eitaa logo
مثل ابراهیم کانال مدافع حرم حاج علی خاوری
297 دنبال‌کننده
442 عکس
193 ویدیو
5 فایل
هرشهیدی را که دوستش داری❤️کوچه دلت را به نامش کن مطمئن باش در کوچه پس کوچه های پر پیچ و خم دنیا تنهات نمی‌ذاره😍 بذار در این وانفسای دنیا «فرمانده ی دلت» دوست شهیدت باشه🕊 کانال مثل ابراهیم جانباز مدافع حرم شهیدحاج علی خاوری🕊 ارتباط با ادمین @anbare
مشاهده در ایتا
دانلود
نماز شب آقايان قنبری، جبارزاده و... خیلی تو مسائل معنوی بالا رفته بود؛ من خیلی اهل غیبت بودم و علی آقا دائماً نسبت به این موضوع به من تذکر می‌داد. اعتقاد دارم در این ده سال آخر، علی آقا خیلی روی خودش کار می‌کرد. کوچک‌ترین مکروهی از او نمی‌دیدم. یک‌بار حسابی به او گیر دادم و گفتم: "علی آقا خیلی نوربالا می‌زنی، معلومه اهل نماز شب و تهجد شدی!". خیلی پاپیچش شدم، علی گفت: "آخه نماز شب خوندن من به چه درد می‌خوره؟ آره می‌خونم تا آدم بشم، شب‌ها می‌رم در خونه‌ی خدا تا سبک بشم". همیشه می‌گفت هر جا کم آوردید نماز شب بخوانید. دوره‌ی کویر رفته بودیم، علی آقا فرمانده دسته‌ی ما بود و روز اول از ساعت 11 ظهر به ما گرا دادند و مسیری را مشخص کردند که حرکت کنیم. شروع به پیاده‌روی کردیم، کوله‌پشتی‌هایمان حسابی سنگین بود و تقریباً سی کیلو وزن داشت. گرمای کویر امانمان را بریده بود. تا ساعت 3 نیمه‌شب با کمترین استراحت مسیر مشخص شده‌ای را طی کردیم و تقریباً 15 ساعت پیاده‌روی سنگین داشتیم. کویر بر خلاف روزها، شب‌های بسیار سردی داشت؛ سریع چادر را بر پا کردیم تا مقداری استراحت کنیم. هنوز چشم‌هایم گرم نشده بود که دیدم علی در چادر تک‌نفره‌اش نیست! دوروبرم را نگاه کردم، علی گوشه‌ای از این بیابان، کتش را روی دوشش انداخته بود و نماز شب می‌خواند. ساعتم را نگاه کردم، نزدیک نماز صبح بود. دوباره رفتم داخل کیسه‌خواب، در ذهنم هر چقدر زور زدم نفهمیدم علی با این حجم سختی کار و خستگی چه‌طور حوصله‌ی خواندن نماز شب دارد، جوابی برایش پیدا نکردم. اما باید اهل مناجات و سحر باشی تا لذت نمازِشب در دل کویر و بیابان خدا را بفهمی. ستاره‌ها در دل کویر به زمین چسبیده بودند. تنهایی، غربت، سکوت و تاریکی مطلق کویر همه‌ی این‌ها فضای عجیبی بود تا پی به قدرت خدا ببری و دست به دامنش بشوی. دانشگاه امیرالمؤمنین (ع) اصفهان که بودیم در ساختمان شهید جعفرخانی زیر راه‌پله یک جای دنجی بود که بچه‌ها آن‌جا را برای نماز شب و مناجات انتخاب کرده بودند، پاتوق علی همیشه آن‌جا بود. ما به‌خاطر سختی آموزش و خواب کم معمولاً فقط با صدای اذان آن هم به‌زور بیدار می‌شدیم اما علی آقا اغلب، قبل از نماز صبح آن‌جا بود، نماز شب می‌خواند و خلوت می‌کرد. دوره‌ی کوهستان بودیم، هوا به‌شدت سرد بود و همه داخل کیسه‌خواب و چادر انفرادی دراز کشیده بودیم؛ از شدت سرما خواب به چشمانم نمی‌آمد. هیچ‌کس جرئت بیرون آمدن نداشت. نزدیک‌های اذان صبح بود که دیدم یکی از بچه‌ها از چادرش بیرون رفت، تعجب کردم. یعنی چه‌کار مهمی داشت که در این سرما از چادر بیرون زد؟! زیپ چادر را باز کردم تا ببینم او چه کسی است؟ از قدوبالا و محاسن بلندش فهمیدم که علی آقاست، به‌آرامی رفت گوشه‌ای و مشغول نماز شب شد! آن شب از سوز سرما ما با سختی فقط برای نماز صبح بیدار شدیم. https://eitaa.com/haj_ali_khavari
هدایت شده از نشر شهید هادی
شماره8⃣ 📚شیدای شهادت. زندگینامه و خاطرات زیبای شهید مدافع امنیت اسماعیل سریشی 📖اثر گروه شهید هادی ۱۱۲ صفحه مصور. ۴۵۰۰۰تومان چاپ اول ۱۳۹۰ چاپ دهم ۱۳۹۹ 👆ایام فاطمیه بود. پشت منزل اسماعیل فضای باز بود که حسینیه را درست کردیم. درست در شب اول باران بارید و از سقف پارچه ای به داخل آمد و تمام موکت ها را خیس کرد. به بچه ها گفتیم امشب هیئت تعطیل است. اسماعیل تا فهمید گفت مجلس حضرت زهرا را تعطیل نکنید. رفت و با دو تا فرش نو برگشت. مجلس به خوبی برگزار شد. خودش به خوبی مداحی می کرد. بعدها فهمیدم که این فرش ها برای جهاز خواهرش بود. آورده بود تا مجلس مادر تعطیل نشود. در باب الجواد مشهد تنها دعای او شهادت بود و چند ماه بعد به دست عبدالمالک ریگی به شهادت رسید. اسماعیل از شهدایی بود که هزینه چاپ کتابش را خودش تامین کرد!!! @pkhadi
‹ و تأتي لحظات في حياة الانسان، يترك كل شيء، و يتعلق بجملة واحدة، يا زهرا أغيثيني قبل أن أضيع › و يه لحظاتی در زندگی انسان هست، كه همه چيز رو رها می‌كنه، و فقط دست به دامن اين جمله می‌شه: « يا زهرا، قبل از اینكه از دست برم، كمكم كن..❤️‍🩹 » ‏ https://eitaa.com/haj_ali_khavari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل ابراهیم کانال مدافع حرم حاج علی خاوری
اخلاص یک بسیجی (گوهری، رضایی، عباسی و...) چند روز بیشتر تا ایام فاطمیه باقی نمانده بود. در پایگاه بسیج نشسته بودیم و به پیشنهاد علی آقا قرار شد که بیت الزهرا (س) را راه‌اندازی کنیم. طرح این نمایشگاه را روی تابلو کشید و کامل برای ما توضیح داد: محل قرار گرفتن خانه‌ی امیرالمؤمنین (ع)، بیت الزهرا (س)، غرفه‌ی شهدا، غرفه‌ی کتاب و همه‌ی این‌ها را کامل جاگذاری کرده بود. همه‌ی بچه‌ها گفتند: "علی آقا این کار خیلی سنگینه و از توان مجموعه بر نمیاد". اما با اصرار علی بسم‌الله گفتیم و کار را شروع کردیم. کلی آجر، خشت، درِ نیم‌سوخته، نخل و سایر وسایل مورد نیاز را با هزار زحمت جور کردیم. از اول صبح مشغول به کار میشدیم و تا پاسی از شب فعالیت بچه‌ها ادامه داشت. ساعت 7 صبح با ماشین می‌آمد دنبال‌مان و این‌قدر مقید بود که اول صبح می‌رفتیم تا کار را زودتر جمع کنیم. تمام لباس‌هایمان خاکی و گلی می‌شد و از خستگی سر سفره‌ی غذا خوابمان می‌برد. اما بچه‌ها با شور و حال عجیبی کار میکردند. اغلب بچه‌ها از جمله حاج علی، با وضو این کارها را انجام می‌دادند. کار بچه‌ها چند هفته‌ای طول کشید؛ مادر علی آقا ناهار و شام بچه‌ها را درست می‌کرد و برایمان می‌آورد. میگفت: "شما بچه‌های مخلص و نوکر بی‌بی (ع) هستید، باید توان کار کردن داشته باشید". خیلی وقت‌ها علی خلوت می‌کرد و گوشه‌ای اشک می‌ریخت، درِ نیمه‌سوخته را نگاه میکرد و اشک میریخت، پشت پنجره‌های قبرستان بقیع می‌ایستاد، زیر لب زمزمه داشت و اشک می‌ریخت. خانه‌ای که برای خانم حضرت زهرا (س) بود خیلی معنوی بود؛ علی آقا آن‌جا نماز می‌خواند و توسل داشت. بچه‌ها با نیت خالص این نمایشگاه را برپا کرده بودند. اواخر کار بود که برخی از بچه‌ها به‌خاطر سختی و فشار کاری نتوانستند ادامه بدهند. برخی از روزها سه نفر بودیم، اما دوباره علی آقا بچه‌ها را جمع کرد و کار به نحو احسن به اتمام رسید. علی آقا یک تابوت خالی پیدا کرد و دورش پرچم پیچید؛ یک سنگ کوچک پیدا کردیم و رویش نوشتیم شهید گمنام فرزند روح‌الله. این‌قدر این فضا معنوی و تأثیرگذار شده بود که چند نفر گفتند ما به این شهید گمنامی که اینجا بود توسل پیدا کردیم و حاجت‌مان را گرفتیم؛ حتی چند نفری هم مبلغی را به‌خاطر این‌که حاجت‌روا شده بوند به نمایشگاه کمک کردند. خیلی از جوان‌ها با ظاهر خاصی می‌آمدند و دور این تابوت و مزار نمادینِ شهید گمنام زانو میزدند و اشک میریختند. مطمئنم به برکت اخلاص علی آقا و رفقایش کار این‌قدر اثرگذار شده بود. بارها من خانم‌هایی را دیدم که روز اول نمایشگاه با حجاب ضعیفی آمدند اما چند روز بعد همان افراد با چادر برای زیارت می‌آمدند و دست رفقایشان را هم گرفته و به نمایشگاه آورده بودند. اخلاص شاه‌بیت همه کارهای فرهنگی است و این در کارهای علی و دوستانش موج می‌زد. https://eitaa.com/haj_ali_khavari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺تروریستی که جرأت کرده بود پرچم امام حسین و پرچم جمهوری اسلامی ایران را پاره کند به همراه عکاسش به دست مجاهدین افتاد. 🔻لینک کانال رسمی جانباز مدافع حرم امیر حسین حاجی نصیری ( اسماعیل حلب ) 🔰لینک کانال ایتا https://eitaa.com/esmaeilhalab64 🔰لینک کانال ایتا مجموعه خاطرات و روایت https://eitaa.com/Esmaeilhalab64R_K
سلام‌ الله‌ علیٰ قلبك الحزین یامولای یاصاحب‌الزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا