eitaa logo
حاج بیخیال!
1.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
700 ویدیو
71 فایل
[﷽] ‌‌گفتم : شراب ِ وصل به اُوباش می‌دهند؟ با خنده گفت: بنده‌ی «او» باش، می‌دهند:)! اتبادلات‌و‌شروط‌و‌از‌این‌حرفا @shorote_hagbikhial👇🏿 جهت تبادل👇🏿 @lolanolol #اول‌آدم‌باش‌بعد‌مذهبی #والسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
نفرين اگر تــو را به تمـامِ جهـان دهم...
آمدی،قصه ببافی که موجه بروی... در نزن! رفته ام از خویش کسی منزل نیست...
حاج بیخیال!
|○که جز تو با دگرم نیست ذوقِ گفت و شنید...!●~| -حسین منزوی
از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم سیلی‌هم صحبتی‌از‌موج‌خوردن‌سخت‌نیست صخره ام هر قدر بی مهری کنی می ایستم تا نگویی اشک های شمع ازکم طاقتی است در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم چون شکست آینه، حیرت صد برابر می شود بی سبب خود را شکستم تا ببینم کیستم زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست کاش‌قدری‌پیش ازاین یابعد از آن می زیستم *-*💊
•• 🌱 گاهی قناری‌ ها اگر در باغ هم باشند مانند مرغان قفس دلتنگ می‌خوانند °| @Oshaghsz
•• رازی نهفته در پس حرفی نگفته است، مگذار درد و دل کنم و درد سر شود...! •| @Oshaghsz |•
همچوعکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من‌وتو فاصله‌هاست... @Oshaghsz
دلم، دریا به دریا، از تماشای تو می‌گیرد دلم دریاست اما از تماشای تو می‌گیرد "⇨@Oshaghsz⇦"
اما تو بگو دوستی ما به چه قیمت؟ امروز به این قیمت، فردا به چه قیمت؟ ای خیره به دلتنگی محبوس در این تُنگ این حسرت دریاست تماشا به چه قیمت؟ یک عمر جدایی به هوای نفسی وصل گیرم که جوان گشت زلیخا، به چه قیمت؟ از مضحکه ی دشمن تا سرزنش دوست تاوان تو را می دهم اما به چه قیمت؟ مقصود اگر از دیدن دنیا فقط این بود دیدیم، ولی دیدن دنیا به چه قیمت؟ ! 《…@oshaghsz…》
هدایت شده از سوࢪنجاݩ:)!
4_5918124897032209940.mp3
3.39M
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم حال همه خوب است، من اما نگرانم در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر مثل خوره افتاده به جانم که بمانم چیزی که میان من و تو نیست غریبی ست صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم؟! انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم از سایه سنگین تو من کمترم آیا...؟! بگذار به دنبال تو خود را بکشانم ای عشق! مرا بیشتر از پیش بمیران آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم ‌|حُــــــرّْ‌|
حاج بیخیال!
. . .
به رویم باز کن میخانۀ چشمی که بستی را ز رنـدی مثـل من، پنهان نباید کرد مستی را نمی‌آید به چشمم هیچکس غیر‌از تو این یعنی به لطـف عشـق تمریـن می کنم یکتـاپرستی را شکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت فـرو افتـادن مـا آبـرو بخشیـد پستی را دراین بازار بی‌رونق، من آن ساعت شدم محتاج کـه با ثـروت عـوض کـردم غنـای تنگـدستی را به تن تبعید شد روح عدم پیمای من ای عمر بگـو بر شـانه بایـد بـرد تا کـی بـار هستـی را؟ ‌‌|حُــــــرّْ‌|
آسمان‌سوخت، زمین‌سوخت و باران‌نگرفت زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت...