هدایت شده از الهادی
10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
* #کلیپ_تصویری #ذی_القعده #توبه
🎥سفارشات حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری حفظه الله در مورد اهمیت و آثار نماز یکشنبه ماه ذی القعده
🗓 ۱۳۹۵/۵/۱۷
🔺 @nasery_ir
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست
سلام
من دختری هستم 25ساله
تو سن 16سالگی دوست پسر داشتم خیلی هم #بدحجاب بودم
لذت هم میبردم از کاری که دارم انجام میدم
ما خانواده خیلی راحتی هستیم دوست پسر داشتن و این ها خیلی هم #گناه بزرگی نیست تو خانوادمون
تو عروسی ها میرقصیدم جلوی پسرها و مردهای فامیل
این هم اصلا چیزی نبود تو فرهنگ خانوادگیمون...
با دوست پسرم خیلی راحت بودم..
اون دوست پسرم کات کرد با پسربدی دوست شدم همینطور تا 20سالگی ادامه داشت
4سال شب و روز با این پسر اون پسر حرف زدم دل بستم عاشق شدم شکسته شدم
یه شب دیگه حالم از خودم بهم خورد😔
واقعا روحم مچاله شده بود
حس دستمال کاغذی بودن بهم دست داد حس انزجار از خودم
اونشب حس کردم دارم میمیرم
انگار آخرین شب زندگیم بود خیلی دلم شکسته بود خیلی #گریه کردم
یادم رفته بود قبله کدوم طرفه 😔
رفتم دست صورتم و بشورم وضو گرفتم و #قرآن و برداشتم و باز کردم سوره زمر اومد
💎آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟
افتادم به #سجده و زار زدم زجه زدم آب رو آتیش بود
اون کلمه ورق زندگی من و برگردوند
گمشدم و پیدا کرده بودم
رو در و دیوار نوشتم آیا #خدا برای بنده اش کافی نیست؟
از فردای اون روز جواب هیچ پسری و ندادم #توبه کردم
تو عروسی ها شرکت میکردم همه میگفتن بلند شو برقص حالم واقعا از خودم بهم میخورد که یه رقاصه بودم برای مردهای فامیل
قبلا انگار چشمام بسته بود واقعا نمیفهمیدم چیکار دارم میکنم
کم کم عروسی رفتن هام و کم کردم و الان اصلا شرکت نمیکنم
روزهای اول با تمسخر فامیل بود الان کاری به کارم ندارن
اول غرق تو آیه قرآن بودم
یکم گذشت با استاد #رائفی_پور آشنا شدم با استاد #پناهیان آشنا شدم
بعد از اون لبخند #امام_زمان برام مطرح بود
موهام خیلی بلند بود و همیشه از روسریم بیرون بود این و یه امتیاز میدونستم
از موهامم بدم اومده بود موهام و از ته زدم
فقط لبخند رضایت امام زمان برام مهم بود
الان هم 5سال از اون روز گذشته و من پشیمونم از اینکه چرا انقدر دیر برگشتم
تهوعی باید تا تحولی شاید....
من حالم از خودم و گناهام بهم خورد باعث تحولم شد...
✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️
سخن خدا با مردی در بنی اسرائیل؛ اگر بی نماز توبه کند، خدا می بخشد؟.mp3
1.07M
﷽ ؛ 🍀 سخن خداوند با گنهکار و بی نمازی که تصمیم #توبه دارد 🍀
#نماز #داستان_نماز
💛مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز💛
﷽؛ 💎 ورود #شیطان ممنوع 💎
💛 هم همه ای به پا شده بود، فرشته ها با هم حرف می زدند و دلشان برای انسان می سوخت.
یکی از آن ها گفت:"شنیده ای که شیطان آدمی زاد را محاصره کرده و از هر چهار طرف آماده حمله به اوست."
💚 دیگری گفت: بله من هم شنیده ام که شیطان گفته: "در برابر آن ها کمین می کنم، از پیش رو و پشت سر، و از طرف راست و چپ، به سراغشان می آیم."
💙 فرشته ها که حسابی دلشان برای انسان ها به رحم آمده بود یک دفعه با هم گفتند: "خدایا! با این تسلطی که شیطان از چهار طرف پیدا کرده است، انسان چگونه می تواند از شرش خلاص شود؟!"
💛 خداوند متعال که صدها برابر از فرشته ها مخلوق خودش را دوست دارد با مهربانی تمام گفت:
دو طرف بالا و پایین برای انسان باقی مانده است، پس هر وقت دستش را برای دعا بالا بیاورد یا هر وقت پیشانی اش را بر روی زمین بگذارد (نماز بخواند) گناهان هفتاد ساله اش را خواهم بخشید.
💜 فرشته ها که به رحمت خدا، ایمان داشتند خیلی خوشحال شدند.
📚 پر پرواز ؛ ص 47 به نقل از بحارالأنوار، ج 60 ص 155
#داستان_نماز #حدیث #توبه
🌹مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🌹
#بُشرِحافی_با_پای_برهنه
امام كاظم عليه السلام از در خانه بشر حافی در #بغداد می گذشت كه صدای ساز و آواز و رقص را از آن خانه شنيد. ناگاه كنيزی از آن خانه بيرون آمد و در دستش خاكروبه بود و بر كنار در خانه ريخت
#امام به کنیز فرمود صاحب اين خانه آزاد است يا بنده ؟ عرض كرد آقا: آزاد است . فرمودند: راست گفتی اگر بنده بود از مولای خود می ترسيد
كنيز چون برگشت #بشر_حافی بر سر سفره شراب بود و سوال کرد: چرا دير آمدی؟ كنيز جريان ملاقات خودبا امام را نقل كرد
بشر حافی با پای برهنه بيرون دويد و خدمت حضرت رسيد و عذر خواست و اظهار شرمندگی نمود و از كار خود #توبه كرد و از آن روز به بعد ، بُشر پا برهنه می گشت
مردم می پرسیدند : بشر چرا این گونه می گردی؟ و بشر جواب می داد : آخر من موقع دیدار یارم پا برهنه بودم این گونه می گردم تا همیشه به یاد آن روز باشم
🔴
🔹آیت الله حائری شیرازی:🔹
🔸توبه باید پله پله باشد🔸
گفتهاند لقمه را کوچک بگیرید و خوب بجوید، بعد بخورید. «توبه» هم همینطور است. ذره ذره. خرده خرده.
چرا وقتی زیاد تمرین خط میکنی، هر چه بیشتر مینویسی بدخطتر میشوی؟
کم بنویس اما خوب و با تأمل بنویس. «توبه» یک شبه، یک شبه هم از بین میرود.
بارانی که شدید و سریع میآید، سیل میشود و از بین میرود. چه بارانی در زمین فرو میرود؟ بارانی که رعد و برق ندارد، ملایم میبارد، دو شبانه روز، سه شبانه روز، هفت شبانه روز میبارد، یواش، یواش در زمین فرو میرود و سطح آب چاهها را بالا میآورد، سیل نمیشود و در منزلگاه خودش قرار میگیرد.
«توبه» مثل نردبام، پلّه پلّه است.
اگر چند تا از تختهها را برداشتی آیا میتوانی از این نردبام بالا بروی؟
تقریبا غیر ممکن میشود بالا رفتن از این نردبام.
بشین تأمل کن، با خدای خودت صحبت کن. بگو این تکه این جوری شده و میخواهم ذره ذره درستش کنم. امروز یک تکهاش را تکرار نمیکنم. بعداً یک تکهی دیگر هم اضافه کن. نه قولی بدهی که نتوانی عملی کنی.
بسیاری وقتی یک مقدار تنبّه پیدا کردند بلافاصله میگویند من هر شب باید پا بشوم و نماز شب بخوانم. تو همچین حرفی را نزن. بگو نه من نمیتوانم هر شب پا بشوم. من عادت کردهام هر شب بخوابم.
بگو من هفتهای یک شب پا میشوم. من از این نماز شب دو رکعتش را میتوانم بخوانم. بعدش این را بکن چهار رکعت. بعد بکن هفتهای دو شب.
حالا «توبهات» را پله پله گذاشتی. تو پلّه اول را برو در پله اول که رفتی حالا پایت به پله دوم میرسد، به دومی که رسیدی پایت میرسد به سومی و همینطور در ادامه به چهارمی.
پله! پله.
#توبه
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃