#خودسازیباشهدا🌹
رَختهارو جمعکردمتویحیاط،
تاوقتےبرگشتمبشویم..
.
وقتےبرگشتم،دیدمعلےاز
جبهہبرگشتہوگوشـہحیاتنشستہ
ورختهاهمرویطنابپهنشده..!🌞
.
رفتمپیششگفتم:
«الهےبمیرم! مادر،توبایہدست
چطورۍاینهمہلباسروشستے😳؟!»
.
گفت:«مادرجون،
اگہدوتادستهمنداشتم🙆🏻♂،
بازوجدانمقبولنمےکردمن
خونہباشموتۅزَحمتبکشے..:)♥️»
#شهیدعلیماهانی🌱
#خودسازیباشهدا🌹
هرچۍازپشتِدرآشپزخونه
خواهشکردمفایدهنداشت..🚪!-
.
دروبستهبودومیگفت:
«چیزۍنیستالانتموممیشه..🤭»
.
وقتۍاومدبیرون،دیدمآشپزخونهرو
مرتبکرده،ڪفِآشپزخونهروشسته،
ظرفهاروچیدهسرجاشون،روۍاجاقِ
گازتمیزکردهوخلاصهآشپزخونهشده
مثلیهدستهگل.!.🌸-
.
گفتم:«بااینکارهامنوخجالتزدهمیکنۍ!♥️»
گفت:«فقطخواستمکمکۍکردهباشم..✋🏼»
#شهیدصیادشیرازی🌱
‹‹#خودسازیباشهدا🌹››
.. .. .. ..
آرمان از غیبت کردن و دروغ گفتن
بسیار متنفر بود .
اگر جایی ، غیبت میکردند اول از
عواقب ِ آن مفصل توضیح میداد !'
او اشاره میکرد که غیبت چقدر گناه
بـزرگـی نزد ِخـدا محسوب و بـه چه
اندازه غیرقابل بخشش است !
او میگفت :
هرچیزی که برای خودت نمیپسندی
برای دیگران هم نپسند .
اگر ادامه میدادند ، آرمان آن جمع را
ترک میکرد .🚶🏿♂
ـ مادر ِشهید .