#ستارههای_زینبی
🔰در سال 94 #صحبت از مدافع حرم و رفتن به سوریه مطرح شد و به من گفت "خانم، اسمم را برای رفتن به سوریه نوشتم، هرچند در جایگاه مدافع نیستم."،😔 نگاهی کردم و گفتم "هرچه خدا خواهد همان میشود. وقتی این لباس #سبز را به تن کردی یعنی خداوند لیاقت و سعادت شــ🌷ـهادت در راهش را نصیبتان کرد". تا اینکه یک شب آمد گفت #خانم، رفتن به سوریه حتمی شد" بهظاهر آرامش خود را حفظ کردم 😊اما در #دلم آشوب بود تا اذان صبح نتوانستم بخوابم.❌
🔰مدام ذکر یا حضرت #زینب(س) یا حضرت رقیه(س) خواندم😢. پدر ستون محکمی برای #خانه و خانواده است، نبودنش سخت بود.‼️ اما با خودم گفتم "اکنون زمان عمل کردن است و باید نشان بدهم چقدر #قوی هستم". زمانی که روضه 🎤اهلبیت(ع) را میشنویم میگوییم ایکاش ما آن زمان بودیم، اکنون نیز #همان زمان است. معمولاً به مراسم عروسی🎊 نمیرفت، اما 18 اسفند 94 عروسی در #تهران دعوت بود، از این فرصت استفاده کرد و از پدر و مادر و تمام فامیل نزدیک خداحافظی👋 کرد و شب بعد آن تا سه صبح نشست و #وصیتنامه را نوشت. زمان اعزام وصیتنامه را به دستم داد و گفت "همسرم،😇 ظاهر و باطن زندگی من همین است، #میسپارم به شما مراقب فرزندانم باش"🌹.
✍ به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_ابراهیم_عشریه🌷
#سالروز_ولادت
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣