داستان دختر خانومی که در ایام فاطمیه مسیر زندگیش عوض شد ...👇
ایام فاطمیه بود
اون روز با مادرم میخواستیم بریم خرید🛍!
نزدیک اذان بود...
تو محلمون هم یه مسجدِ🕌
مادرم پیشنهاد داد:
اول نمازمون رو تو مسجد بخونیم
مخالفتی نکردم😶
خوب یادمه
یه مانتوی مشکی تنم بودُ
یه شالِ مشکیُ
یه کیف و کفش قرمز 👠!
وارد مسجد شدیم
نمازُ خوندیمُ
امام جماعت شروع کرد به سخنرانی
قشنگ حرف میزد...👌
به مامان گفتم میشه بمونیم ؟
از خداشم بود🙂 !
نشستیم...
زانوهامو بغل گرفته بودم و
زل زده بودم به بلندگو🎙
از حضرت زهرا💚 می گفت...
من حضرت زهرا رو میشناختم
ولی در حد خیلی پایین
در حد یه بیوگرافی ساده !
نه میدونستم فاطمیه ای هست...😔
نه میدونستم غربتی هست...💔
حاج آقا هنوز روضه رو شروع نکرده بود...
هنوز چراغا💡 خاموش نشده بود
ولی وقتی گفت:
«یا فاطمه زهرا
به محسنـت قسم ... »💔
اولین قطره اشکم سراریز شد
بغضم ترکید😭
شاید شده بودم مرکز توجه
چون چادری نداشتم که باهاش جلوی صورتمو بگیرم !
دل ، راهشو پیدا کرده بود...
دیگه هیچی نشنیدم
فقط صدای دلم میومد
می گفت : چه فایده برای غربت حضرت زهرا گریه کنی ولی وارث حجابش نباشی ؟!😔😭
شده تا حالا از صبح تا شب
به چیز خاصی فکر کنید ؟
شده یهو وسط کارتون
زل بزنید به یه نقطه و ساعتها⏰ فکر کنید ؟!
شده سر کلاس درس📚 به تخته خیره شید و ذهنتون معطوف چیز دیگه ای باشه ؟
تمام دقایق زندگیم شده بود یک نفر
#حضرت_زهرا !💫💚
و چادری که هنوز بهش شک داشتم😕
شایدم بیشتر به خودم شک داشتم...👊
روزای آخر سال🗓 بود
مثل هرسال تقویم📆 سال جدید رو باز کردم
که ببینم امسال تولدم چند شنبه میفته!
چشمام چهارتا شده بود😧 !
خیره شده بودم بهش
اشک جلوی چشمامو گرفته بود...😢
نوشته بود
« ۳۱ فروردین ... ولادت حضرت زهرا ، روز مادر » !💝
درست همین امسال
که دیگه به عطرِ یادش عادت کرده بودم ؟!
نباید معطل میکردم ...
باید زودتر به خودم مطمئن میشدم ...
به اینکه اینا از سر احساس نیست
و واقعا تشنه چادرم ...!💕
مادرم چادری نبود و نیست
خواهرم هم همینطور
حجاب دارن ولی خب چادری نه
خانواده مذهبی ای هم هستیم
میخوام بگم همش ،
برمیگرده به عنایت حضرت مادر💚
به محسن غریبش💔
که اسمش قلبم رو به لرزه انداخت ...
هیچوقت دیر نیست برای عوض شدن
فقط آدم باید اراده کنه💪
تغییرات بزرگ نیازمند اراده های بزرگن
صداش بزنید ...
مادرتونو صدا بزنید ...
شک نکنید قبل از اینکه صداش کنید ،
او اسم شما رو بارها فریاد زده ... 👌!
_ نمیدونم چه اصراریه ک هرسال یه داستان واحد رو از نو بنویسم و از نو نقل کنم !
اما میدونم که هربار حرفایی هست ک زده نمیشه ...✋
[ همچین روزی، سه سال پیش ، مسیر زندگیم عوض شد. ممنونم حضرت مادر 🌹]
دھہے فاطمیھ را پیشاپیش ٺسلیت میگوییم😔
#عاشقی_به_وقت_فاطمیه 🏴