⬆️ مرقد هابیل در سوریه
☀️#تاریخ_نور
🖌سیری در زندگی #انبیاء و ائمه علیهم السلام
❇️هنگامی که #قابیل بخاطر حسادت، بر قتل #هابیل مصمم شد، به برادر گفت: «به خدا سوگند، تو را خواهم کشت.»؛ اما هابیل، زبان به نصیحت برادر گشوده، عواقب ننگین قتل را به وی گوشزد نمود و خود از آن تبرّی جست و گفت: «اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمیگشایم و مرتکب این گناه نمیشوم؛ چون از پروردگار جهانیان می ترسم و اگر تو مرا ظالمانه بکشی، گناه خودت و گناه من نیز به گردن تو خواهد بود و از ستمگران خواهی بود و پاداش ستمگران، آتش جهنم است.»
🔥نصایح دلسوزانه و تهدید هابیل، بر دل آهنین قابیل اثری نکرد و آتش حسدِ او را فرو ننشاند،سرانجام نفس سرکشِ او کشتن برادر را برایش زینت داده و حیا را از وی برداشت و او را به سوی گناه بزرگ کشاند و موجب شد که اولین جنایت و خونریزی در عالم رقم خورد و قابیل در دنیا و آخرت در زمره زیانکاران قرار گرفت.
✴️«...فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِینَ» «...و از زیانکاران شد»
👆این داستان ادامه دارد...
📗منبع: تفسیر احسن الحدیث، ج۳، ص۵۶ و امالی المرتضی، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم،ج۲، ص۴۳.
⬆️ مرقد هابیل در سوریه
☀️#تاریخ_نور
🖌سیری در زندگی #انبیاء و ائمه علیهمالسلام
❇️ وقتی که قابیل برادر خود را کشت، او را در بیابان رها کرد و نمیدانست با او چه کند؟ تا اینکه حیوانات درنده، قصد دریدن آن را نمودند؛ از این رو مدّتی جسد برادر را بر دوش خود حمل میکرد، تا این که بوی آن جسد بلند شده و پرندگان و حیوانات درنده اطراف جسد را گرفتند؛ در آن هنگام خداوند دو کلاغ را فرستاد و آنها با یکدیگر جنگیدند، تا این که یکی از آن دو، دیگری را کشت؛ آن گاه با منقار و دو پای خود گودالی را حفر کرد و جسد کلاغ مرده را درون گودال گذاشت و او را پوشاند.
❇️ قابیل که ناظر این صحنه بود، به خوبی فرا گرفت که جسد برادرش چگونه پنهان کند؛ پس به عجز و ناتوانی خود پی برده و درک و شعور خود را ضعیف تر از کلاغ دیده و نالهی عجز و ضعفش بلند شد و گفت:
«وای بر من! آیا من نتوانستم، مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟»
📝اگرچه بسیاری از مفسران متقدم و متاخر، همین حکایت را نقل کردهاند اما در قرآن از یک کلاغ بیشتر سخن به میان نیامده است لذا برخی مفسران منازعۀ دو کلاغ را مردود شمرده، و معتقد بودهاند که خدا تنها یک زاغ را برانگیخت و از جایی که عادت کلاغ، فحص و جستجو در زمین و دفن اشیاء است، زاغی جلوی چشمان قابیل چنین کرد و قابیل از او نحوۀ خاکسپاری را فراگرفت.
✴️ «...فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِین»؛ «...و سرانجام (از ترس رسوایی و بر اثر فشار وجدان، از کار خود) پشیمان شد.» (مائده، ۳۱)
👆این داستان ادامه دارد
📚منابع: تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۶۱۰؛ تفسیر فخر رازی، ج۱۱، ص۲۰۹