🌹السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)🌹
به رسم هر روز صبح باسلام
بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم✨ 🌹🌿🌹🌿🌹✨
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
✨🌹🌿🌹🌿🌹✨
صلوات خاصه امام رضا:
اللهم صلي عليٰ عليِ بْنِ موسَي الرِضَا المرتضيٰ
الاِمامِ اتَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ عَليٰ مَنْ فَوقِ الاَرض و مَن تَحتَ الثَّريٰ الصِّديقِ الشَّهيد صَلاةً كَثيرةً تامَّةً زاكيةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفاً كَأَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَليٰ أَحَدٍ مِن اَوْليائِك
✨🌹🌿🌹🌿🌹✨
#داستان_های_اخلاقی
✍زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت: اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟
💠داوود (ع) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند.
سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟
زن گفت: من بیوه زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم ، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم .
هنوز سخن زن تمام نشده بود که ...
در خانه داوود (ع) را زدند ، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد ، ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود (ع) آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پولها را به مستحقش بدهید. حضرت داوود (ع) از آن ها پرسید : علت این که شما دسته جمعى این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟ عرض کردند: ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم ، ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته اى به سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال بافته دیدیم ، به وسیله آن مورد آسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار، بپردازیم و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ماست به حضورت آورده ایم تا هر که را بخواهى ، به او صدقه بدهى.
حضرت داوود (ع) به زن متوجه شد و به او فرمود : پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى ؟ سپس هزار دینار را به آن زن داد و فرمود : این پول را در تأمین معاش کودکانت مصرف کن ، خداوند به حال و روزگار تو ، آگاهتر از دیگران است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊صبح آغازین روز هفتهتون بخیر و شادی🎊
🌸هر اندیشهی مثبت،
💫چون دعایی است خاموش،
🌸که زندگانیات را تغییر خواهد داد
🌺هیچ کس نمیتونه
🌸 اون آرامشی که میخوای رو بهت بده
💫به جز خدا
💝دستت رو بذار رو قلبت
🌸و با عشق صداش بزن
💝تو سکوت قلبت غرق شو
🌸لبخندش رو میبینی
💝لبخند خدا مبارکت باشه 😊
هدایت شده از اکسیر| جهش تولید با مشارکت مردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این غلط کردم شاه و بفرستید برای همه اونا که میگن مملکت گل و بلبل بوده 😏😏
🛰 اخبار استراتژیک را دنبال کنید 👇👇👇
📡 @StrategicNews_com
هدایت شده از تخریب چی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سوژههای داغ شهروند خبرنگار لندنی برای شبکههای بیبیسی، اینترنشنال و منوتو!
🌏 #تخریبچی👇
🆔 @takhribchi110
مادری بود بنام ننهعلی
آلونکی ساخته بود در بهشتزهرا بر قبر فرزند شهیدش
شب و روز اونجا زندگی میکرد، قرآن میخوند
سنگ قبر پسرش بالشش بود و همونجا هم چشم از دنیا میبندد و کنار فرزندش خاک میشود
این داستان یک #مادر شهید است
خدا کند که در روز قیامت شرمنده این مادر نشویم...
🌸🍃🌸🍃
#ماجراي_قبض_روح_حصرت_موسي
روزی عزرائیل نزد حضرت موسی (ع) آمد و گفت سلام بر تو ای هم سخن خدا.
حضرت موسی (ع) پس از پاسخ سلام پرسید تو كیستی؟
عزرائیل گفت من فرشته مرگ هستم.
حضرت موسی (ع) پرسید برای زیارتم آمدهای یا برای قبض روحم؟
عزرائیل گفت برای قبض روحت آمدهام.
حضرت موسی (ع) گفت ساعتی به من مهلت بده تا با فرزندانم وداع کنم.
عزرائیل گفت مهلتی در کار نیست.
حضرت موسی (ع) به سجده افتاد و از خداوند خواست تا به عزرائیل بفرماید که مهلت دهد تا با فرزندانش وداع کند.
خداوند به عزرائیل فرمود به موسی (ع) مهلت بده.
عزرائیل مهلت داد.
حضرت موسی (ع) نزد مادرش آمد و گفت سفری در پیش دارم.
مادر گفت چه سفری؟
حضرت موسی (ع) فرمود سفر آخرت.
مادر گریه کرد.
حضرت موسی (ع) نزد همسرش آمد.
کودکش را در دامن همسرش دید و با همسر وداع کرد.
کودک دست به دامن حضرت موسی (ع) زد و گریه کرد.
دل حضرت موسی (ع) از گریه کودکش سوخت و گریه کرد.
خداوند به حضرت موسی (ع) وحی کرد ای موسی (ع)، تو به درگاه ما می آیی، اینگریه و زاری ات چیست؟
حضرت موسی (ع) عرض کرد دلم به حال کودکانم می سوزد.
خداوند فرمود ای موسی (ع)، دل از آنها بکن، من از آنها نگهداری میکنم و آنها را در آغوش محبتم میپرورانم.
دل حضرت موسی (ع) آرام گرفت و به عزرائیل گفت روحم را از كجای بدنم خارج می سازی؟
عزرائیل گفت از دهانت.
حضرت موسی (ع) گفت چرا از دهانم، با اینكه من با همین دهانم با خدا گفتگو كردهام؟
عزرائیل گفت از دست هایت.
حضرت موسی (ع) گفت چرا از دستهایم، با اینكه تورات را با این دستهایم گرفتهام؟
عزرائیل گفت از پاهایت.
حضرت موسی (ع) گفت چرا از پاهایم، با اینكه با همین پاهایم به كوه طور برای مناجات رفتهام؟
عزرائیل گفت از چشم هایت.
حضرت موسی (ع) گفت چرا از چشمهایم، با اینكه همواره چشمهایم را به سوی امید پروردگار كشیدهام؟
عزرائیل گفت از گوشهایت.
حضرت موسی (ع) چرا از گوشهایم، با اینكه سخن خداوند متعال را با گوشهایم شنیدهام.
خداوند به عزرائیل وحی كرد روح حضرت موسی (ع) را قبض نكن تا هر وقت كه خودش بخواهد. (این گفتگو حاکی از عبودیت محض ظاهری و باطنی آن حضرت میباشد)
عزرائیل از آنجا رفت و حضرت موسی (ع) سال های دیگری زندگی كرد تا اینكه روزی یوشع بن نون را طلبید و وصیت های خود را به او نمود، سپس به تنهایی به سوی كوه طور رفت.
در آنجا مردی را دید که مشغول كندن قبر است، نزد او رفت و گفت آیا میخواهی تو را كمک كنم؟
او گفت آری، حضرت موسی (ع) او را كمك كرد.
وقتی كه كار كندن قبر تمام شد، حضرت موسی (ع) وارد قبر گردید و در میان آن خوابید تا ببیند اندازه لحد قبر درست است یا نه؟
در همان لحظه خداوند پرده را از جلوی چشم او برداشت.
حضرت موسی (ع) مقام خود در بهشت را دید تا به مرگ خود راضی، خشنود و راغب شود.
حضرت موسی (ع) عرض كرد خدایا، روحم را به سویت ببر.
همان دم عزرائیل روح او را قبض كرد و همان قبر را مرقد حضرت موسی (ع) قرار داد و آن قبر را پوشانید.
آن مرد قبر كن، عزرائیل بود كه به آن صورت درآمده بود.
در این وقت منادی حق در آسمان با صدای بلند گفت:
«مات موسی كَلِیمُ اللهِ، فَاَی نَفْسٍ لا تَمُوتُ موسی»،
موسی كلیم خدا مرد، چه كسی است كه نمی میرد؟
پس از مرگ حضرت موسی (ع)، فرشتگان به او گفتند ای کسی که در میان پیامبران از همه راحتتر جان دادی، مرگ را چگونه یافتی؟
حضرت موسی (ع) گفت مرگ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند یافتم.
مطابق برخی روایات، قبر حضرت موسی (ع) در کوه طور واقع در نجف و یا در سرزمین سینا است.
#بحارالانوارج١٣ص٣٦٥_٣٦٦
#علل_الشرايع_ص٧٠
#داستانهاوپندهاج٥
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
╭─┅ঊঈ🖌📖🖌ঊঈ┅─╮
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی الله علیک یا اباعبدلله💔🖐
✅⭕️🔻❌✅⭕️🔻❌✅⭕️🔻❌✅⭕️🔻❌
(جنایت نامرئی)
هرشب
ساعت بیست
کانال یک سیما
را ببینید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ تفاوتهای حاج قاسم و هاشمی رفسنجانی✅✅✅
⭕کلیپی که دیدنش برای همه لازم است✔👌
این روزها قسمتی از مصاحبه شهید حاج قاسم سلیمانی در مراسم ختم هاشمی رفسنجانی با هدف تطهیر آن چهره سیاسی از برخی اشتباهات بزرگش در برخی کانالها بازنشر میشود، در حالی که تفاوتهای اندیشه و مرام و زیست این دو چهره شاخص، قابل كتمان نيست
#ما_ملت_امام_حسينيم
✍چهار نوع مرد داریم
که خیلی قابل احترامن ...
مردهایی که،
تو تاکسی جمع تر میشینن
تا خانم کناریشون معذب نباشن
مردهایی که،
عفت کلام دارن و با شخصیتن
مردهایی که،
به جای خیره شدن و زل زدن
به خانم ها
زمین رو نگاه میکنن
مردهایی که،
تو مکان شلوغ
دستشون رو به بدنشون می چسبونن
تا به خانم ها برخورد نکنه ...
روزگاری خانه هامان سرد بود
بردن نفت زمستان درد بود
يک چراغ والور و يک گرد سوز
زيرکرسی با لحافی دست دوز
خانواده دور هم بودن همه
در کنار هم می آسودن همه
روی سفره لقمه نانی تازه بود
روی خوش درخانه بی اندازه بود
آن قديما عاشقی يادش بخير
عطر و بوی رازقی يادش بخير
عصر پست و تلگراف و نامه بود
روزگار خواندن شه نامه بود
#تلنگر
بدون اهمیت روزها را می گذرانيم
کم می خنديم
تند رانندگی می کنيم
زود عصبانی می شويم
زود قضاوت می کنیم
برای اثبات خود
پشت سر دیگران بدگویی میکنیم
تا دير وقت بيدار میمانيم
خسته از خواب بر می خيزيم
کم مطالعه می کنيم
بیشتر اوقات تلويزيون نگاه می کنيم
و به ندرت دعا می کنيم
مايملک بسیار داريم
اما ارزشهايمان کمتر شده اند
بسیار صحبت ميکنيم و بسیار دروغ می گوييم !
و به اندازه کافی دوست نمی داريم
به کجا چنین شتابان؟
شکستی دیگر برای انگلیس(بریتانیای کبیر)؛
جاسوس کهنه کارش در ایران اعدام شد؛
حسن روحانی و علوی و معصومه ابتکار هم نبودند که بتوانند اورا
مانند کاوه مدنی ( جاسوس محیط زیستی ) فراری اش بدهند
جناب ظریف ،جهانگیری، روحانی ،خاتمی ....
این جاسوس از شماها خیلی تقدیر کرده بود؛
یک تسلیت یا اظهار تاسف براش بگید لااقل !!!
#سرطان_اصلاحات