👇🏻

از پایه اول ، وقتی دلم می‌گرفت رو کاغذ ، با قلم ، دلم رو خالی میکردم . گاهی اوقات بعضی از این نوشته ها رو نگه میداشتم ، یا یه جایی تو بقیه کاغذ هام قاطی میشد . پارسال چند تا از پایه اولی ها اومدن پیشم و گفتن : حاج آقا حلالمون کن . گفتم چرا ؟ با یه مشت مِن و مِن کردن ، گفت حقیقتا یکی از نامه های شخصیتونو خوندیم . دیدم یکیشون داره از چشاش آب میاد ، پرسیدم چت شده ؟ گفت نوشته تون ... منم پوقی زدم زیر خنده گفتم اشکال نداره اون کاغذ هم برا خودتون بخونیدش یاد بگیرید با خدا نامه نگاری کنید 😅

امروز هم به جبران سخنان پایه اولم اینو نوشتم ... :) اوف .. 😃 پ.ن: اگه تونستی خطمو بخونی 😂💔

خب ... حقیقتا از صبح ساعت ۷ ، کلاس بودم تا ۱۲ ظهر 🤦‍♂ دوباره یه ساعت نماز خوندم و یکم ناهار خوردم تا ساعت ۱ دوباره ساعت ۱ تا ۲ کلاس ۲ تا ۴ ، استراحت ۴_۵ کلاس ۵_۶ مطالعه ۶_۶/۵ نماز ۶/۵_۷/۵ کلاس ۷/۵_۸/۵ پخت ماکارونی 😁 ۸/۵ تا ۹/۵ خوردن شام و یکم سخن گفتن با رفقا ۹/۵ تا ۱۱/۵۵ مباحثه🙆‍♂ الانم که در خدمتیم

تو چشِ هر کی میگه من بیکارم 😒👈🏻

بسم الله الرحمن الرحیم

‌ یه نفر میاد و زرتشتی بودن رو انتخاب می‌کنه؛ میگه من حال میکنم آتش رو مقدس بدونم و از آتش پاسداری کنم. حال میکنم احکامِ زرتشتی ها رو انجام بدم و مثلا صیغه عقد رو به فارسی بخونم.

اصن دوسدارم به دینِ جد و ابادِ سه چار هزار ساله ام باشم ، نه اینکه عرب بپرستم😒 پ.ن مردکِ اسکول

یه عده میان و بودایی بودن رو انتخاب میکنن. یه بُت میذارن جلوشون و شکلِ کاهنان معبدِ آمون ، دستاشونو میگیرن جلوش تا از حرارتِ معنویتِ بودا ، مَفیوض بشن ‌

چون خدایش را در قالب جسم میبیند و میتواند بهتر ارتباط بگیرد 🤝

و خلاصه ... پیروان هر دینی ، بخاطر مزایایی که اون دین داره ، ازش پیروی میکنند .

یه شبهه بذارم وسط و جواب بدم : اسلامِ دینِ ۱۴۰۰ سال پیشه ! احکام تغییر کرده ! اسلام نمیتونه پاسخگوی احکام باشه . باید بریم و به دینِ پدران خودمون که ایرانیان باستان بوده اند و زرتشتی اند، عمل کنیم 🤝