💠 #تلنگرانه
•
فضـای مجـازی
شـاید مجــازی باشه... ‼️
اما هر کلیکش تو پرونده اعمالمون ثبت میشــه !
❗️هــر چــی نـوشتیـم.... 📝
❗️ هر چی دیـدیــم... 👀
❗️هر چی شنیدیـم...👂
باید پاسخگو باشیـم ⭕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼ایام الله دهه فجر مبارک باد 🌼
┏━🌷🇮🇷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و هزاران تحیت؛
" بامردم آنگونه معاشرت کنید که چون در کنارشان هستید؛ بااشتیاق سوی شما آیند و چون از میانشان رفتید ؛ از فقدان شما اشک بریزند... امام علی"ع" "
نهج البلاغه حکمت ۱۰
خجسته عیدالله ؛ ولادت باسعادت مولی الموحدین ؛ امام علی علیه السلام بر شما و خانواده محترم مبارک باد....؛
امیدوارم در دنیا و عقبی در سایه لطف و توجه و سخاوت و شفاعت آن امام همام و فرزندان بزرگوارشان علیهم السلام باشید...؛
زندگیتان علوی و فرجامتان فاطمی(فدایی و شهید راه ولایت) باد...؛
🌸❤ الهی آمین❤🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🌼🦋
در روز پدر به کعبه سر باید زد
بر بام نجف دوباره پر باید زد
در حسرت بوسه بر ضریح مولا
صد بوسه به دستان پدر باید زد
🌼💚 ولادت امام علی (ع)💚🌼
💐و روز پدر مبارک💐
┏━🍃🌻🍂━┓
🍃 🌺 داستان شب🌺 🍃
سلام و تبریک ویژه عید...؛
عرض تبریک و شادباش خجسته زاد روز ولادت با سعادت مولی امیرالمومنین ؛ علی علیه السلام بر شما و خانواده محترم...؛
شبتون به رنگ بهار....؛
وجودتون بسلامت...؛
الهی لبخند و نشاط همواره قرین و ارزانی و مستولی وجودتان...؛
الهی آمین
...................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۱/۱۱/۱۴
گفتم شب عیدی ؛ یک طنز براتون بفرستم تا با لبخند و بشاش بخوابید و فردا صبح سرحال و با انرژی برید دیدار پدران بزرگوارتون...😂❤😂
توی یک روستای دور افتاده ؛ یکی از اهالی بنام مشهدی کامران تو بیمارستان بستری شده بود...!
۱۵ نفر از اهالی محل جمع شدند وخواستن بروند بیمارستان عیادتش...!!!
اونها یه مینی بوس دربست گرفتن و با راننده توافق کردند که نفری ۵ تومن بدند تا ببردشون برای عیادت...!
راننده مینی بوس گفت : یک نفر دیگه هم بیارید که صندلیها تکمیل بشن...!
بهش گفتن نه دیگه کسی نیست فقط ماییم...؛
همینکه خواستند حرکت کنند ؛ یکی از دور بدو بدو اومد طرف مینی بوس...!!!
راننده گفت : آهان یک نفر دیگه هم جور شد، مسافرا بهش گفتن برو ولش کن این "مش قدمه" و نحسه اگه بامون بیاد حتما نحسیش مارو میگیره و یک اتفاقی میفته ...!!!
راننده گفت : نه من به این خرافات اعتقاد ندارم. مهم کرایه صندلیهاست که تکمیل بشن و ۵ تومن بیشتر گیرم بیاد...!
خلاصه راننده وایساد، مش قدم رسید، در مینی بوس رو باز کرد گفت ؛ آقایون پیاده بشید که مش کامران ازبیمارستان مرخص شده. دیگه نمیخاد برید بیمارستان! 😂😂😂
..................................
آره ...
این طنز رو گفتم لبخند ملیح ؛ زینت بخش لبانتون بشه و مهمون دل مهربونتون....
الهی شاد و بانشاط باشید.
شبتون خوش و عیدتون مبارک.
🍃🌺❤❤❤❤❤🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولودی بسیار زیبای ترکی
ای تولدی سربه سر عالمه صفا ورن
حاج نادر جوادی
🍃🌺🍃🌼
سلام علیکم و رحمه الله....؛
الحمدالله الذی جعلنا من الشیعه والمحبین اسدالله الغالب ؛ یعسوب الدین ؛ امیرالمومنین علی علیه السلام...؛
تبریک ویژه و مجدد ولادت امام علی "ع" برشما و خانواده محترم...؛
صبحتان علوی و روزتان مملو از عشق و محبت به آل الله"ع"...؛
الهی در دنیا و آخرت تحت لطف و شفاعت و سخاوت و حفظ و ستر امام علی علیه السلام بوده و شادی و نشاط و سلامت و عاقبت بخیری سایه سار و سایبان زندگیتان باشد...؛
🌻امین یارب العالمین🌻
46.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 نماهنگ #دریای_عمیق 🌊
⚡️اولین موزیک ویدیو به مناسبت #روز_پدر منتشر شد...🏅
🌱دانلود کن و بفرست واسه عمیق ترین دریای زندگیت که نگاه کردن به چهره اش عبادته...🌊
💔 کاش قدر این دریا رو قبل از خشک شدن بفهمیم...😭
⬜️تولید شده در موسسه فرهنگی هنری پیغام هدهد صبا💫
🔻خواننده: محمود کیانی
🔻شاعر : محمد حسین کاظمی
🔻تنظیم و میکس و مستر: رضا پناهی
🔻ملودی: محمد محتشمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تولد ۵ قلوها در گنبد کاووسِ گلستان
🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
هدایت شده از #ققنوس_آتشین🚩🏴
💢 چگونه میتوان مدیر بهتری بود؟
یک قاعده وجود دارد. برای آنکه مدیر خوبی باشید، اول باید بتوانید خودتان را مدیریت نمایید. برای مدیریت برخود لازم نیست حتماً مدیر قسمتی باشید یا حتی عضو سازمانی باشید. در مدیریت برخود باید با خودتان رقابت نمایید.
و اما اصول رقابت با خود
1️⃣ هرسال برای خودتان یک هدف تعریف کنید و تمام. مهم نیست به این هدف میرسید یا خیر. داشتن هدف به شما، در نه گفتن کمک کرده و باعث میشود که بتوانید در رویارویی با موضوعات ناخوشایند منطق بهتری داشته باشید.
2️⃣ هر شش ماه یکبار، یک عادت بد را کم کرده و یک عادت خوب را افزایش دهید. بعد از ۵ سال، شما ده عادت بد را کمرنگ کرده و ده عادت خوب را پرورش دادهاید. دیو هم که باشید، احتمالاً فرشته میشوید.
3️⃣ هر فصل برای خودتان سه کتاب مشخص کنید تا بخوانید. یک کتاب رمان (برای دلتان و اینکه جوان بمانید)، یک کتاب معنوی (برای عقایدتان، که با هر بادی عقایدتان نلرزد) و یک کتاب آرامشبخش (برای روانتان، امیدتانکه بهسادگی نشکند، نمیرد). بعد از ۵ سال، ۶۰ کتابخواندهاید. احتمالاً اگر بهتر هم زندگی نکنید، حداقل بیشتر خودتان را دوست خواهید داشت. فرزندتان شما را بیشتر.
4️⃣ هر دوماه یکبار، یک سایت را از مجموعه سایتهایی که مدام بازدید مینمایید، حذف کنید. با حذف هر سایتی انگار یک دوست پرچانه را از زندگیتان حذف کردهاید. همهی شما بارها در زندگیتان علاقهمند بودهاید که دوست پرچانهتان را از بین ببرید و چهبسا له نمایید. از این فرصت استفاده کنید. بعد از یک سال شما هرروز حداقل یک ساعت جلوتر میافتید. حداقلش این است که یک ساعت بیشتر میخوابید.
5️⃣ هرماه یکبار، دوروبرتان را خلوت نمایید. فایلهایتان را دستهبندی کنید. اپ های تان را طبقهبندی کنید. سعی کنید قانون ۳۰ ثانیه را رعایت کنید. با ۳۰ ثانیه وقت گذاشتن به هر چیزی که میخواهید برسید. میخواهد کتاب باشد، نرمافزار باشد یا فایل یا حتی بالاخره به زندگیتان برسید.
6️⃣ هر هفته، حداقل با یکی از افرادی که برای رشد شما زحمتکشیدهاند تماس بگیرید. با این کار در یک سال، حداقل به یاد ۵۰ نفر از افرادی بودهاید که الآن بر شانههای آنها ایستادهاید. سالها بعد اینها به شما برمیگردد. این باعث میشود که در زمانهایی که دنیا تمام تلاش خود را برای تنهایی شما انجام میدهد، تنها نمانید.
7️⃣ هر شب قبل از خواب لیست کارهای فردایتان را بنویسید. برنامهی فردایتان را چک کنید. نگذارید سختی از خواب بیدار شدن با فراموشی کارها و برنامهها بیشتر شود!
8️⃣ در هر نیم ساعت، ۵ دقیقه استراحت کنید. برای ماهایی که الآن هر ده دقیقه یکبار میخواهیم گوشیهایمان را چک نماییم، ۲۵ دقیقه کار مداوم، یک موفقیت بزرگ است. ۲۵ دقیقه کارتان را انجام دهید، ۵ دقیقه به خودتان استراحت بدهید. قاعده ۷۵ دقیقه کار، ۱۵ دقیقه استراحت را بریزید دور. انسان امروزی کم اما به تعداد زیاد میخواهد تا زیاد به تعداد کم. اگر بیشتر علاقهمند بودید مدل ساعت گوجهای را جستجو نمایید. زندگیتان گوجهای 🍅!
#ققنوس_آتشین
🔹️ما را در نرمافزار ایتا دنبال کنید:
@diba_313 🤳
─┅═ঊঈ☘️🌼🍀 ঊঈ═┅─
هدایت شده از #ققنوس_آتشین🚩🏴
💢 ۶ نشانه اشخاص نامناسب برای مشورت
مشورت کردن با دیگران، چه دربارهی زندگی و چه دربارهی کسبوکار میتواند به تصمیم گیری درست و کاهش احتمال خطا کمک کند، اما بهشرط اینکه از شخص شایستهای مشورت بگیرید. گاهی افراد با اینکه نیتی جز یاری و همراهی ندارند، صرفا چون از همهی جوانب قضیه مطلع نیستند، ممکن است بدون هیچ تعمدی راهنمایی اشتباه بکنند. در اینجا ۶نشانه در اختیار شما قرار میدهیم که دریابید شخص مناسبی را برای مشورت کردن انتخاب نکردهاید.
۱. مشورتدهنده فاقد صلاحیت است:
اگر مشورتدهنده شخصی تصادفی است و حتی زمینهی کاریاش با شما یکسان نیست، باید اعتبار مشورت دریافتی و مشورتدهنده را دوباره ارزیابی کنید. بهویژه دربارهی مشورت کسانی که به مصلحت و منافع طرف مقابل نمیاندیشند، باید بسیار محتاط بود. کسانی که حواسشان به شما هست و به شما و موفقیتتان اهمیت میدهند، بهترین افراد برای مشورت هستند.
۲. مشورت دریافتی با موقعیت شما جور نیست:
افراد معمولا براساس تجربیات خودشان مشورت میدهند که آن هم شاید با موقعیتی که مشورتگیرنده درگیر آن است مطابقت نداشته باشد.
۳. مشورتدهنده بدون اینکه گوش کند فقط حرف میزند:
اگر مشورتدهنده زیاد از «باید» استفاده میکند مراقب باشید. مشورتدادن خوب نیازمند اطلاع از شرایط طرف مقابل است و زمانی مشورتدهنده میتواند بهدرستی از شرایطتان مطلع شود که وقت بگذارد و سؤالاتی از شما بپرسد.
۴. مشورت صرفا حول محور نتیجهی نهایی میچرخد و نه فرایند تصمیم گیری:
دربارهی مشورتهایی که فقط بر خود تصمیم متمرکزند و درخصوص مراحل تصمیم گیری کمکی نمیکنند محتاطتر رفتار کنید، چراکه فرایند ارزیابی بهاندازهی جواب نهایی حائز اهمیت است.
۵. مشورتدهنده جهتگیری احساسی دارد:
غلیان احساسی زیاد میتواند نشانهی جهتگیری مشورتدهنده باشد. شاید او برنامهای در سر دارد که با برنامهی شما نمیخواند.
۶. مشورت دریافتی با حس درونیتان مغایر است:
اگر ندای درونتان با مشورت دریافتی مخالف است، شاید بد نباشد که به حس درونیتان اعتماد کنید.
👈چگونه به مشاورهی غلط پاسخ بدهیم؟
اگر متوجه شدید که درحال دریافت مشورت درستی نیستید، باز هم میتوانید ادامهی صحبتهای طرف مقابل را بشنوید. اشکالی ندارد به مشورتی که لزوما کمککننده نیست گوش کنید. شاید مشورت کردن با طرف مقابل بهکارتان نیاید، اما حداقل میتوانید از خلال صحبتهایش به چیزی دربارهی خود آن شخص پی ببرید که بعدها بهدردتان بخورد یا حتی میتوانید در فکرتان، برای طرف مقابل استدلال مخالف بیاورید.
#ققنوس_آتشین
🔹️ما را در نرمافزار ایتا دنبال کنید:
@diba_313 🤳
─┅═ঊঈ☘️🌼🍀 ঊঈ═┅─
🌺🌸 داستان شب 🌸🌺
سلام علیکم
تبریک مجدد و مضاعف این عید بزرگ و آرزوی توفیق زندگی علوی و شیعه علی"ع" بودن....؛
شبتون خوش و دلتون شاد...؛
الهی نقش معرفت و مرام ؛ زیبنده وجودتان باد و دلتون از دنیا و مافیها سیر و بی نیاز....؛
ان شاءالله
...................................
داستان امشب که به زبان شعر و در قالب طنز هست؛ برایتان بازگو کنم. لطفا" دقیق بخونید.
۱۴۰۱/۱۱/۱۵
البته این قصه برای شما و امثالهم نیست و بقول قدما ؛ برای بچه های همسایه اتفاق افتاده است.
🌸🌹🌸
پیرمردی صاحبِ مال و منال؛
میگذشت از عمر او هشتاد سال؛
با خودش گفتا که پیر و خستهام؛
شادم از عهدی که با خود بستهام ؛
تا نمُردم هر چه دارم ؛ وانهم
سهم فرزندان ؛ همین حالا دهم
بچهها را ؛ مطلع زین کار کرد؛
پافشاری کرده و اصرار کرد؛
سهم دخترها فلان از مال شد؛
از پسرها باقی اموال شد؛
پیرمرد فارغ شد از مال و منال؛
پاک و طاهر شد ز دارائی و مال؛
روزها بگذشت و روزی پیرمرد؛
دید رفتار عروسش گشته سرد؛
با تعرض نیش میزد بر پسر؛
بودن بابای تو شد بهرمن دردسر؛
پیرمرد افسرده و غمگین بشد؛
سینهاش چون کوه غم سنگین بشد؛
لب فرو بست و برون شد از آن سرا؛
تا نبیند آنچه دیده است ؛ مرد بینوا؛
رفت و در زد خانه دیگر پسر ؛
باز شد در به شوقی مختصر ؛
با کسی حرفی ز دلسردی نزد؛
حرفی از مردی و نامردی نزد؛
تا که دیگ معرفت آمد به جوش؛
آنچه باید نشنود آمد به گوش؛
جمله اولاد ذکورش بیصفت ؛
جملگی زن باره و بیمعرفت؛
دختران زین ماجراها بی خبر؛
شاد و خرسند از شیوه کار پدر؛
کور سوئی در دل آن پیر بود؛
چونکه امیدش به آن تدبیر بود؛
رهسپار خانه داماد شد؛
گفت دامادش دل ما شاد شد؛
اشک خوشحالی به چشم دخترش؛
مات و حیران شد، نمیشد باورش؛
دید دامادش هست بر او بی نظر؛
ماندنش آنجا دگر شد درد سر ؛
او همی گوید که بابایت چرا ؛
لنگرش را پیچ کرده نزد ما ؛
ما که تنها وارث او نیستیم؛
با حقوق مختصر چون زیستیم؛
خانه شد دوار در گِرد سرش؛
چونکه تا این حد نمیشد باورش؛
این چنین اندیشهاش بیدار شد؛
موسم پیری رسید و خوار شد؛
🌺🌸🌺
عاقبت تدبیر خود را کار بست؛
نقش یک گنجینه در افکار بست؛
رفت در بازار و صندوقی خرید؛
آشنائی در رهش آمد پدید؛
گفت چه داری اندر این گنجینهات ؛
این چنین چسباندهای در سینهات ؛
گفت اگر گوشَت زِ رازم کَر بود؛
صندقی مملو زِ سیم و زر بود؛
راز او افشا بشد در سطح شهر؛
بچهها پیدا شدند آسیمه سر؛
ای به قربان تو ای بابای من؛
تو کجائی ای گل زیبای من؛
خانه ما بی تو تاریک است و سرد؛
تو چراغ خانهای ای شیرمرد ؛
الغرض با التماس و احترام؛
شد پذیرائی دگر هر صبح و شام؛
لیکن از گنجینهاش غافل نبود؛
هر کجا میرفت حملش مینمود؛
جنگ و دعوا شد سرش ناگه به پا؛
خانه بی بابا نباشد باصفا ؛
فکر و ذکر بچهها گنجینه بود؛
گنج واهی بود، دردِ سینه بود؛
عاقبت، قالب تهی شد پیرمرد؛
رفت و شد آسوده از رفتار سرد؛
باز کردند بچهها گنجینه را؛
صندقی مملو زِ درد سینه را؛
شد نمایان استخوانِ دستِ خر؛
نامهای رویش به جای سیم و زر؛
نامه را خواندند این بنوشته بود؛
قصهی عمری به آخر گشته بود؛
دست خر باشد به حلق هر کسی؛
تا نمردهست مال بخشد بر کسی؛
زنده بر مال و منالت باش پیر؛
تا نگردی همچو من خوار و اسیر؛
...................................
بله دوستان خوبم؛
داستان اولاد و فرزند اینه بخونید و بدونید و تجربه کنید:
"سلام و .....والسلام."
شبتون خوشترین باد.
🌻🌸🌹🌺🍀🌺🌹🌸🌻