امّا صفت سوّم، یعنی مؤمن متعبّدِ انقلابی؛ این، آن نقطهای است که مایلم بر روی آن تکیه کنم و امام، امامِ انقلاب بود.
انقلاب یک کلمه است و در دل آن حقایق بیشماری وجود دارد؛ امامِ انقلاب یعنی پیشوای همهی این خصوصیّاتی که کلمهی انقلاب متضمّن آن است. قدرتهای مادّی هم که نسبت به امام همواره غضبناک بودند، عصبانی بودند و البتّه میهراسیدند از امام بزرگوار، بیشتر بهخاطر این صفت بود: صفت انقلابیگری امام؛ با این خصوصیّتِ او دشمن بودند. امروز هم دشمنان ملّت ایران با خصوصیّت انقلابیگری او خصومت دارند و دشمنند. اساساً قدرتهای مادّی از کلمهی انقلاب وحشت میکنند؛ از کلمهی «انقلاب اسلامی» وحشت میکنند، میهراسند، میرَمند. فشارهایی هم که وارد میکنند، بهخاطر انقلابیگری است؛ شرح خواهم داد که انقلابیگری متضمّن چه مفاهیم و معانی و خطّمشیهایی است؛ حق دارند که بترسند. فشارها البتّه با بهانههای مختلف وارد میشود؛ گاهی با بهانهی هستهای، گاهی با بهانهی حقوق بشر و بهانههایی از این قبیل، امّا حقیقت قضیّه عبارت است از همین که دشمنان ملّت ایران و دشمنان ایران اسلامی از خصوصیّت انقلابیگری واهمه دارند و نگرانند. در همین اواخر، در چند ماه قبل از این، یک سیاستمدار آمریکایی گفت: ایران بهخاطر انقلاب اسلامی تحریم است؛ اصل تحریم مربوط به انقلاب ۱۹۷۹ -یعنی انقلاب سال ۵۷- است! این یک حقیقت است.
علّت چیست؟ #چرا_با_انقلاب_مخالفند؟ علّت این است که این کشور بزرگ و پهناور، این کشور پربرکت، این کشور ثروتمند -که هم #ثروت #طبیعی دارد، هم #ثروت_انسانی دارد- یکپارچه در قبضهی قدرت آنها بود، در اختیار آمریکا بود؛ انقلاب آمد آنها را از این کشور بیرون کرد؛ دشمنی با انقلاب بهخاطر این است؛ انقلاب آنها را راند. علاوه بر این، الهامبخش دیگران هم شد. انقلاب اسلامی ایران که بهوسیلهی مردم این کشور به وجود آمد و ادامه پیدا کرد، الهامبخشِ ملّتهای دیگر شد؛ که این در جای خود بحث مفصّلی است و دلایل بیشماری هم بر آن وجود دارد.
امامِ انقلابیِ ما کشور را از منجلابها بیرون کشید؛ بهوسیلهی انقلاب، کشور را از منجلابهای متعدّدی خارج کرد. جوانهای عزیز ما که دوران قبل از انقلاب را درک نکردهاند، لمس نکردهاند، باید درست دقّت کنند و توجّه کنند که مسئله این است، مسئلهی اساسی این است. اگر یک ملّتی مسئلهی اساسی خود را نداند، گمراه میشود. مسئله این است که انقلاب اسلامی آمد این کشور را از منجلابها نجات داد؛ از منجلاب وابستگی، از منجلاب عقبماندگی، از منجلاب فساد سیاسی، از منجلاب فساد اخلاقی، از منجلاب حقارت بینالمللی. ما گرفتار اینچیزها بودیم؛ ما، هم وابسته بودیم، هم تحقیرشده بودیم، هم عقبافتاده و عقب نگه داشته شده بودیم؛ در علم، در اقتصاد، در فنّاوری، در حضور بینالمللی، در همهچیز ما را عقب نگه داشته بودند. عوضِ همهی اینها، ما آقابالاسرِ آمریکایی و انگلیسی داشتیم. آن روزها ما چهار برابر امروز نفت صادر میکردیم؛ جمعیّت کشور هم از نصف امروز کمتر بود، درعینحال اکثر نقاط این کشور از خدمات عمومی دولتی که برعهدهی دولتها است محروم بودند؛ کشور در فقر و عقبافتادگی دستوپا میزد؛ در فساد اخلاقی دستوپا میزد. در همهی زیرساختهای کشور -راه، آب، برق، گاز، مدرسه، دانشگاه، خدمات شهری- کشور دچار آفت بود، دچار عقبافتادگی و عقبماندگی بود، دچار تهیدستی بود؛ ثروتهای طبیعی کشور را در اختیار بیگانگان میگذاشتند و دستگاه حاکمه بهرهمند میشدند و مردم را یا با فریب، یا با زور و ارعاب، ساکت نگه میداشتند؛ امّا خب دلهای مردم پُر بود، واقعیّات را میدیدند؛ و نتیجه، دنبالهروی از آن فریاد ربّانی و الهیِ امام بزرگوار شد که انقلاب را به راه انداخت.
امام بزرگوار ما مسیر را عوض کرد و یک تغییر بزرگ انجام گرفت؛ [امام] مسیر ملّت ایران را تغییر داد، ریل را عوض کرد؛ ما را بهسمت هدفهای بزرگ حرکت داد. این هدفها که انقلاب و امام انقلاب، ما را بهسمت این هدفها حرکت دادند و جامعهی ایرانی را به این سمت رهنمون شدند، فوقالعاده حائز اهمّیّت است. این هدفها خلاصه میشود در حاکمیّت دین خدا. حاکمیّت دین خدا بهمعنی عدالت اجتماعیِ بهمعنای واقعی است، بهمعنای ریشهکنی فقر است، بهمعنای ریشهکنی جهل است، به معنای ریشهکنی استضعاف است؛ حاکمیّت دین خدا بهمعنای برقراری منظومهی ارزشهای اسلامی است، [بهمعنای] ریشهکنی آسیبهای اجتماعی است، [بهمعنای] تأمین سلامت جسمی و سلامت اخلاقی و معنوی و پیشرفت علمی کشور است، [بهمعنای] تأمین عزّت ملّی و هویّت ملّی ایرانی و تأمین اقتدار بینالمللی است، [بهمعنای] فعّال کردن ظرفیّتهایی است که خداوند در این سرزمین قرار داده است؛ اینها همه در حاکمیّت دین خدا مندرج است و امام ما را به این سمت حرکت داد؛ درست نقطهی مقابل آن راهی که در رژیم طاغوت ما را به آن سمت میکشاند ومیبرد.۹۵/۳/۱۴