May 11
May 11
#اعلام_مراسم
✅چهارشنبه ۱۴۰۲/۳/۳ بعد از نماز مغرب و عشا انجمن پاسداران شاهد
یادبود فرمانده شهید ناصر شامیرزایی و شهید علیرضا کریمشاهی. جنب امامزاده هادی منزل برادر محمدشاهمیرزایی
پنج شنبه ۱۴۰۲/۳/۴
✅ مراسم یادواره شهدای فتح خرمشهر و...
مسجد امامزاده هادی (ع). ساعت ۱۶/۴۵
✅مراسم سالگرد جانباز سرافراز ، محمد سعید عنایتی . شبستان امامزاده هادی (ع) ساعت ۱۷/۴۵
✅جلسه مناجات اباصالح المهدی عج
ساعت 23 . خ سلمان ک نهم . مسجد حاج عبدالصمد
@haj_hamid_reza
صدا ۰۰۲_sd--۱.m4a
9.73M
مجمع الذاکرین یزدل
منزل آقای حاج رضا حمامی زاده
با نوای ذاکر اهلبیت :
حاج حمید شاهمیرزایی
دهه ی کرامت جمعه شب ۵/ ۳ /۱۴۰۲
@haj_hamid_reza
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الو، با امام رضا کار داشتم...
@hosein_darabi
﷽
#دهه_کرامت
#داستان_راستان
#آمدم_ای_شاه_پناهم_بده
#توسل_به_اهل_بیت_علیه_السلام
✍ مرحوم حبیبالله چایچیان(حسان) دربارهی ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید: مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم.
♻️ دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند، کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟
❇️ ایشان گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا را زیارت کنم (و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را میگرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند.)
✅ با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمیدانم در ایام تولد حضرت رضا بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود،
🌟 گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی، زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمیها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمیچسبد» گفتم: دل چسبیاش به این است که حضرت جواب بدهد.
🌺 هر چه کردم دیدم مادر قبول نمیکند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت میکردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجهام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید.
🌸 وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمیتوانست برود، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را میبوسید و من هم ضریح را بوسیدم؛ و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است...
♻️ شعر کامل به شرح زیر است:
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست
شوق و سبکخیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند
بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان»
از تو اگر هم که نخواهم بده
#السلام_علیک_یا_علی_ابن_موسی_الرضا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌷دفتر خدمت رضوی آران وبیدگل
@haj_hamid_reza
🔉جلسه هفتگی مناجات با اباصالح المهدی عج
🔉ایام ولادت امام رضا علیه السلام
◾️یادبود خادم جلسه مناجات شبهای رمضان
زنده یاد حسین جندقیان
◾️ساعت ۲۲/۳۰
مکان :آران و بیدگل میدان سردار شهید سلیمانی
مسجد اعظم محقق (ره)
@haj_hamid_reza
نذر ظهور صلوات
May 11
شهید امام رضایی :
شهیدی که ساعت، روز و مکان شهادتش را در وصیت نامه اش نوشته بود
شهید حمید محمودی نوجوانی ۱۶ ساله ای بود که پس از عبور از تاریکی های دنیا به کراماتی دست یافت که حتی در وصیت نامه خود ساعت، روز و مکان شهادتش را نیز نوشته بود.
حمید، یک نوجوان ۱۶ ساله بود از محله های پایین شهر تهران.
چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود خودش می گفت: گناهی نشد که من انجام ندم تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا سلام الله علیها زیر و رویش کرد بلند شد اومد جبهه یه روز به فرمانده مون گفت:من از بچگی حرم امام رضا علیه السلام نرفتم می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم یک ۴۸ ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیه السلام زیارت کنم و برگردم ...
اجازه گرفت و رفت مشهد ...
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه
توی وصیت نامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا علیه السلام، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم
آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت...
...یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود
نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر
گریه می کرد و می گفت:یا امام رضا علیه السلام منتظر وعده ام
آقا جان چشم به راهم نذار...
توی وصیتنامه ساعت شهادت، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود
شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده
دقیقا توی روز، ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیت نامه اش نوشته بود.
@haj_hamid_reza