#طنزجبهه😂
تازھ چشمان گرم شده بود ڪه ناگهان یڪی از بچہ ها پتو را از روے صورتمان کنار زد و گفت :نخوابید ، نخوابید 😑
می خواهیم دستھ جمعے دعاے وقتخواب بخوانیم .😃👌🏼
هر چقدر گفتیم «بابا پدرت خوب ، مادرت خوب ، بگذار براے یڪ شب دیگر ، دست از سࢪ ما بردار، حال و حوصلہ اش را نداریم.»😐✋🏻
اصرار ڪرد که فقط یڪ دقیقہ ، فقط یڪ دقیقہ
همہ به هر ترتیبے بود یڪی یڪی بلند شدند و نشستند 😃
شاید فڪر می کردند که حالا می خواهد سوره واقعہ ، تلفیقے و آدابے که معمول بود بخواند و بہ جا بیاورد ، که با یڪ قیافه عابدانه ای شروع کرد:😂
بسم الله الرحمن الرحیم
همه تڪرار کردیم بسم الله الرحمن الرحیم و با تردید منتظر بقیہ عبارت شدند ، اما بعد بسم الله ، بلافاصلہ اضافہ ڪرد :« همہ با هم می خوابیم » بعد پتو روے سرش ڪشید 😂
بچہ ها حسابے ڪفری شده بودند ، بلند شدند و افتادند به جانش و با یڪ جشن پتو از خجالتش در آمدند😉😂
خوشبھ حالشھدا..
•
.
بھترینهاۍ روزگار همانهایـے بودند
که بزرگترینکار غیرقانونۍشان دستـ
بردنـ در شناسنامھ برایِرفتن به جبهہی
جنگ بود ♥️...
#شهدا
ترسیدیم جریمه کنن کمربند زدیم!
نشد که یه بار بترسیم از چشمش بیفتیم
گناه نکنیم!💔
#تلنگر
#چادرانه🧕🏻
درهیچاساسنٰامهاۍ،
حقِتماشٰاۍِطُ،بھرَسمیَت
شنٰاختهنشدهاست . . !🌸
خیٰالتتَخت؛ تحریمکن . .
چادُربِکشبھتمـٰامچشمها
برنامھصلحآمیزۍ،
درکارنیسـت'!(:✋
‹👑🍁›
•°
میخواستند تسبیحش را بگیرند
نداد ؛ گفت: ڪسے در میدان نبرد
تفنگش را به دیگرے نمیدهد
بعد از خداحافظے ،
یک نفر از طرفش
براے همه انگشتر آورد ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی♥️
•°
👑🍁¦⇢ #حاج قاسم
🌙⃟🌸↯¦‹#پناهــــــــــــــــــــــــــ›
#چادرانہ🦋
.
.
باهمینچادرسادهات!
حجشڪوهمندحیارابجامیآوری♥️:/
وفرشتگان😇🕊
متبرکمیڪنندبالوپرشانرابهتاروپودِ
وجودت🦋))
توگمنامترینحاجیهیزمانخودهس