حیف نون یه کوروکودیل پیدا میکنه. به دوستش میگه: اینو چکارش کنم؟ دوستش میگه: خب ببرش باغ وحش!
فردا باز اتفاقی همدیگر رو میبینند. دوستش میپرسه چیکار کردی؟ بردیش باغ وحش؟
حیف نون میگه: آره! امروز هم میخوام ببرمش سینما!😂😂😂
#خنده_حلال
لطیفه حلال
11.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 عشق راه تطهیر دل
👈🏼 عشق واقعی، آثار سوء حسادت، رقابت، خودخواهی، و همۀ بدیها را نابود میکند
#تصویری
#استادپناهیان
|حُرّ|
🌱 عشق راه تطهیر دل 👈🏼 عشق واقعی، آثار سوء حسادت، رقابت، خودخواهی، و همۀ بدیها را نابود میکند #تص
...
بلا که همیشه سیل و زلزله و طوفان نیست جانم،
که توی اخبار نشانش بدهند و برایت گروه امداد بفرستند.
که سر و تنت را زخمی کند و بتوانی نشان عزیزت بدهی که قربان صدقه ات برود و دلجویی کند.
بلا گاهی "بی تابی دل" است.
گاهی هجران است.
دلتنگی و دلشوره و اضطراب است.
نه می توانی نشان کسی بدهی، نه توی اخبار اعلامش می کنند. می توانی فقط ببری اش به در خانه ی همان کسی که بتواند رفع و رجوعش کند.
به در خانه ی "دافع بلا ها".
مثل حافظ که با دل تنگ سروده بود:
"میسوزم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان "
°•🌈🌧🖇
#بسمربالعشاقــ؛)
#عاشقانہ_دو_مدافع🌱°•
#قسمت4⃣
📚داستان
وارد اتاق شد
سرشو چرخوند تا دور تا دور اتاقو ببینہ محو تماشاے عکسایے بود کـہ رو دیوار اتاقم بود
عکس چند تا از شهدا ک خودم کشیده بودم و ب دیوار زده بودم
دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم و نگاهش میکردم عجب آدم عجیبیہ ایـن کارا ینی چے
نگاهش افتاد ب یکے از عکسا چشماشو ریز کرد بیینہ عکس کیہ رفت نزدیک تر اما بازم متوجہ نشد
سرشو برگردوند طرفم خودمو جم و جور کردم
بی هیچ مقدمہ ای گفت ایـن عکس کیہ چهرش واضح نیست متوجہ نمیشم
چقــدر پررو هیچے نشده پسر خالہ شد اومده با من آشنا بشہ یا با اتاقـم❓
ابروهامو دادم بالاو با یہ لحن کنایہ آمیزے گفتم
ببخشید آقاے سجادے مثل اینڪہ کاملا فراموش کردید براے چے اومدیم اتاق
بنده خدا خجالت کشید تازه ب خودش اومد و با شرمندگے گفت معذرت میخوام خانم محمدے عکس شهدا منو از خود بیخـود کرد بی ادبے منو ببخشید
با دست ب صندلے اشاره کردم و گفتم
خواهش میکنم بفرمایید
زیر لب تشکرے کرد و نشست منم رو صندلے رو بروییش نشستم
سرش و انداخت پاییـن و با تسبیحش بازے میکرد
دکمہ هاے پیرهنش و تا آخر بستہ بود
عرق کرده بود و رنگ چهرش عوض شده بود احساس کردم داره خفہ میشہ
دلم براش سوخت
گفتم اون عکس یہ شهید گمنامہ چون چهره اے ازش نداشتم ب شکل یک مرد جوون ک صورتش مشخص نیست کشیدم
سرشو آورد بالا لبخندے زد و گفت حتما عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنج شنبہ میرید سر مزارش
با تعجب نگاش کردم بله❓❓❓شما از کجا میدونید❓❓❓
راستش منم هر....
در اتاق بہ صدا در اومد ....
◀️ ادامـــــہ دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فوری | اولین ویدیو از اعترافات توماج صالحی منتشر شد
😂😂
•﷽•
•
#شهید_حسن_باقرے:
•
اگـر از دسـتِ ڪسے ناراحت هستید،
دو رڪعـت نماز بخوانیــد و بگویید:
خدایا! این بندهے تو حواسش نبود!
مـن از او گذشتم...تـو هم بگذر...❤️
|حُرّ|
•﷽• • #شهید_حسن_باقرے: • اگـر از دسـتِ ڪسے ناراحت هستید، دو رڪعـت نماز بخوانیــد و بگویید: خد
مواظبدلاےهمدیگهباشیمــ:)...!
Mojtaba Ramezani - Man Gharghe Donyamam (128).mp3
4.22M
تو آبرو به من دادی من آبرو بردم ((:
رفیقم میگف
یه پرچم انداختن روی قبر شهید وحید زمانی نیا
مردم روش دلنوشته نوشتن
یکی نوشته بود دعا کن بابام بذاره چادری شم :)))
20.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادرش میگفت :آرزوش شهادت بود🥀😔
وداع با پیکر مطهر طلبه مظلوم شهید "آرمان علیوردی"
🔹شهید علی وردی طی ناآرامی های چهارشنبه شب در اکباتان در اثر جراحت شدید ناشی از حمله اغتشاشگران مجروح و به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
#شهید_ارمان_علی_وردی
#ایران_تسلیت
|حُرّ|
مادرش میگفت :آرزوش شهادت بود🥀😔 وداع با پیکر مطهر طلبه مظلوم شهید "آرمان علیوردی" 🔹شهید علی وردی ط
مادرِ آرمان تو معراج میگفت : آرمان یادته همیشه مداحی غریب گیر آوردنت رو گوش میکردی ؟
دیدی آخرش غریب گیر آوردنت مامان ..
میگـفت..:
وقتی به کسی خوبی می کنی،
بخاطر خدا بهش خوبی کن.
برای خدا دلشو شاد کن .
تا اگه یه روزی در حقت بدی کرد،
یه روزی یادش رفت،
یه روزی جبرانش نکرد،
دیگه فکرت ناراحت نشه،
دیگه غصه نخوری.. :)
#حرف_حساب
#همین
°•🌈🌧🖇
#بسمربالعشاقــ؛)
#عاشقانہ_دو_مدافع🌱°•
#قسمت5⃣
در اتاق به صدا در اومد...
مامان بود...
اسماء جان❓❓❓
ساعت و نگاه کردم اصلا حواسمون بہ ساعت نبود یڪ ساعت گذشتہ بود
بلند شدم و درو اتاق و باز کردم
جانم مامان
حالتون خوبہ عزیزم آقاے سجادے خوب هستید چیزے احتیاج ندارید
از جاش بلند شد و خجالت زده گفت
بلہ بلہ خیلے ممنون دیگہ داشتیم میومدیم بیرون
〰️❤️〰️❤️〰️❤️🌹🕊
ایـن و گفت و از اتاق رفت بیرون
ب مامان یه نگاهے کردم و تو دلم گفتم اخہ الان وقت اومدن بود❓❓
چرا اونطورے نگاه میکنے اسماء❓❓
هیچے آخہ حرفامون تموم نشده بود
نه به ایـن کہ قبول نمیکردے بیان نه به ایـن ک دلت نمیخواد برن
اخمے کردم و گفتم واااااا مامان من کے گفتم...
صداے یا اللہ مهمونارو شنیدیم
رفتیم تا بدرقشون کنیم
مادر سجادے صورتمو بوسید و گفت چی شد عروس گلم پسندیدے پسر مارو❓❓
با تعجب نگاهش کردم نمیدونستم چی باید بگم که مامان به دادم رسید حاج خانم با یہ بار حرف زدن که نمیشہ انشااللہ چند بار همو ببینن حرف بزنـن بعد
سجادے سرشو انداختہ بود پاییـن
اصـلا انگار آدم دیگہ اے شده بود
قــرار شد ک ما بهشون خبر بدیم که دفہ ے بعد کے بیان
بعد از رفتنشون نفس راحتے کشیدم و رفتم سمت اتاق که بوے گل یاس و احساس کردم
نگاهم افتاد به دستہ گلے که با گل یاس سفید و رز قرمز تزئین شده بود عجب سلیقہ اے
من و باش دستہ گل شب خواستگاریمم ندیده بودم...
شب سختے بود انقد خستہ بودم که حتے به اتفاقات پیش اومده فکر نکردم و خوابیدم
صب که داشتم میرفتم دانشگاه
خدا خدا میکردم امروز کلاسے که با هم داشتیم کنسل بشہ یا اینکہ نیاد نمیتونستم باهاش رودر رو بشم
داشتم وارد دانشگاه میشدم ک یہ نفر صدام کرد سجادے بود بدنم یخ کرد فقط تو خونہ خودمون شیر بودم
خانم محمدی.......❓
◀️ ادامــــہ دارد....
- از چیش خوشت اومده؟
اون که چیزی جز اخلاق گند نداره
- دقیقا از همینش که اخلاق گندش مال شماهاس
-بله همینقدر مرد:)))
📕🌾
هیچوقت وارد گذشته آدمے نشوید
و زیر و رویش نڪنید حتی
عزیزترینهایتان!(:🖇💜💥
زیباترین باغچه را هم ڪه بیل بزنید🖐🏻
حداقل یڪ ڪرم در آن پیدا میکنید🐛🦋
#آمیرزا_دولابی^-^·°··
خدایا در مردن هيچ شک
و شبههاى برايم نيست،
ترديدم در چگونه مردن است،
آن مرگى را كه تو دوست دارى خواهانم،
آن مرگ چيزی جز #شهادت نيست.
#شهید_ابراهیم_اصغری
#شهیدانہ
#مناجات
طرفمیشینہبااعضایخانواده
ماهوارهنگاهمیکنهبعداونطرفخونه،
تابلوزده″یا مهدی ادرکنی″
دمتگرمخدایی...
امامزمانبهخاطرتویکیهمکهشده
ظھورمیکنه…!!!💔
#به_خودمون_بیایم
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
#تلنگرانہ
برایگریههایطولانی
برایچشمانخیسایرانی
برایتنهاییآرتین
برایبغضهایسنگین🖐🏿💔
#شیراز_تسلیت
#ایران_تسلیت
#شاهچراغ