❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی قطع رابطه #قسمت_43 دو تا از دوستانمان بودند که احمد اصرار داشت ب
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
صحبت های آقا
#قسمت_44
در همه موارد آقا را دوست داشت ولی وقتی بحث های سیاسی و مباحث روز به میان می آمد سرتاپا گوش بود که ببیند آقا چه می گویند. مثلا اگر بحثی درباره فتنه رابطه با آمریکا یا هر موضوع سیاسی مطرح می شد پیگیر سخنرانی آقا می شد آقا را در مباحث سیاسی به صورت ویژه قبول داشت وقتی هم بحثی پیش می آمد برای دیگران به صحبت های آقا استدلال می کرد
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی صحبت های آقا #قسمت_44 در همه موارد آقا را دوست داشت ولی وقتی بح
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
قسمتی از زندگینامه شهید احمد مکیان
پیاده روی
#قسمت_45
الان یکی از غصه هایی که برای احمد دارم اینه که کربلا نرفت خیلی دوست داشت بره کربلا اربعین دو سال قبل از شهادتش زینبیه بودیم اربعین یک سال قبل از شهادتش همه خانواده شون رفتند غیر از احمد و برادرش.
دلمان طاقت نمی آورد توی خانه باشیم سه نفری از حرم حضرت معصومه سلام الله علیها تا جمکران پیاده رفتیم به یاد پیاده روی اربعین.
راوی: دوست و همرزم شهید احمد مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی قسمتی از زندگینامه شهید احمد مکیان پیاده روی #قسمت_45 الان یک
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
قربانی
#قسمت_46
قربانی کرده بودیم احمد نظرش این بود که نیمه شب قربانی را پخش کنیم می گفت: حضرت علی علیه السلام بیشتر وقت ها تا نیمه شب به فقرا کمک می کرد گاهی هم در روز کمک می کرد برای تشویق مردم ولی بیشترین کمک هایش نیمه شب بود
می گفتیم: گوشت ها را با وزن کمتری تقسیم کنیم که تعداد بیشتری برسد احمد می گفت نه باید جوری کمک کنیم که فقرا با این گوشت سیر بشوند.
راوی: مادر همسر شهید احمد مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی قربانی #قسمت_46 قربانی کرده بودیم احمد نظرش این بود که نیمه شب ق
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
روی دو دقیقه
#قسمت_47
یکی از آشنایان ما بود که وضع حجاب مناسبی نداشت طوری که شاید بعضی ها از او دوری می کردند ولی احمد برخوردش متفاوت بود نگاهش را بر نمی گرداند طوری که او ناراحت شود
دوست داشت با برخورد صحیح او را راهنمایی کند می گفت اگر برخورد درستی نداشته باشیم شاید کلا از دین زده بشود یک بار که با او احوال پرسی می کرد گفت اوضاع زندگی چطوره؟ چیکار می کنید؟ وقتی او کمی توضیح داد احمد گفت یک نکته را برادرانه از من داشته باش هر کاری خواستی انجام بدهی فقط در روز دو دقیقه برای قرآن وقت بگذار و یک آیه از قرآن بخوان.
همان دختر خانم را اخیرا دیدم که محجبه شده است می گفت هر وقت به یاد احمد آقا می افتم اشکم جاری می شود.
راوی: مادر همسر شهید
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی روی دو دقیقه #قسمت_47 یکی از آشنایان ما بود که وضع حجاب مناسبی
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
نماز شب
#قسمت48
نمازش را همیشه اول وقت میخواند می گفت همه گرفتاری های ما با نماز صبحمون حل میشه یعنی هر گرفتاری ای داشته باشی با نماز صبح می تونی حلش کنی چون نماز صبح نشانه مردانگی سختی داره. می گفت در کنار نماز صبح،نماز شب. این ها را می گفت و عمل می کرد. من فهمیدم که اهل نماز شب هست ولی طوری در خفا و تنهایی این کار را می کرد که من با اینکه رفیق صمیمی احمد بودم حتی یک رکعت نماز شبش را هم ندیدم.
راوی: دوست و همرزم شهید احمد مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی نماز شب #قسمت48 نمازش را همیشه اول وقت میخواند می گفت همه گرفت
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
مشورت
#قسمت_49
اهل مشورت بود برای خیلی از کارها با من تماس می گرفت و مشورت می خواست. برای نمونه یک بار تصمیم گرفته بود دنبال وام برود برای اینکه ماشینش را عوض کند با نظرش موافق نبودم نظرم را گفتم ولی باز کار را گذاشتم به عهده خودش روز بعد تماس گرفت و گفت که بعد از کمی تحقیق نظرم عوض شده است.
راوی: پدر شهید
حجت الاسلام و المسلمین
مجید مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_امکیان #شهید_دهه_هفتادی ختم کلام #قسمت_50 در مورد مسائل سیاسی داخل خانه زیاد حرف می زد
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
احترام
#قسمت_51
احترامش به من خیلی زیاد بود طوری که اگر یکبار به او می گفتم فلان کار را انجام نده انجام نمی داد اصرار هم نمی کرد برای بیشتر کارهایی که می خواست انجام بدهد با من مشورت می کرد از مسافرت رفتن و انتخاب شغل گرفته تا خرید کردن وقتی با من حرف می زد سعی می کرد کلام من را قطع نکند تا من حرفم تمام نمی شد شروع به حرف زدن نمی کرد
اگر توی جمع چیزی می گفتم خلاف آن چیزی نمی گفت حتی اگر نظرش با من متفاوت بود بعد از آن در خلوت مثلا می گفت اگر جور دیگری گفته بودید بهتر بود
راوی: پدر شهید
حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی احترام #قسمت_51 احترامش به من خیلی زیاد بود طوری که اگر یکبار به
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
موبایل
#قسمت_52
یکبار شنیدم که گوشی احمد گم شده بعدها فهمیدیم که گم نکرده یک خانواده افغانی نیاز به کمک مالی داشتند و احمد پول به اندازه کافی نداشته است موبایلش را فروخته تا بتواند نیاز آنها را برطرف کند.
راوی؛ پدر شهید
حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی موبایل #قسمت_52 یکبار شنیدم که گوشی احمد گم شده بعدها فهمید
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
عصبانیت
#قسمت_53
مثل همه ی آدم ها عصبانی می شد حتی بعضی وقت ها از کوره در می رفت ولی وقتی قائله تمام می شد شروع میکرد به معذرت خواهی و حلالیت طلبیدن تا حلالیت نمی گرفت از خانه بیرون نمی رفت. حتی بعضی وقت ها گریه می کرد تا از مادرش حلالیت و رضایت بگیرد.راوی: پدر شهید
حجت الاسلام و المسلمین
مجید مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی عصبانیت #قسمت_53 مثل همه ی آدم ها عصبانی می شد حتی بعضی وقت ها ا
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
تجملات
#قسمت_54
تجملاتی نبود. لباس که می خواست بخرد طوری انتخاب می کرد که نه خیلی دست بالا و گران قیمت باشد و نه خیلی دست پایین . بیشتر وقت ها هم لباس رزمی می خرید چون هم برای تفریح مناسب بود هم برای ورزش هم برای کار.
حتی برای خرید لباس دامادی هم گفت کت و شلوار دست بالا نخرید.
راوی: پدر شهید
حجت الاسلام و المسلمین
مجید مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی تجملات #قسمت_54 تجملاتی نبود. لباس که می خواست بخرد طوری انتخاب
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
مسئله داعش
#قسمت_55
وقتی مسئله داعش پیش آمد و گوشه هایی از جنایات داعش را از تلویزیون می دیدیم احساس می کردم با دیدن این صحنه ها رنگ صورت احمد تغییر می کند مثل کسی که می خواهد برود فریاد بزند و کاری بکند ولی نمی تواند
بالاخره یک روز زبان باز کرد و گفت بابا یعنی میشه کسی بره برای دفاع از این بنده های خدا گفتم بله میشه مردم برای دفاع از این ها پیشقدم بشن
گفت منم میتونم برم؟
آن زمان تقریبا ۱۷سالش بود گفتم نه.این کارها برای شما هنوز زوده شما رو راه نمی دهند سربازی نرفتی. ولی جوش و خروشی که در احمد ایجاد شده بود با این حرف ها آرام نمی شد وقتی اصرارش را برای رفتن به جبهه دیدم گفتم اگه بخوای بری باید از طریق سپاه اقدام کنی.
راوی: پدر شهید
حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی مسئله داعش #قسمت_55 وقتی مسئله داعش پیش آمد و گوشه هایی از جنای
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
چله نشینی
#قسمت_56
خیلی تلاش کرد برای اینکه از طریق سپاه یا بسیج برای رفتن به سوریه راهی پیدا کند به دوست و آشنا متوسل می شد ولی هیچ راهی نبود حرفشان این بود که با این همه نیروی رسمی و با سابقه نوبتی به شما نمی رسد ونه سن و سالی دارید نه نیروی رسمی سپاه هستید ولی احمد با دیدن این جنایت ها نمی توانست آرام بنشیند و به هر دری می زد تا بتواند راهی برای رفتن به سوریه پیدا کند.
همین ایام بود که متوجه شدم احمد برای رفتن به سوریه چله گرفته به این صورت که هر شب با دوستانش می رفتند جمکران اگر پول داشتند با ماشین اگر پول نداشتند با دوچرخه یا پیاده این مسیر و سختی هایش را تحمل می کردند تا به عنایت امام زمان راهی برای رفتن پیدا کردند
جواب هم گرفتند بالاخره فهمیدند که از طریق تیپ فاطمیون با هویتی افغانی می توانند خودشان را به سوریه و دفاع از حرم برسانند.
راوی: پدر شهید
حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی چله نشینی #قسمت_56 خیلی تلاش کرد برای اینکه از طریق سپاه یا بسی
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
آرزو
#قسمت_57
تا ده سالگی دوست داشت روحانی بشود بعد از ده سالگی دوست داشت حافظ قرآن بشود مخصوصا فیلم های محمد حسین طباطبایی را که می دید شور و شوق بیشتری پیدا می کرد بعدها دوست داشت در سپاه استخدام رسمی بشود ولی وقتی مسئله داعش پیش آمد چشمش را به روی همه آرزوها و دوست داشتنی ها بست و رفت.
راوی؛ حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی آرزو #قسمت_57 تا ده سالگی دوست داشت روحانی بشود بعد از ده سالگی
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
ثبت نام
#قسمت_58
تابستان بود نشسته بودیم و بستنی می خوردیم که احمد با حالتی خاص گفت من میخوام برم سوریه اول حرفش را جدی نگرفتم ولی وقتی دیدم تصمیمش جدی است گفتم منم میام از آنجا شد که رفتیم دنبال کارهای ثبت نام و اعزام یکی دو هفته ای طول کشید تا خبر دادند که زود خودتان را برسانید برای اعزام آن زمان من در یکی از موسسات وابسته به جمکران مشغول بودم و احمد در یک فروشگاه زنجیره ای. بحث سوریه که پیش آمد کارهایمان را رها کردیم و قدم در راه دفاع از حرم بی بی زینب سلام الله علیها گذاشتیم.
راوی: دوست و همرزم شهید احمد مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی ثبت نام #قسمت_58 تابستان بود نشسته بودیم و بستنی می خوردیم که ا
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
رضایت نامه
#قسمت_59
یک روز وارد خانه شد با یک فرم گفت بابا لطفا این فرم را امضا کنید می خوام برم مشهد این جمله را بلند گفت طوری که مادرش هم بشنود البته دروغ هم نگفت چون فاطمیون مرکز اصلی شان مشهد بودند توی فرم هم نوشته بود فاطمیون مشهد من وقتی به فرم نگاه کردم دیدم که برای فاطمیون است نه کانون مسجد احمد به من چشمک زد که یعنی مراقب باشید مادر نفهمد من امضا کردم مادرش هم به نیت اینکه میخواد بره مشهد فرم را امضا کرد مدتی گذشت تا توانست مقدمات کار را آماده کند و گذرنامه افغانی با نام احمد عباسی فرزند حب علی بگیرد
راوی: پدر شهید
حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی رضایت نامه #قسمت_59 یک روز وارد خانه شد با یک فرم گفت بابا لطفا
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
قسمتی از زندگینامه شهید احمد مکیان
#قسمت_60
احمد رفت
مادرش وسایل را به نیت رفتن به مشهد آماده کرده بود ولی قبل از پرواز مادر دوستش که با هم قرار بود بروند به مادر احمد زنگ می زند و ماجرای رفتن به سوریه را می گوید همین که مادرش ماجرا را فهمید یک کلام گفت باید اینها را برگردانی هر چه گفتم اینها کلی زحمت کشیدند برای رفتن فایده نداشت لباسهایم را پوشیدم و رفتم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها دنبالشان گفت چی شده بابا؟
گفتم لو رفتی مادرت میگه باید برگردی گفت مشکلی نیست من وقتی سوار هواپیما شدم از مادرم حلالیت می طلبم چون اگه الان زنگ بزنم شاید بگه شیرم رو حلالت نمی کنم و مجبورم بر گردم ولی از داخل هواپیما قضیه فرق می کند من برگشتم خانه که احمد از داخل هواپیما زنگ زد و گفت مادر حلال کن دارم میرم زیارت به مادرش گفتم بپرس زیارت کی می ری؟ اونجا دیگه مجبور شد و گفت واقعیتش اینه که داریم می ریم زیارت بی بی زینب سلام الله علیها مادرش هم وقتی نام بی بی را شنیدند رضایت داد و این طور شد که احمد رفت البته از اول نرفتند برای سوریه رفتند برای آموزشی
راوی: پدر شهید
حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتادی قسمتی از زندگینامه شهید احمد مکیان #قسمت_60 احمد رفت مادرش وسای
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتادی
بچه ها را برگردانید
#قسمت_61
همان یکی دو هفته اول که اینها رفته بودند برای آموزش
داعشی ها خیلی سر و صدا راه انداختند و جنایتهای زیادی کردند مادر احمد و دوستش به ما فشار آوردند که هر طور شده باید بچه ها را بر گردانید من با یکی از دوستانم تماس گرفتم و ماجرا را گفتم اتفاقا می خواست برای تدریس مسائل عقیدتی سیاسی به محل آموزش بچه ها برود گفت اگر اون ها رو دیدم حتما بر می گردونم ولی بنده خدا توی پادگان و کلاس ها هر چقدر که گشته بود بچه ها را ندیده بود رفته بود دفتر آموزشی و اسم بچه ها را گفته بود ولی آنجا هم اسمی از بچه ها نبود جالب اینکه بچه ها زنگ می زدند و می گفتند ما در همین پادگانیم ولی بنده خدا هر چه تلاش می کرد پیدایشان نمی کرد.
راوی:پدر شهید حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید-احمد-مکیان #شهید-دهه-هفتاد جا ماندم #قسمت-65 تصورمان از جهاد در سوریه این بود که اطراف حرم
#شهید_احمد_مکیان
#شهید-دهه-هفتاد
برای پول
#قسمت-66
دفعه اولی که رفته بود کسی از فامیل خبر نداشت ولی دفعات بعد آرام آرام بقیه هم متوجه شدند و حرف و حدیث ها شروع شد بعضی می گفتند احمد برای پول داره میره سوریه و شما نباید اجازه بدهید اینقدر از این مدل حرف ها می زدند و به ما فشار می آوردند که خسته شدیم از جواب دادن به اون ها ما جوری فکر می کردیم و اونها جور دیگری گفتیم ما که احمد رو نفرستادیم خودش رفته شما اگر می تونید باهاش صحبت کنید که دیگر سوریه نرود وقتی از دومین اعزامش برگشت بزرگان فامیل خانه ما جمع شدند که احمد را قانع کنند که دیگر سوریه نرود
راوی: پدر شهید
حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید-احمد-مکیان #شهید-دهه-هفتاد چیزی نمی گفت #قسمت-71 خیلی دوست داشتیم از خاطرات جنگ و جهادش برای
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتاد
تفاخر
#قسمت_72
واقعا طوری نبود که به خاطر سوریه رفتن بخواهد خودش را بگیرد یا تفاخری داشته باشد هر وقت اقوام برای دیدنش می آمدند انگار نه انگار که از سوریه برگشته همان بگو بخندهای همیشگی و معمولی را داشت وقتی هم حرف از سوریه می شد از اوضاع کلی جنگ تعریف می کرد که فلان منطقه دست ماست فلان منطقه دست داعش یک کلمه نمی گفت که ما آنجا چکار می کنیم اینقدر تواضع داشت
راوی: برادر شهید
محمد حسین مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد تفاخر #قسمت_72 واقعا طوری نبود که به خاطر سوریه رفتن بخواهد خودش
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتاد
خار چشم دشمن
#قسمت_73
خیلی به بدن سازی و خوش تیپ بودن در منطقه اهمیت می داد دلیلش را که می پرسیدم می گفت می خوام ابهت و بدن ورزیده ام خار بشه تو چشم دشمن دوست داشت حالا که به نام سرباز حضرت زینب سلام الله علیها در منطقه حضور دارد خیلی مرتب و با ابهت باشد
راوی: دوست و همرزم شهید احمد مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد خار چشم دشمن #قسمت_73 خیلی به بدن سازی و خوش تیپ بودن در منطقه
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتاد
می ترسیدم
#قسمت_74
در زمان جنگ و درگیری با دشمن بعضی ها می ترسند بعضی بر می گردند بعضی هاج و واج می مانند ولی احمد جز آن دسته از نیروها بود که در زمان درگیری هم فکرش کار می کرد هم نترس و شجاع بود من مدام از جلو رفتن ها و کارهایی که میکرد می ترسیدم
راوی: دوست و همرزم شهید احمد مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد می ترسیدم #قسمت_74 در زمان جنگ و درگیری با دشمن بعضی ها می ترسن
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتاد
توی دل دشمن
#قسمت_75
در یکی از عملیات ها به خاطر مشکلات ریزی که در طراحی عملیات بود نا موفق بودیم ما برگشتیم عقب ولی از صدای بی سیم ها معلوم بود که بعضی از بچه ها توسط دشمن اسیر می شوند ما نیروی ساده بودیم و کاری که ازمان بر نمی آمد به همین خاطر رفتیم پیش شهید عطایی بعد از شهادت شهید صدر زاده شهید عطایی فرمانده ما شده بود با شهید عطایی صحبت کردیم که فکری بکند بلکه بتوانیم بچه هایی که در منطقه باقی مانده اند را نجات بدهیم من کمی دو دل بودم چون واقعا رفتن به منطقه ای که در دست دشمن افتاده ریسک بزرگی است حتی به احمد گفتم ما که وظیفه مون رو انجام دادیم دیگه لازم نیست بریم ولی احمد مصمم بود و همین شجاعت و اراده احمد بود که من را هم کشاند توی دل دشمن با شهید عطایی و چند نفر از نیروها با کمک یک تانک و نفربر وارد منطقه شدیم شهید عطایی جی پی اس می زد و جای بچه ها را پیدا می کرد آن روز تقریبا توانستیم ۳۰نفر از نیروها را نجات بدهیم بی سیم هایمان افتاده بود دست داعشی ها وقتی به بچه ها می گفتیم که مثلا الان دوتا تیر رسام هوایی می زنیم تا جای ما را پیدا کنید همان موقع داعشی ها دوتا تیر رسام میزدند مجبور شدیم به زبان محلی بچه های افغانی متوسل شویم با زبان پشتو پشت بی سیم حرف می زدند و به هر طریقی بود بچه ها را برگرداندیم عقب
راوی: دوست و همرزم شهید احمد مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد توی دل دشمن #قسمت_75 در یکی از عملیات ها به خاطر مشکلات ریزی ک
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتاد
شجاعت
#قسمت_76
یکی دیگر از صحنه های شجاعت احمد جایی بود که برای برگرداندن شهدایمان رفته بودیم بیست نفر بودیم چند تن از شهدا را تله گذاری شده بودند با کمک بچه های تخریب عقب کشیدیم ولی یکی از شهدا هنوز باقی مانده بود به خاطره اینکه آن شهید در تیر مستقیم دشمن بود کسی جلو نمی رفت و همه معطل مانده بودیم در همین حین یکی از بچه ها تیر خورد و من به کمک او رفتم که یک مرتبه دیدم احمد و یکی دیگر از نیروها به سمت شهید حرکت کرده اند گلوله ها اطرافشان می خورد ولی انگار نه انگار نه ترسی به دل راه داده اند و نه عقب نشینی کردند رفتند جلو و شهید را هر طور بود به عقب آوردند
راوی: دوست و همرزم شهید احمد مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد شجاعت #قسمت_76 یکی دیگر از صحنه های شجاعت احمد جایی بود که برای
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتاد
نیروی زبده
#قسمت_77
سال آخری که با احمد در سوریه حضور داشتیم اعجوبه ای را پیدا کردیم به نام شهید سید محسن حسینی معروف به سید حکیم طراح عملیات های بزرگ در سوریه بود ما حدود هشت ماه با با سید حکیم کار کردیم آنجا هم احمد خیلی زود رشد کرد و خودش را نشان داد شبیه به قضیه ای که در بحث رنگ کاری پیش آمد و خودش را به صاحب کار ثابت کرد اینجا هم همان طور شد یکی از دوستان که قبلا با سید حکیم کار میکرد ما را به او معرفی کرد ولی سید حکیم بعد از مدتی که احمد کار کرد کارهایی که قبلا به دوستمان می سپرد حالا می داد دست احمد. احمد انجا رشد چشم گیری داشت در بحث نقشه خوانی جهت یابی و امثالهم خیلی رشد کرد یادم هست یک بار که با سید حکیم برای شناسایی رفته بودیم به پشت خاکریز خودی رسیدیم همه آنجا ایستادیم سید حکیم یک نفر را میخواست که همراهش ببرد از خاکریز خودی عبور کند تا دشمن پیشروی داشته باشد و شناسایی را تمام و کمال انجام دهد این جور وقت ها فرمانده زبده ترین نیرو را انتخاب میکند و انجا احمد را انتخاب کرد هر دو بدون ترس تا پشت خاکریز دشمن رفتند با دوربین منطقه را رصد کردند و برگشتند
راوی: دوست و همرزم شهید احمد مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد نیروی زبده #قسمت_77 سال آخری که با احمد در سوریه حضور داشتیم ا
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتاد
تذکر می داد
#قسمت_78
بعضی از رزمنده های سوری خیلی اهل تقیدات شرعی نبودند مدتی که در مقر آنها اسکان داشتیم هر روز صدای موسیقی یا صدای ماهواره ای به گوش ما می رسید ما خیلی اهمیت نمی دادم بی تفاوت بودیم ولی احمد هر روز می رفت تذکر می داد آنها هم گوش میکردند ولی روز بعد دوباره روز از نو روزی ازنو.
راوی: دوست و همرزم شهید احمد مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣