|حُرّ|
_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز
شاخه ای از درخت
در برابر ریشه ثابتش
ایستاده!
تا بگوید:
پیمان می بندیم
که ما در راه شما
ایستاده ایم!
♡راه عشق و جهاد♡
و راه اراده
پيروزی
و پس از پیروزی...
#جَهاد_مُغنیه❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای چه سخنرانییی🥲😂💔
Majid Banifatemeh - Ey Ahle Haram Miro Alamdar Nayamad (128)-۱.mp3
3.21M
اے اهلِ حرم میر و علمدار نیامد
سقاے حسین سید و سالار نیامد
علمدار نیامد ، علمدار نیامد ، حسین !
#قسمت7️⃣3️⃣
#سه_دقیقه_درقیامت 💔
ديگر اتفاقاتي كه در آن بيابان مشاهده كردم، اين بود كه برخي ً بستگان و آشنايان كه قبال از دنيا رفته بودند را ديدار كردم. يكي از
آنها عموي خدا بيامرز من بود. او در بيمارستان هم كنار من بود. او را
ديدم كه در يك باغ بزرگ قرار دارد. سؤال كردم: عمو اين باغ زيبا را در نتيجه كار خاصي به شما دادند؟
گفت: من و پدرت در سنين كودكي يتيم شديم. پدر ما يك باغ بزرگ را به عنوان ارث براي ما گذاشت. شخصي آمد و قرار شد در باغ ما كار كند و سود فروش محصوالت را به مادر ما بدهد.
اما او با چند نفر ديگر كاري كردند كه باغ از دست ما خارج شد. آنها باغ را بين خودشان تقسيم كردند و فروختند و... البته هيچكدام آنها عاقبت به خير نشدند. در اينجا نيز تمام آنها گرفتارند.
چون با اموال چند يتيم اين كار را كردند. حاال اين باغ را به جاي باغي كه در دنيا از دست دادم به من دادهاند تا با ياري خدا در قيامت به باغ اصلي برويم. بعد اشاره به در ديگر باغ كرد و گفت:
اين باغ دو در دارد كه يكي از آنها براي پدر شماست كه به زودي باز ميشود. در نزديكي باغ عمويم، يك باغ بزرگ بود كه سر
سبزي آن مثال زدني بود. اين باغ متعلق به يكي از بستگان ما بود. او بهخاطر يك وقف بزرگ، صاحب اين باغ شده بود.
همانطور كه به باغ او خيره بودم، يكباره تمام باغ سوخت و تبديل به خاكستر شد!
اين فاميل ما، بنده خدا باحسرت به اطرافش نگاه ميكرد. من از اين ماجرا شگفتزده شدم. باتعجب گفتم: چرا باغ شما سوخت؟!
او هم گفت: پسرم، همه اينها از باليي است كه پسرم بر سر من ميآورد. او نميگذارد ثواب خيرات اين زمين وقف شده به من برسد.
اين بنده خدا با حسرت اين جمالت را تكرار ميكرد. بعد پرسيدم:
حاال چه ميشود؟ چه كار بايد بكنيد؟
گفت: مدتي طول ميكشد تا دوباره با ثواب خيرات، باغ من آباد شود، به شرطي كه پسرم نابودش نكند. من در جريان ماجراي او و
زمين وقفي و پسرناخلفش بودم، براي همين بحث را ادامه ندادم...آنجا ميتوانستيم به هركجا كه ميخواهيم سر بزنيم، يعني همين كه اراده ميكرديم، بدون لحظهاي درنگ، به مقصد ميرسيديم!پسر عمهام در دوران دفاع مقدس شهيد شده بود. يك لحظه
دوست داشتم جايگاهش را ببينم. بالفاصله وارد باغ بسيار زيبايي شدم. مشكلي كه در بيان مطالب آنجاست، عدم وجود مشابه در اين دنياست. يعني نميدانيم زيباييهاي آنجا را چگونه توصيف كنيم؟!كسي كه تا كنون شمال ايران و دريا و سرسبزي جنگلها را نديده
و هيچ تصوير و فيلمي از آنجا مشاهده نكرده، هرچه برايش بگوييم، نميتواند تصور درستي در ذهن خود ايجاد كند.حكايت ما با بقيه مردم همينگونه است. اما بايد طوري بگويم كه بتواند به ذهن نزديك باشد.
من وارد باغ بزرگي شدم كه انتهاي آن مشخص نبود. از روي چمنهايي عبور ميكردم كه بسيار نرم و زيبا بودند. بوي عطرگلهاي
مختلف مشام انسان را نوازش ميداد. درختان آنجا، همه نوع ميوهاي
را در خود داشتند. ميوههايي زيبا و درخشان
23.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز...
#ساخت_ادمین🤳🏾
#شهید_جهاد_مغنیه✨
۲۸_دی
●آقا امیرالمؤمنین(علیهالسلام):
اگر با دشمنِ دوستت دوستی کنی،با دوستت دشمنی کردهای.
| نهجُالبَلاغه
May 11