مثل ابراهیم کانال مدافع حرم حاج علی خاوری
***
قبل از اولین اعزامش بود، یک روز مثل همیشه آمد دستم را بوسید و گفت: "مامان جانم دوست داری بریم زیارت؟"، گفتم: "بالام جان، کیه که دوست نداشته باشد بره زیارت؟! حالا کجا بریم؟". گفت: "مشهد امام رضا (ع)؛ خیلی دوست دارم قبل از اینکه برم سوریه، اول یک سر بریم مشهد؛ انشاءالله آقام امام رضا (ع) توفیق مدافع حرم شدنم رو امضا کنه". خیلی زود مقدمات سفر فراهم شد و با علی راهی مشهد شدیم. پاسپورتش را هم با خودش آورده بود؛ داخل صحن شدیم، علی پاسپورتش را برد و گذاشت گوشهای از صحن. اعتقاد داشت امضای ویزای مدافع حرمین دست آقا امام رضا (ع) است؛ حال عجیبی داشت و مثل همیشه خم شد و پای من را بوسید. بعد گفت: "مامان جان، اینجا بهترین جای زمینه و در محضر ولی نعمتمون هستیم، توروخدا از امام رضا (ع) برایم شهادت و مدافع حرم شدنم رو بخواه". خیلی خیلی برایم سخت بود این دعا را در حق میوهی دلم انجام بدم اما چهرهی علی و برق نگاهش را که میدیدم، آن شوق و عشقی که به شهادت داشت، نتوانستم در حقش دعا نکنم. در حال خودمان بودیم، دست هایم را بالا آوردم و با چشمانی اشکبار دعایش کردم؛ علی سرش پایین بود و نمیدانم در خلوتش چه میگذشت، اما حال خوبی داشت و اشکهایش جاری بود. از علی پرسیدم: "چرا گذرنامهات رو آوردی؟". گفت: "مامان جان میخوام به آقام بگم من آمادهی آماده هستم، حتی گذرنامهی رفتنم رو هم گرفتم و آوردم تا آقا جانم زیر گذرنامه رو امضا کنه؛ من از هیچی نمیترسم، از مرگ، غربت، اسارت و هر سختی که ممکنه تو این مسیر برام پیش بیاد ترسی ندارم". علی از همان کودکی شجاع بود و حتی صحرا که میرفتیم اصلاً از مار و عقرب نمیترسید. من خیلی از آدم بزرگها را دیدم که از سوسک میترسند اما علی اینطوری نبود. از دوستانش شنیدم در ماموریتی که بودند یک مار آمده بود داخل سنگر و علی آن مار سمی را بدون هیچ ترسی گرفته بود که شهید احمد شوهانی به عنوان فرمانده به علی توصیه کرده بود که دیگر از این کارهای خطرناک انجام ندهد.
بعضی نیش و کنایهها در خصوص مدافعان حرم خیلی اذیتش میکرد. یکبار فیلمی از شهید الوانی را میدیدیم که با محمدقاسم پسرش بازی میکرد. علی با بغض میگفت: "آخه این چه حرفیه که میگن مدافعان حرم بهخاطر پول رفتن؟! چهقدر به امثال رضا باید پول بدی تا از زن و بچهاش دل بکنه و بره؟". علیآقا رضا را خیلی دوست داشت و جنس دوست داشتنش هم فرق میکرد. من به او میگفتم: "علی به نظرم تو خیلی شبیه آقا رضا هستی. وقتی گمنامی و مظلومیت آقا رضا رو میبینم انگار تو رو میبینم". همین اواخر عمرش مشهد رفته بود و آنجا کفش زائرین را واکس میزد، میگفت: "به نیت شهدا، مخصوصاً آقا رضا این کار رو انجام میدم، آخه شهدای مدافع حرم خیلی غریب و مظلومن". اینقدر نیش و کنایهها پشت سرش بود که علی چهقدر پول گرفته رفته سوریه و...؟ قیمتها هم متفاوت بود از ده میلیون تا صد میلیون تومان مي گفتند! کنایهها گاها هنوز هم ادامه دارد...
برای بیبی (ع) زینب (س)، جان ما قابلی ندارد.. احسان خلج و ...
از سال 1392 مقدمات رفتن به سوریه را بنا گذاشت. با خیلیها صحبت کرد و چند سال در گردانهای بسیج فعالیت داشت؛ همه از توان فکری و نظامیاش مطلع بودند. آن موقع بیشتر بچههای سپاه اعزام میشدند و نیروهای آزاد خیلی سخت پذیرش میشدند، ولی علی کوتاه نیامد. در پادگان دوره رفته بودیم و داعش تازه پا گرفته بود که برای تعیین سطح روحیه و آمادگی بچهها گفتند دوستانی که داوطلب جنگیدن با داعش هستند اعلام آمادگی کنند. علی جزو اولین نفرات بود که اعلام آمادگی کرد. بحث اعزام به سوریه که پیش آمد من اولین نفر با علی آقا تماس گرفتم، بهقدری خوشحال شد و تشکر کرد که گفت یکی از بهترین خبرهایی که در تمام عمرم شنیده بودم همین بود. علی واقعاً عاشق رفتن بود.
#شهید_علی_خاوری
#کتابخوانی
#مثل_ابراهیم
https://eitaa.com/haj_ali_khavari
مثل ابراهیم کانال مدافع حرم حاج علی خاوری
اوایل سال 1394 جنگ سوریه به مراحل خیلی حساسی رسیده بود و طرحی مطرح بود که از بین بسیجیان زبدهی گردانهای عملیاتی بسیج، عدهای را برای اعزام به سوریه انتخاب کنند. علیآقا هم جزو یکی از زبدهترین نیروهای گردان بود که چند سالی در گردانهای بسیج فعالیت داشتند. از بین دهها بسیجی داوطلب ما انتخاب شدیم و با هزینهی خودمان تمام دورهها را میرفتیم. تا یک ماه هر روز از رزن تا همدان به عشق دفاع از حرم میرفتیم. هروقت فرماندهان برای سخنرانی و بازدید میآمدند علیآقا سریع میرفت عاجزانه درخواست میکرد که بحث اعزامش را پیگیری کنند؛ یکبار سردار ابوحمزه برای بازدید آمده بود و علی خیلی با سردار صحبت کرد، میگفت: "چرا زمان جنگ بسیجیها بار اصلی جنگ را بر دوش داشتند، اما الان خیلی این موضوع مطرح نیست؟". سردار خیلی با محبت گفت: "انشاءالله شما هم اعزام میشید".
بهشدت برنامههای آموزش را جدی میگرفت و حتی گاهی اوقات به مربیها ایراد میگرفت که چرا سختگیری نمیکنند. یکی از مربیان خوب ما، شهید احمد شوهانی بود که آموزش قطبنما برای ما انجام میداد. یک ماه دوره فشردهای داشتیم و علی با اشتیاق تمام دوره را طی کرد، بالاخره بعد از مدتها خبر اعزام به گوشمان رسید. بار و بندیلمان را بستیم و به راه افتادیم، خوشحال بودیم که بالاخره روز موعود دارد فرامیرسد. ما قدم در راه بزرگی گذاشته بودیم، شب قبل از اعزام سردار شهید ابوحمزه، سخنرانی حماسی و معنوی بسیار زیبایی انجام دادند و خیلی از بچهها اشک میریختند.
یک هفتهای در تهران مجدد آموزش دیدیم و آقای قرائتی چند شبی آمدند و برای ما صحبت کردند. علی خیلی در این مسائل پیگیر بود، بعد از سخنرانی همیشه میرفت سراغ آقای قرائتی و از ایشان سوال میپرسید و نصیحت میخواست؛ همیشه صف اول مینشست و پامنبری خیلی خوبی بود. مدتی که تهران بودیم روحیهی بچهها خیلی بالا بود، شهید سید میلاد مصطفوی با علی و سایر بچهها کشتی میگرفت و همه را خاک میکرد. علی با آن قد و هیکلش از سید میلاد ضربه فنی شد. سید میلاد جودوکار قَدَری بود. شور و نشاط با حضور این دو نفر بین بچهها حسابی بالا میگرفت. نکته بسیار مهمی که از علیآقا دیدم، نظم و انضباط تشکیلاتی ایشان بود. موقع اعزام زنگ زد از فرمانده گردان شهرستان خودشان اجازه گرفت و حتی روزی هم که از سوریه برگشتیم تهران مجدداً تماس گرفت و حضور خودش را در کشور اعلام کرد، با اینکه نیروی بسیجی بود اما اینقدر تشکیلاتی و مودبانه رفتار میکرد.
#شهید_علی_خاوری
#کتابخوانی
#مثل_ابراهیم
https://eitaa.com/haj_ali_khavari
هدایت شده از 🦋طلبه مجاهد🦋
1_5542655403.mp3
10.67M
# به وقت حاج قاسم ..
دختر مجاهد از دیگاه حاج قاسم کیست ..😍😍
با روایت بسیار زیبای حاج حسین یکتا 👌❤️
فوق زیبا 👏👌
پیشنهاد دانلود 🙏
#طلبه مجاهد
#کانال خادم الشهدا اعظم عربی
https://eitaa.com/Arabi_khadem_shohda
با سلام
به مناسبت سالگرد شهادت سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی مراسم یادبودی یادواره شهدای خانگی برگزار میشود.
⛪️ مکان:رزن،انتهای خیابان شهید خانوردیلو،منزل جانباز مدافع حرم حاج علی خاوری
⏰زمان:پنجشنبه ۱۳ دی ماه ساعت ۲۰/۳۰
https://eitaa.com/haj_ali_khavari
📚پویش مطالعاتی عصر مقاومت
با محوریت کتاب:
خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ
از تاریخ ۳۰ آبان تا ۲۲ بهمن
جوایز:
۵ جایزه ۲۰ میلیون تومانی
۵۰ جایزه ۲ میلیون تومانی
نحوه دریافت کتاب:
ارسال عدد ۸ به شماره ۳۰۰۰۸۶۹۹۷۷
پایگاه مجازی www.5va7.ir
✍️جهت پاسخ به سوالات پویش، کد QUR پوستر را اسکن نمایید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔸https://eitaa.com/Arabi_khadem_shohda
4_6032844418401191907.mp3
8.56M
🎙نـــواهـنـگ زیبـــــای "زنـــده است قاســم ســلـیمانـی"
🎤با صدای: کــــــربلایی مـصـطفــی مـــــــــــیرزائی
🖊به قلم: عبدالله بـاقـری
📌 اجـــرا شــــده در چهـــارمــین ســالگرد شــهــادت حـــاج قاســم ســلـیمانـی/ ۱۴۰۲
📍به اهتمــــــام: گـــــروه رســـــانـه بــیــرق
🆔 @tighezaban
روایتگری.mp3
18.54M
گلزار شهدا غوغا بود.
یه عالمه آدم عاشق
شهدا آمده بودند تا
لحظات ناب شب را
با نگاه مهربان آنان
تقسیم کنند.
فوق زیبا 👌 پیشنهاد دانلود 🙏
#روایتگری
#حسین یکتا
#گلزار شهدای کرمان
#مثل_ابراهیم
https://eitaa.com/haj_ali_khavari
هدایت شده از کتابخوانان و کتاب دوستان کتابخانه شهدای گمنام رزن
#دیدار
دیدار رئیس اداره کتابخانه های عمومی و کتابداران کتابخانه شهدای گمنام رزن با خانواده جانباز شهید مدافع حرم حاج علی خاوری بمناسبت پنجمین سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی و روز مقاومت.
#سالگرد_شهادت_سردار_دلها
#جان_فدا
#روز_مقاومت
#شهدای_مدافع_حرم
#نهاد_کتابخانه_های_عمومی_کشور
#اداره_کل_کتابخانه_های_عمومی_استان_همدان
#اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_رزن
#کتابخانه_عمومی_شهدای_گمنام
#کتابداران_پریسا_نقوی_مهدیه_صادقی
هدایت شده از 🦋طلبه مجاهد🦋
دلنوشته های طلبه مجاهد اعظم عربی..
و لغزش سرآغاز هر گناهی است کاری نکنیم که پردهها دریده شود، کاری نکنیم که دل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به درد بیاید 😔چرا همه را به یاد داریم اما کسی که به فکر ماست را از خاطر بردهایم؟!😔
چرا دلهای خود را به کسانی و چیزهایی میسپاریم که ارزش ندارد و همه فانیاند چرا اخلاق خود را به اسلام زینت نمیدهیم..
#طلبه مجاهد اعظم عربی
#خادم الشهدا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غروب_جمعه
#امام_زمان
https://eitaa.com/Arabi_khadem_shohda