5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 با ضایعاتی ازدواج می کـنی؟؟!
🎙مـکالمه ای تأمل برانگیز
اگـر یک هـمسر چشم و دل پاک می خواهی
ملاک های دنیایی و پست را ارزش ندان
شـــهدا ســـاده زیـسـت بـودنـد. 🌿
#امام_زمان
#یا_حسین
#شهدا
#ازدواج_آسان
#فرزند_آوری
#خانواده
#شهدا_شر_منده_ایم ❤️
"الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ •🇮🇷••
✅کانال حاج قاسم
╔═🍃🌺🍃🌼═══╗
@haj_ghasem1_20
╚═══🍃🌼🍃🌺═╝
48.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊰🥀✨⊱
.
.
أينيوسفيالمدمىبقميصهالممزق
الذييحملالهواءريحهمنقلبالصحراء
كجاستيوسف
مجروحپيرهنچاكم
كهبادازدلصحرامیآوردبويش..
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهید_ارمان_علیوردی #شهید_آرمان_علیوردی #آرمان_عزیز #شهید_دانیال_رضا_زاده #مشهد #حرم #کربلا #یا_مهدی #شهدا #شهیدانه #کلیپ #مذهبی #نوحه #رهبری #لبیک_یا_خامنه_ای #امامزمان #شهیدانه #کتاب_خوب #خودسازی #استاد_رائفی_پور #شهید_احمد_مشلب
🔴 تصویری که واقعیت را میگوید!
🔹 تصویر خلبان سعودی که در حال خداحافظی با کودکش است، واکنش کاربران فضای مجازی را برانگیخت.
🔹 فعال رسانهای یمنی با انتشار تصویری از اجساد کودکان یمنی که در جنگ تجاوزکارانه ائتلاف سعودی علیه یمن کشته شدند، تاکید کرد که این خلبان سعودی با کودک خود خداحافظی میکند تا در ماموریت قتل کودکان یمن مشارکت کند!
📑#اینفوگرافیک
راز محبوبیت سردار سلیمانی از نگاه قرآن
🔸حاج قاسم ویژگیهای شخصیتی داشت که بعد از شهادتش مردم به او لقب سردار دلها رو دادن، اما این چهره از نگاه قرآن چه ویژگیهایی داشت که باعث محبوبیتش شد
#جان_فدا
"الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ •🇮🇷••
✅کانال حاج قاسم
╔═🍃🌺🍃🌼═══╗
@haj_ghasem1_20
╚═══🍃🌼🍃🌺═╝
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تجمع ولایت مداران ترکیه
در حمایت از مقام معظم رهبری به خاطر توهین به ساحت ولی فقیه توسط نشریه فرانسوی .
#گردهمایی_اعتراضی_مردم_ترکیه
🍃🌸داستان شب🌸🍃
سلام و تحیت؛
شبتون آرام و برقرار...
بودن در کنار عزیزانتون منتهی به خیر و خوشی...
الهی دست بخاک میزنید طلا بشه...
الهی آمین
...................................
داستان امشب راتقدیمتان میکنم
۱۴۰۱/۱۰/۲۹
"برکت در رزق حلال "
راویان کلام و ناقلان سخن آورده اند:
در عهد ماضی و در بلاد دوردست ؛ مردی ساده و باخدا ؛ چوپان شخصی ثروتمند بود...؛
او هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از ارباب خود دریافت میکرد.
یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت:
میخواهم گوسفندانم را بفروشم چون میخواهم به مسافرت گشت و گذار تا دوردست ها بروم و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و البته میخواهم مزدت را نیز بپردازم.
صاحب گوسفندان ؛ پول زیادی به چوپان داد؛ اما چوپان ساده دل آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد.
چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت.
چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید.
از قضا در آن روستا که چوپان زندگی می کرد ؛ مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند.
هنگامی که موعد سفرش فرا رسید ؛ مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد.
چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند.
لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ؛ چوپان پنج درهم خویش را به او داد.
تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت:
با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟
چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن.
تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند.
اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی ؛ تاجر خواسته اش را پذیرفت.
تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ؛ ما یحتاج آنان را خریداری کرد .
هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود ؛ بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند.
صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش برگشت.
در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند.
هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا ؛ گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد .
تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی ؛ حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟
مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند ؛ مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند.
و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند.
آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند .
هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد ؛ با خواسته ی آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد.
چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ،
تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟
چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود.
تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت:
خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی.
در اینجا بود که تاجر ؛ داستان را برای چوپان تعریف کرد و آن طلاها را به او داد.
....................................
بله دوستان خوبم ؛
این معنی روزی حلال است. یعنی مقدارش مهم نیست و خدا برکت بهش میدهد.
حتما" شما هم در بین بستگان و همسایگان و دوستان خود کسانی را دیده اید که درآمد ناچیزی دارند ولی راحت زندگی میکنند و بالعکس کسانی با درآمد بالا اما بی برکت و بی اثر...
این نتیجه رزق حلال و روزی ناشی از زحمت است که خدا به ان برکت و وسعت میدهد.
شبتون آرام و برقرار..
🍃🌸🌻🌺🍀🌺🌻🌸🍃
✨﷽✨
سلامی به لطافت مهر خدا
چه حدیثی: 👇
✅یک حدیث قدسی هست که خیلی عجیب،اصلا آدم را از خجالت آب میکند . . .
✍خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
يا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا، اِرْجِع؛ وَ يا مُحلفا عَلِيِّ هجرنا، كَفَر؛ أَنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُدُ لَكَ، فَواعَجَبا كَيْفَ صَالَحَتْه وَ هَجَرتَنا؛ ای كسی كه وصال ما را ترك كردهای، برگرد. و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خوردهای، سوگند خود را بشكن. ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد، پس چقدر عجیب است كه تو او را دوست خود گرفتهای و ما را ترك كردهای [۱]
این یعنی چی ؟! فرض کن یک رفیق صمیمی داری که عاشقش هستی و دوستش داری و براش همه کار میکنی. یک روز که تو خیابون داری قدم میزنی، میبینی یک نفر داره با رفیقت دعوا میکنه، و شما میری جلو و برای دفاع، با طرف دعوا و کتک کاری میکنی و دیگه باهاش دشمن میشی و ازش متنفر میشی،چون دوستت رو اذیت کرده.... اما بعد از چند روز میبینی این دوست و رفیقت داره با اون آدم راه میره و میگه و میخنده....
💢چه حالی پیدا میکنی؟
💢چقدر ناراحت میشی؟
به دوستت میگی، آخه رفیق من بخاطر تو با اون دعوا کردم و با اون دشمن شدم و حالا تو رفتی با اون رفیق شدی و دست انداختی گردنش و ؟؟!!
📚 مـنـبـع:
۱- بحرألمعارف، جلد ۲، فصل ۶۲
🍃🌺🌸🌻🌹🌻🌸🌺🍃
سلام علیکم
امیدوارم امشب ؛ بهترین مقدرات و سرنوشت ؛ برای شما و عزیزانتون تائید و تصویب شود و حاجات وآرزوهاتون محقق گردد.
الهی آمین
...................................
۱۴۰۱/۱۰/۲۹
زندگينامه شيطان رجیم
قسمت ششم
بعد از تفهیم خطای جناب آدم علیه السلام و همسرش و توبه و انابه آنها و اقرار بر ظلم به خویش ؛ از جانب خداوند فرصتی به آنها داده شد و توبه آنها با استناد به لوح رمزینه (لوحی که در ان ارکان خلقت نقش دارد و استناد به آن یعنی عبد و مطیع محض و توسل به ان یعنی قبول در درگاه ربوبیت).
سپس خداوند به حضرت آدم و همسرش فرمودند:
الحال چاره اى جز این نیست که باید از بهشت خارج شوید..!!!
آنها را از مکان و مقام خود بیرون کردند و به زمین فرستادند...!!
لازم به ذکر است که بعد از مجازات شیطان و آدم(ع) وحوا(س) ؛ مار هم به دلیل گناهی که کرده بود از بهشت به صورت عریان ودست وپا قطع شده بیرون انداخته شد ودهانش را که شیطان را پنهان کرده بود پر از زهر شد وزیبایی خود را از دست داد...!!!
یک شبهه :
وقتی گفته میشود که در بهشت سخنان لغو وبیهوده وجود ندارد پس چگونه شیطان با دروغ وارد بهشت شد وبا نیرنگ آدم (ع) وحوا(س) رافریب داد؟
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که بهشت حضرت آدم(ع) باغی از باغهای دنیا بود که خورشید و ماه بر آن میتابید و بسیار زیبا و آب و هوای خوبی داشت و اگر بهشت جاودان بود هرگز آدم از آن رانده نمیشد».
منبر خرابه شیطان :
روایت شده است که صبح آن شبی که پیامبر مهربانی ها صلی الله علیه و آله به معراج تشریف بردند و همه جا را دیدند، شیطان خدمت پیامبر(ص) آمد و گفت:
ای رسول الله(ص)...!!!
شب گذشته که به معراج تشریف بردید ؛ در آسمان چهارم ؛ طرف چپ “بیت المعمور” منبری بود ؛ شکسته و سوخته و به رو افتاده ؛ آیا آن منبر را شناختی؟
آیا میدانی آن منبر متعلق به کیست؟
حضرت خاتم الانبیاء(ص) فرمودند:
خیر ؛ آن منبر متعلق به کیست؟
شیطان عرض کرد:
آن منبر من بود، بالای آن مینشستم و ملائکه پای منبرم می نشسته بودن و آنها را موعظه میکردم....!!!!
اعتقاد من این بود که خداوند مخلوقی برتر از من خلق نفرموده است....
اما امر بر عکس شد و رانده درگاه الهی شدم و الان از من بدتر و ملعونتر در درگاه احدیت کسی نیست...!!!!!!
امیر المومنین حضرت علی (علیه السلام) درباره عبادت شیطان و عاقبت او می فرمایند:
پس از کار خدا درباره ابلیس ؛ پند گیرید که کردار و عمل دراز مدت او را تباه و کوشش فراوانش را بر باد داد و این به سبب لحظه ای تکبر و سرکشی بود...!!!!
((شیطان مزد عمل میگیرد...))
بعد از آن که شیطان از سجده کردن بر آدم سرپیچى کرد و از بهشت بیرون شد.گفت :
پروردگارا! حالا که مرا بیرون و از رحمت خود دور مى کنى ، عبادات من چه مى شود ؛ هزاران سال عبادتت کرده ام که فقط چهار هزار سال آن را به دو رکعت نماز گذراندم ....!!!
علاوه بر آن خودت فرمودى ؛ عمل عمل کنندگان را ضایع نمى کنم ؛ آیا سزاوار است که با یک اشتباه ؛ مزد عمل چندین هزار ساله من به کلى از بین برود...!!!؟؟؟؟
خطاب از مصدر جلال خداوند رسید که ؛
مزد هیچ کس در پیش من ضایع نمى شود ؛ ولى کسى که قابلیت ندارد پاداش کارش را در آخرت دهم من در دنیا هر چه بخواهد، مى دهم ...!
شیطان عرض کرد:
من هم مزد عمل خود را در دنیا از تو طلب مى کنم .
چون به واسطه آدم (ع)جهنمى شدم حاجات خود را درباره آدم(ع) و فرزندان او قرار مى دهم !!!!!!!
خطاب شد: حاجات و خواسته های خود را بگو تا آنها را به تو ببخشم…!!!
( داستان شبهای بعدادامه دارد)