#خاطرات_شهدا 🕊
ما دوستان خوبی برای هم بودیم و او سعی داشت ارتباط محبت آمیز و دوستانه اش را با بچه ها محکم واستوار نگه دارد.😊
آخرین پیامکی💌 که مهدی به من داد هرگز فراموش نمی کنم.
فرستاد:
🍃 اگر یاد دوستان #گناه است، گناهکاری هستم که #توبه نخواهم کرد.🍃
#نقل_از_دوست_شهید ✨
سروان خلبان نیروی مخصوص
#شهیدمحمدمهدی_ایثاری🌷
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#خاطرات_شهدا 🕊
آقا مرتضی . . .
فقط کار فرهنگی انجام نمیداد
بلکه کارهای خیر هم انجام میداد
و من سعی میڪردم همیشه
همانند یک همسنگر در کنار وی باشم؛
مرتضی بیش از ۲۰ بار به ڪربلا رفت؛
تمام فامیل با ما یک بار ڪربلا آمدهاند
اربعینها نیز یک کاروان از مردانِ فامیل
جمع میکرد و به ڪربلا میرفتند،
حتی اگر ڪسی هـزینه سفر نداشت،
خودش پرداخت میڪرد....💌
نزدیڪ اربعین . . .
گذرنامهها را جمع میکرد و
ڪلی هـزینه و تلاش میکرد
تا همه بتوانند به ڪربلا برسند ...
کارهایفرهنگی تنها مختص بسیج نبود
و این فعالیتها به داخل خانـواده نیز
اشاعه پیدا ڪرده بود...😊
#نقل_از_همسر_شهید 🌷
#شهید_مدافعحرم_مرتضی_عطایی
#نام_جـهادی_ابوعلــی
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#خاطرات_شهدا 🌸🍃
بابک عاشق امام رضا (ع) بود ،
ما هر سال آبان ماه خانوادگی به پابوس حضرت علی بن موسی الرضا (ع) می رفتیم ، ولی سال آخر بابک سوریه بود نتوانست به مشهد برود درست در شب شهادت امام رضا (ع) هم آسمانی شد.
بابک نمازش هیچگاه قضا نمیشد ، همیشه صبحِ زود از خواب بلند میشد ،
یکروز هم که تا ساعت 10 صبح خواب مانده بود سراسیمه از خواب بلند شد و گفت ، من نباید عمرم را هدر دهم و این همه را صرف خواب کنم.
بابک همیشه در حال درس خواندن بود و حتی فوق لیسانس قبول شد و ثبت نام هم کرد اما گفت ،
رفتن به سوریه و دفاع از حریم آل الله واجب تر از رفتن به دانشگاه است وقتی از آنجا آمدم ادامه تحصیل خواهم داد.....
#شهیدبابک_نوری
📕 مدافعان حرم
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#خاطرات_شهدا 🍃🌺🍃
عملیات بیت المقدس تازه تمام شده بود که خبر رسید اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرده !
از طرف سپاه چند نفر رو انتخاب کردند که برای ایجاد یک قرارگاه به لبنان اعزام شوند.
من هم یکی از انتخاب شده ها بودم.
وقتی برادرم حسن ، فهمید آماده رفتن شدم ، بهم گفت ،
نکنه فکر کنی چون برای جنگ با اسرائیل انتخاب شدی ، کسی هستی و مهم شدی ؛
نکنه غرور بگیردت !
اینم بدون که تو با نیروهای بسیجی هیچ فرقی نداری .
اونجا هم که رفتی برای خدا کار کن و مراقب باش خودت رو گم نکنی....
#سردارشهیدحسن_باقری
📕 یادگاران
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#خـــاطرات_شهدا🌼🌱
شخصی در محل ما ساکن بود که هیکل درشتی داشت ، چفیه می انداخت و شلوار پلنگی بسیجی می پوشید ، اخلاق درستی هم نداشت ، اهل همه جور خلافی بود.
او به شدت با مردم بد برخورد می کرد ، به مردم گیر می داد و این لباس او باعث می شد که خیلی ها فکر کنند که او بسیجی است!
هادی یک بار او را دید و تذکر داد که لباست را عوض کن ، اما او توجهی نکرد.
دوباره او را دید و به آن شخص گفت ، شما با پوشیدن این لباس و این برخورد بدی که دارید ، دید مردم را نسبت به بسیج و رهبر انقلاب بد می کنید ، مردم رفتار شما را که می بینند نسبت به نظام بد بین می شوند.
بعد چفیه را از دوش او برداشت و به وی تذکر داد که دیگر با این لباس و این شلوار پلنگی نگردد.
بار دیگر باشدت عمل با این شخص برخورد کرد ، دیگر ندیدیم که این شخص با این لباس و پوشش ظاهر شود و مردم را اذیت کند.
البته باید یادآور شویم که آن ایام در بسیج ، تحت تأثیر برخی افراد ، در امر به معروف و نهی از منکر شدت عمل به خرج داده می شد ، هادی هم با این افراد همراه بود !
اما بعدها دیگر از او شدت عمل ندیدیم ، امربه معروف او در حد تذکر لسانی خلاصه ی شد.....
#شهیدهادی_ذوالفقاری
📕 پسرک فلافل فروش
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#خاطرات_شهدا 🍃🌼🍃
در قسمتی از ارتفاع ، فقط یک راه برای عبور بود.
محمود کاوه را بردم همان جا ، گفتم ،
دیشب تیربار چی دشمن مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود ، هیچ کس نتونست از این جا رد بشه .
گفت ، بریم جلوتر ببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم.
رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی.
محمود دور و بر سنگر را خوب نگاه کرد.
آهسته گفتم ، اول باید این تیربار را خفه کنیم ، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط.
یه جور خاصی پرسید ،
دیگه چه کاری باید بکنیم!!
گفتم ، چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه !
گفت ، یک کار دیگه هم باید انجام داد !
گفتم ، چه کاری ؟!
با حال عجیبی جواب داد ،
توسل ؛ اگه توسل نکنیم ، به هیچ جا نمی رسیم...
#شهیدمحمود_کاوه
📕 یادگاران
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#خاطرات_شهدا 🕊
دفعه آخر از حلب زنگ📞 زد و
گفت : اینجا درگیری شدید شده و شاید چند روزی نتوانم تماس بگیرم
اما اگر هر اتفاقی بیفتد راضیام به رضای خدا و از من پرسید که آیا من هم راضی ام که پاسخ مثبت دادم و پرسید به خودش توکل کنیم
که گفتم: توکل بر خدا و به مشیت او راضی هستم.✨
ایشان به من گفت اگر قسمت من به برگشتن نبود میخواهم به کسانی که مرا یاد میکنند بگویی
بجای من حضرت فاطمه(س) را یاد کنند و سه بار بگویند"یا زهرا(س)".🌷
به ایشان گفتم انشالله حتما برمیگردی که دوباره همان گفتهها را تکرار کرد و از من قول گرفت
به #حجاب_حضرت_زهرا تاسی کنم وبه پیروی از بانو روبند بزنم🍃
#نقل_از_همسر_شهید
#شهید_جواد_جهانی🌹
مسئول اطلاعات تیپ یک لشکر فاطمییون
تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۰/۷
تاریخ شهادت:۱۳۹۵/۸/۲۲
محل مزار : مشهد، پارک خورشید
•┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈•
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#خاطرات_شهدا
🔴 گلزار شهدا
◽️خطبه عقد را که خواندند، برای اولینبار میخواست همسرش را از تهران به اصفهان ببرد. به جای بردن او به جاهای دیدنی، یکراست رفتند به گلزار شهدا، سر مزار دوستان شهیدش، و وقتی با اعتراض خواهرش روبهرو شد که «این کار تو بر روحیهاش اثر منفی دارد.»
◽️گفت: «اشتباه تو همین جاست، من از بردنش به گلزار شهدا هدفی داشتم. او یک رزمنده است و باید بداند راهی که من انتخاب کردهام به کجا میرسد.
◽️راه من راه شهادت است. گلزار شهدا را به او نشان دادم که به او بگویم خود را برای چنین لحظهای آماده کند. اگر مرا انتخاب کرده است، باید در این راه مرا یاری کند.
#امیر_سرلشکر
#شهید_محمدجعفر_نصر_اصفهانی💜
•┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀••┈┈•
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
⚘﷽⚘
#خاطرات_شهدا
محاصره شهید غیوری
سردارشهید علی غیوری رزمنده ای بود که سال ۶۱باشهیدان تقی رحیمی مقدم،شهبازی ازبچه های ایلام وجعفری بچه اصفهان وبرادرحاتمیان
بچه ایل خزل برای شناسایی به منطقه
حلاله وفصیل میمک رهسپار می شوند ،
که صبح ان روز درمحاصره گاردکماندویی دشمن قرار می گیرند،
شهید علی دراین نبرد ناجوانمردانه باوجود۸۹ فشنگ درکمر وخشاب،با دواسلحه کلاشینکف یکی دردست راست
روی حالت تک تیر ودیگری روی حالت رگباردردست چپ باگروهان کماندویی دشمن چنان مبارزه می کندونمی گذارد به پشت سنگی که کمین کرده نزدیک شوند
دراین عملیات شناسایی سه برادر رحیمی
مقدم،شهبازی ومصطفی جعفری به شهادت می رسندوبرادر علی حاتمیان
با جراحت سه گلوله دشمن زخمی
می شود.
که غیوری قهرمان بامقاومت بی نظیرخود۱۶ ساعت بادشمن جنگیدوخم به ابرو نیاورد.
ویک کماندوی زبده عراقی ودهها نفرازسربازان دشمن رابه هلاکت رساندو
شهید غیوری فردای آن روز زنده به پایگاه سپاه درسرنی صالح آباد برگشت .
《این حکایت از زبان خود شهید در دفتری
در۲۷صفحه نگاشته شده است》
شهید علی غیوری زاده
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#خاطرات_شهدا 🕊
دوقلوهایش که به دنیا🌍 آمدند
برای نام گذاریشان گفت :
هرچی قـرآن بگه
قـرآن را که باز کـرد
آیه آمد : " بشیراً و نذیراً "
اسم پسرهایش را گذاشت
بشیـر و نذیـز ...
کودکیهایی که
کنار لبخندهای پدر
ناتمــام ماند . . 💔.
#شهید_حاج_مهدی_کازرونی✨
#فرماندهطرحوعملیات_لشکر۴۱ثارالله
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🔻#خاطرات_شهدا
🔅 در طول مدتی كه من با عباس در
آمریكا هم اتاق بودم، همه تفریح
عباس در آمریكا در سه چیز خلاصه
می شد :
ورزش، عكاسی، و دیدن مناظر طبیعی.
او همیشه روزانه دو وعده غذا
می خورد ، صبحانه و شام.
هیچ وقت ندیدم كه ظهرها ناهار بخورد
من فكر كنم عباس از این عمل ، دو هدف
را دنبال می كرد ؛ یكی خودسازی و تزكیه
نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و
فرستادن پول برای دوستانش كه بیشتر
در جاهای دوردست كشور بودند.
بعضی وقت ها عباس همراه شام، نه
نوشابه می خورد ؛ اما نه نوشابه هایی
مثل پپسی و .... كه در آن زمان
موجود بود ؛
بلكه او همیشه فانتای پرتقالی می خورد.
چند بار به او گفتم كه برای من پپسی
بگیرد ، ولی دوباره می دیدم كه
فانتا خریده است .
یك بار به او اعتراض كردم كه چرا پپسی
نمی خری ؟ مگر چه فرقی می كند و از
نظر قیمت كه با فانتا تفاوتی ندارد ،
آرام و متین گفت :
« حالا نمی شود شما فانتا بخورید؟»
گفتم:« خب ، عباس جان برای چه ؟»
سرانجام با اصرار من آهسته گفت :
« كارخانه پپسی متعلق اسرائیلی هاست؛
به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را
تحریم كرده اند .»
به او خیره شدم و دانستم كه او تا چه
حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار
است و در دل به عمق نگرش او به
مسایل ، آفرین گفتم .
راوی: خلبان امیر اكبر صیادبورانی
#شهید_عباس_بابایی🌷
@SHAHADAT_DAHE_HAFTAD
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#خاطرات_شهدا
داشتیم پیڪر شـــــهدامون رو با
کشته های بعثی تبادل میڪردیم
که ژنـرال «حسـن الدوری» رییس
ڪمیته رفات ارتش عـراق گفت :
«چند تا شهید هم ماپیداڪردیم،
تحویلتون میدیم تا به فهرستتون
اضافه کنید.»
یکی ازشهدایی که عراقی ها پیدا
ڪردند پلاڪ نداشت .
سـردار باقر زاده پرسـید: ازڪجا
میدونید این شــــهید ایـرانـــیه؟
این ڪــــه هیچ مـدرڪی نداره!
ژنرال بعثی گفت : با این شـــهید
یه پارچه قرمز رنگ پیدا ڪردیم
ڪه روش نوشته بود: « #یاحسـین_شهیـد» فـهمـیدیم ایـرانیه...
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
@Shahadat_dahe_hafta
کانال🖤 شهادت + دهه هفتاد🖤