🍃 #خاطره | مرا دل نگران کردی
🔸مرضیه حدیدچی (دباغ) روایت میکند: در همان ایامی که در فرانسه بودیم روزی خانم به منزل یکی از فامیلهایشان به مهمانی رفتند، اما موقع برگشتن، دو ساعت از وقتی که به حضرت امام گفته بودند که برمیگردند، دیرتر شده بود و هنوز برنگشته بودند. امام که همۀ کارهایشان را با ساعت و دقیقه تنظیم میکردند، سه بار از اتاق به آشپزخانه آمدند و پرسیدند: «خانم نیامدند؟» دفعۀ سوم فرمودند: «نگران شدهام، شما نمیتوانید وسیلهای پیدا کنید که تماس بگیریم؟» تا اینکه خانم تشریف آوردند، اما وقتی خانم آمدند با یک محبت خاصی روبروی خانم نشستند و فقط گفتند: «مرا دل نگران کردی»!
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۱، صفحه ۷۰
#به_سبک_امام
#سبك_زندگی
ــــــــــــــــــــ 🌻🍂 ــــــــــــــــــــــ
"الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ •🇮🇷••
✅کانال حاج قاسم
╔═🍃🍂🍃🍂═══╗
@haj_ghasem1_20
╚═══🍃🍂🍃🍂═╝
| اختلاف نظری که پیش آمد |
با آرمان در کار تربیتی حوزه، سر یک موضوعی به اختلاف نظر خوردیم. چون من مسئول کار بودم و آرمان داشت کمک میداد، بدون این که رفتار تندی بکند، حرفم را قبول کرد و از نظرش کوتاه آمد. حواسش بود اصول کار تشکیلاتی را رعایت کند و کار زمین نماند.
#شهدا
#شهید_آرمان_علی_وردی
#خاطره🕊
M
~°•°🪴•°
#خاطره
شیخ جعفر شوشتری یک روز بالای منبر فرمودند: «بوی کهنهی سوخته میآید» همه همهمه کردند و دنبال این بودند که ببینند کجا آتش گرفته است.
بعد فرمودند: «شیخ جعفر کذاب به شما گفت بوی کهنه سوخته میآید، همه باور کردید؛ ولی یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر صادق آمدند و گفتند: جهنم حق است، گناه نکنید، کدامتان باور کردید؟!»
📚 گفتههای آن بزرگوار (آیت الله مجتهدی)، علی عزلتی مقدم، ص۲۴
~°•°🪴•°
#در_محضر_بزرگان #اخلاقی