eitaa logo
|حُرّ|
2.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3هزار ویدیو
26 فایل
[﷽] و داد زد اسلحه ها همانطور دستتان بگیرید که انگار دست معشوقه تان است:)🚶💣! کُپـۍ‌ آزاده ستون🙂 لف دادی313صلوات بهت میوفته رفیق:) مدیروتبادلات: @fatemeh_siavashii #اول‌آدم‌باش‌بعد‌مذهبی #والسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 ³¹⁵ ی‌بنده‌خدایی‌دخترکوچیک‌داشت‌دخترش مریض‌بود بچه‌اش‌فلج‌بود🙃 همه‌بهش‌گفتن‌نبرش‌اونجا! گفت:نه!میبرم‌اونجا‌خود‌حضرت رقیه(س)شفاش‌میده دخترشو‌بردش‌دمشق‌حرم‌بی‌بی، خادم‌های‌حرم‌میگفتن‌هر‌روز‌بچه‌به‌بغل‌میومد زیارت‌بعد‌چند‌روز‌یهو‌می‌بینند‌اومده‌اما‌بچه باهاش نیست:)! باباهه‌شروع‌میکنه‌به‌داد‌زدن داد‌میزنه‌میگه: کی‌گفته‌تو‌جواب‌میدی:)...! کی‌گفته‌تو‌شفا‌میدی:)...! من‌پاشدم‌‌اومدم‌حرمت‌همه‌گفتن‌نبرش‌گفتم‌نه! رقیه(س)دخترمو‌شفا‌میده:)...! الان‌بلیط‌گرفتم‌امروز‌دارم‌بر‌می‌گردم،آخه‌با‌چه رویی‌برگردم؟!💔 __ برگشت‌هتل دید‌دخترش‌داره‌دوراتاق‌میدوه‌و‌گریه‌می‌کنه بچه‌ای‌که‌فلج‌بوده‌هااا!!! دختره‌به‌باباش‌میگه:چرا‌منو‌ول‌کردی رفتی؟!! باباهه‌میگه:تو‌چطور‌میتونی‌راه‌بری‌عزیزبابا؟ دخترش‌میگه:تو‌که‌رفتی‌تنها‌شدم‌ترسیدم خیلی‌گریه‌کردم‌یهو‌یه‌دخترکوچولو‌اومد گفت:چی‌شده؟ گفتم:بابام‌رفته‌تنهام‌می‌ترسم گفت:بابات‌الان‌میاد‌بیا‌تا‌اون‌موقع‌باهم‌بازی‌کنیم گفتم:من‌فلجم‌نمیتونم گفت:عیبی‌نداره‌بیا یهو‌دیدم‌می‌تونم‌راه‌برم‌باهم‌کلی‌بازی‌کردیم🥺 قبل اینکه تو بیای گفت:بابات‌داره‌میاد‌من‌دیگه‌میرم ولی‌به‌بابات‌بگو‌دیگه‌سرم‌داد‌نزنه❤️‍🩹 کسی‌سر‌بچه‌یتیم‌داد‌نمیزنه:)))!
در کرم خانه حق سفره بنام حسن است.. عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است..
4_5864051950265306695.mp3
زمان: حجم: 2.71M
گوش ندین ضرر کردین(: گروه نجم الثاقب
4.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شبی که دوسش دارمه امشب☘️💚
. 🔐✨.
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): تو همین وقت و زمانی است که هم‌اکنون در آن به‌سر میبری. | شرح غُررالحِکم،صفحه ۵۰۰
|حُرّ|
💗 عشق در یک نگاه💗 قسمت47 بعد از خشک شدن رنگ ،حسام وسیله های اتاق و به سلیقه خودش چید یه خیلی ستار
💗عشق در یک نگاه💗 قسمت48 اینقدر خسته بودم که خوابم برد تو ماشین حسام: نرگسم ،عزیزم ،بیدار شو رسیدیم ( چشمامو باز کردم ،دیدم رسیدیم امام زاده صالح) به کمک حسام از ماشین پیاده شدم و رفتیم داخل امام زاده از حسام جدا شدم و رفتم داخل امام زاده خودمو کشان کشان رسوندم دم ضریح نشستم کنار ضریح اقا جان ،نیومدم که بخوام جلوی رفتنش و بگیری ،نه من اینقدر خودخواه نیستم اقا جان ،ازت میخوام کمکش کنی چقدر سخته این جمله رو گفتن آقا جان ازت میخوام به عشقش برسونیش ،همونجور که من به عشقم رسیدم با گفتن این جمله از حال رفتم چشمامو باز کردم دیدم تو بیمارستانم و یه سرم دستم زده حسامم دستش توی موهاش بود و گریه میکرد - ببخش حسام جان ( سرشو بلند کردو اومد سمتم،پیشونیمو بوسید ) حسام: تو منو ببخش ،که اینقدر اذیتت کردم - ( اشک تو چشمام سرازیر شد ) دیگه این حرف و نزن با گفتن این حرفت نفسم بند میاد حسام: باشه چشم ،الان خوبی؟ - اره خوبم ،تشنمه! حسام: چشم الان میرم برات یه آب معدنی میخرم - نه ،آب میوه و کیک میخوام حسام: چشم 🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁
رسول اکرم (ص): و پشت های شما گران بار است از گناهان شما پس سبک گردانید آن را به طول دادن سجده ها 🕊
|حُرّ|
💗عشق در یک نگاه💗 قسمت48 اینقدر خسته بودم که خوابم برد تو ماشین حسام: نرگسم ،عزیزم ،بیدار شو رسیدیم
💗 عشق در یک نگاه💗 قسمت49 به اصرار من آخرین شب زندگیمونو تو اتاق حسین خوابیدیم تا صبح بیدار بودم و به صورت حسام نگاه میکردم بعد اذان صبح ،به حسام کمک کردم که وسیله هاشو داخل ساک بزاره عکس سونوگرافی که گرفته بودیم و گرفت و گذاشت لای قرآن کوچیکش بعد چند ساعت ،مامان و بابا و زهرا و آقا جواد اومدن خونه ما واسه خداحافظی از حسام منم خیلی خودمو کنترل کردم که هیچ اشکی نریزم صدای زنگ آیفون و شنیدم اومده بودن دنبال حسام حسام خواسته بود هیچ کس همراش نره فرودگاه ،چون میدونست اون موقع جدایی سخت میشه برام داخل یه ظرفی آب ریختم و با گل نرگس تزیینش کردم چادرمو سرم کردم و رفتیم پایین حسام از همه خداحافظی کرد و اومد سمتم حسام: نرگسم مواظب خودت هستی دیگه؟ - اره حسام: مواظب پسرمونم هستی دیگه؟ - اره حسام: مواظب اون چشمای قشنگت هم هستی دیگه ؟ - اره حسام( آروم زیر گوشم گفت): میدونی که خیلی عاشقتم دیگه؟ - ( اشک از چشمام سرازیر شد ): اره حسام: پس یا علی - حسام جان حسام : جانم - قول بده که، اگه اتفاقی برات افتاد ،منم ببری باخودت ( اشک از چشماش سرازیر شد ،گوشه لباسشو گرفتم): قول بده حسام حسام: چشم - برو در پناه خدا حسام: یا علی حسام سوار ماشین شد و رفت منم خیره به نگاه رفتنش شدم کاسه آب از دستم افتاد روی زمین و شکست منم با شکستن کاسه شکستم نشستم روی زمین و بغض این چند ماهی رو شکوندم مامان و زهرا هم با من هم نوا شدن 🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁
. . سوختن؛کمال‌‌عشق‌است.. اما‌آنها‌که‌سوختن‌پروانه‌در آتش‌‌شمع‌راکمال‌‌عشق‌می‌دانند، کجایندکه‌سوختن‌انسان‌درآتش‌‌ عشق‌رابه‌نظاره‌بنشینند؟ 🪴
دعا یادتوت نرههه رفقا!..🫀🤍