eitaa logo
🇵🇸 حاج آقا سلام
1.8هزار دنبال‌کننده
32.1هزار عکس
29.2هزار ویدیو
231 فایل
کانال حاج آقا سلام در مجازی سخنرانی های شیخ سجادقهرمانی مطالب ناب و درجه یک دین تبیین سیاسی روشنگری و فضا سازی برای ظهور از اینکه دوستان خودتون رو دعوت می کنید سپاسگزارم انتقادات و ارسال مطالب جهت بارگذاری در کانال https://eitaa.com/hajagha_salam67
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 روزی جوانی خدمت مرحوم حجه السلام و المسلمین آقای سید یونس اردبیلی   رسید و سوال زیر رو پرسید:  دو روز پیش مادرم از دنیا رفت و من او را دفن کردم, هنگامی که وارد قبر شدم  و جنازه اش را در قبر گذاشتم، خواستم صورت او را روی خاک بگذارم، اسناد و مدارک و پول و چک هایی که در جبیم بود ، از جیبم بیرون ریخت، چون در یک حالت خاص بودم فراموش کردم آنها را بردارم و روی قبر پوشیده شد. با این حال اجازه می فرمایید نبش قبر کنم و آن مدارک رو برداریم یا نه؟ چنانچه امروز می فرمایید، نامه ای به مسئولین قبرستان مرقوم فرمایید تا اجازه نبش قبر دهند. آقا فرمودند: همان قسمتی از قبر رو که می دانید مدارک در آنجاست، بشکافند و مدارک رو بردارند و سریعاً قبر را بپوشانید. پس نامه ای به همین مضمون برای مسئولین قبرستان نوشتند. بعد از چند روز ان جوان به منزل آقای اردبیلی آمد و در حالی که غمناک و مضطرب می نمود، آقا از او پرسید آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید؟   جوان با ناراحتی گفت: وقتی نبش قبر کردم ، دیدم مار سیاه و باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و سرش را در دهان مادرم فرو برده و او را نیش میزند ! این منظره به قدری وحشتناک بود که طاقت مرا گرفت و از شدت ترس و هراس فوری روی قبر را پوشاندم. آقا از او پرسید: آیا مادرت کار زشتی مرتکب می شد؟ جوان گفت: من چیزی به خاطر ندارم ، ولی همیشه پدرم او را نفرین میکرد؛ زیرا مادرم نسبت به ارتباط با نامحرم پروایی نداشت و با سر رو روی باز با مردان نامحرم رو به رو میشد و بی حجاب و بی پروا با انان سخن میگفت و با نامحرمان شوخی میکرد و می خندید و به همین خاطر همیشه مورد عتاب و نفرین  و سرزنش پدرم بود. چه بد جایگاهی است قبر برای زنان بد حجاب و بی حجاب و اضافه شود: که در قیامت، هر قسمتی از بدن زن رو که نامحرم دیده، از همان قسمت به دار آویخته میشود. و چه بسیارند زنانی که از موی سر و سینه هایشان آویزان می شوند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهش میکنم .این متن را تا جایی که ممکنه پخش کنید . متاسفانه بی حجابی زیاد شده
🌱 زني از اهل «طُوَيريج» (در سه فرسخي كربلا) گوساله‌اي را نذر حضرت قمر بني‌هاشم كرده بود. چون حاجتش برآورده گشت براي اداي نذر حركت نمود ولي در ميانه‌ي راه يكي از مأمورين امنيتي كه سُنّي بود، جلوي زن را گرفت و گفت: «با اين گوساله به كجا مي‌روي؟» گفت: «اين گوساله نذر حضرت عباس(ع) است و من براي اداي نذر به كربلا مي‌روم». مرد سني فرياد زد: «دست از اين مسخره بازي‌ها و خرافات برداريد» و راه را بر زن بيچاره مي‌بندد و گوساله را از او مي‌گيرد. اصرارهاي زن تأثيري نمي‌كند و به ناچار‌، خود به تنهايي به كربلا و حرم حضرت باب الحوائج مشرف مي‌شود و مي‌گويد: «آقا جان! من به نذر خود وفا كردم، ولي آن مرد سُنّي مانع شد. شما بر مرد سني غضب كنيد و او را ادب نماييد». شبانگاه همان روز، زن در خواب مي‌بيند كه خدمت حضرت عباس(ع) رسيده است. حضرت(ع) مي‌فرمايد: «نذر تو به ما رسيد و قبول كرديم»! زن مي‌گويد: «خدا را شكر، اما من تقاضامندم كه گوساله را از مرد سنّي باز پس گيريد و بر او غضب فرماييد». حضرت(ع) مي‌فرمايد: «من آن حيوان را به مرد سنّي بخشيدم و ما خانداني هستيم كه هرگاه چيزي به كسي داديم بازپس نمي‌گيريم»! زن مي‌گويد: «اما مرد سنّي دل مرا شكست و مرا آزرده ساخت» و تقاضاي خود را تكرار نمود. حضرت(ع) فرمود: «آن مرد سنّي حقي بر گردن من داشت كه بايد أَدا مي‌كردم»! حضرت (ع) فرمود: «اين مرد سني در روزي بسيار گرم، در راهي مي‌رفت. شدت گرمي هوا به قدري بود كه مرد مشرف به هلاكت گشت . پس چون به كنار نهر آب رسيد با اينكه بسيار تشنه بود، اما لحظه‌اي درنگ كرد و به ياد تشنگي برادر مظلومم حسين افتاد و اشك ريخت و بر قاتلان آن حضرت نفرين و لعنت نمود. من به پاس اين عمل خير، گوساله را به او بخشيدم»! چون زن به سوي منزل بازگشت به طور اتفاقي، مجدداً با مرد سنّي مواجه گشت و جريان خوابش را براي او بيان نمود. مرد سني در حاليكه اشك مي‌ريخت گفت: «به خداي بزرگ سوگند كه تمام آنچه گفتي عين واقعيت است و من آ‌ن‌را تا كنون براي احدي بازگو نكرده بودم. اينك بيا و گوساله را پس بگير»! زن نپذيرفت و گفت: «اين هديه‌ي حضرت عباس(ع) است به تو، و من حق ندارم آن را از تو بپذيرم». مرد سنّي كه دلش به نور حقيقت روشن شده بود توبه نمود و فوراً به زيارت حضرت ابوالفضل (ع)  شتافت و در كنار قبر مطهر آن بزرگوار به آيين حقه‌ي تشيع مشرف گشت و عّده‌اي از بستگان او نيز به واسطه‌ي اين كرامت شيعه شدند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌