی راننده لندکروز با مامور راهور شکسته نمی شود؛ پس ماجرا از چه قرارست؟
بی قیمت شدن سکه قانون شکنی را در ماجرای فحاشی نماینده سراوان یا کتک زدن مامور قانون توسط نماینده بیجار ببینید. این لیست را شما تکمیل کنید.
تاریخ فراموش نمی کند که اول مجری قانون در کشور، چشم در چشم قانون می گفت به خط قرمز من نزدیک نشوید که حیثیت برای عدلیه نخواهم گذاشت که نگذاشت.
این داستان دنباله دار متوقف به مجیدی نیست. "گردنکشی اشرافیت سیاسی" مقابل قانون است که موجب تمرد و "سرکشی اشرافیت اقتصادی" می شود.
2⃣دوم. مجیدی ماجرای قانون شکنی اش را استقلال-پرسپولیسی می کند. یعنی از دوقطبی ورزشی می خواهد برای رفتار خلاف قانونش اعتبار بگیرد. این رفتار نیز وام گرفته از رفتار سیاسی حاکمان است. اینکه در دوقطبی استقلال-پرسپولیس رفتار غیرقانونی ات را کتمان می کنی برامده از رفتار اهل سیاستی است که در دوقطبی های غیر واقعی، بی تدبیری ها و کم کاری ها را توجیه می کنند.
مجیدی خوب فهمیده است که کارکرد دوقطبی ها در ماله کشی قانون شکنی ها و بی تدبیری ها و حتا خیانت ها چیست. دوقطبی هیجانی استقلال پرسپولیس همان می کند که دوقطبی های توهمی در سیاست.
فرهادهای مجیدی بی نسبت با رفتار سیاسی حاکمان نیستند؛ "فخر فروشی" با "قانون شکنی" ادامه دارد. چاره کنیم.