eitaa logo
|حُرّ|
2.3هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
26 فایل
[﷽] و داد زد اسلحه ها همانطور دستتان بگیرید که انگار دست معشوقه تان است:)🚶💣! کُپـۍ‌ آزاده ستون🙂 لف دادی313صلوات بهت میوفته رفیق:) مدیر: @fatemeh_siavashii ادمین تبادلات: @fatemeh_siavashii #اول‌آدم‌باش‌بعد‌مذهبی #والسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
!💔 ان‌شاءالله انتهای رفاقت همتون این شکلی باشه...
مقام‌معظم‌رهبرۍ: اگر بتوانیم‌ با قرآن‌ انس‌ بگیریم، معارف‌ قرآن‌ را در دل‌ و جان‌ خودمان نفوذ بدهیم‌، زندگے ما و جامعہ‌ے ما قرآنے خواهد شد.
‏درسته توام حق داری گه گاهی ناراحت باشی ولی نباش، من از غم تو بیشتر از غمای خودم گریم میگیره.🌿!•°
4_5913262178009352274.mp3
9.44M
خیال وصل تو شیرینِ ((: .
|حُرّ|
خیال وصل تو شیرینِ ((: .
نظری ڪُن بہ دلمٰـ حالِ دلمـ خوب شود حآل وَ احوال رفیقَت بہ خُـدا جآلب نیست... 😔
نفس!!!
°•🌈🌧🖇 ؛) 🌱°• 3️⃣2⃣ ￿ _اومدم جواب بدم کہ آنتـݧ رفت و قطع شد.... باخودم گفتم الانہ کہ ماماݧ نگراݧ بشہ چندبار شمارشو گرفتم اما نمیگرفت اخمام رفتہ بود تو هم درتلاش بودم کہ سجادے اومد سمتم _چیزے شده خانم محمدے❓ _فقط آنتـݧ رفت قطع شد فقط میترسم ماماݧ نگراݧ بشہ گوشیشو داد بهم و گفت: بفرمایید مـݧ آنتـݧ دارم زنگ بزنید کہ مادر از نگرانے در بیاݧ تشکر کردم و گوشے و گرفتم تصویر زمینہ ے گوشے عکس یہ سربازے بود کہ رو بازوش نوشتہ بود" مدافعـــــــــاݧ حــــــــــــرم" خیلے برام جالب بود _چند دیقہ داشتم رو صفحه رو نگاه میکردم... خندید و گفت: چیشد❓زنگ نمیزنید❓ کلے خجالت کشیدم شماره ے مامان و گرفتم سریع جواب داد: بلہ بفرمایید❓ سلام ماماݧ اسماء ام آنتـݧ گوشیم رفت با گوشے آقاے سجادے زنگ زدم نگراݧ نباش تا چند ساعت دیگه میایم خدافظ نزاشتم اصـݧ حرف بزنہ میترسیدم یہ چیزي بگہ سجادے بشنوه بد بشہ _گوشے سجادے و دادم و ازش تشکر کردم سجادے بلند شد و رفت سر هموݧ قبرے کہ بهم نشـوݧ داده بود نشست و گفت: خانم محمدے فکر کنم زیاد اینجا موندیم شما دیرتوݧ شد اجازه بدید مـݧ یہ فاتحہ اے بخونم و بریم _نصف گل هایے رو کہ خریده بود و برداشتم با یہ بطرے آب و رفتم پیش سجادے روے قبرو شستم،گلهارو گذاشتم روش و فاتحہ اے خوندم سجادے تشکر کردو گفت: نمیدونم چرا قسمت نیست ما حرفامونو کامل بزنیم. _بلند شدیم و رفتیم سمت ماشیـݧ در ماشیـݧ رو برام باز کرد سوار ماشیـݧ شدم خودش هم سوار شد و راه افتادیم تو راه پلاک همش تکوو میخورد مـݧ کنجکاو تر میشدم کہ بفهم چہ پلاکیہ. دلم میخواست از سجادے بپرسم اما روم نمیشد هنوز. سجادے باز ضبط و روشـݧ کرد ولے ایندفعہ صداے ضبط زیاد نبود مداحے قشنگے بود😂 "منو یکم ببیـݧ سینہ زنیمو هم ببیـݧ ببیـݧ کہ خیس شدم عرق نوکریمہ ایـ😂 دلم یہ جوریہ ولے پر از صبوریہ چقد شهید دارݧ میارݧ از سوریہ" اشک تو چشماے سجادے جمع شده بود😭 محکم فرموݧ و گرفتہ بود داشت مستقیم بہ جاده میکرد برام جالب بود چند دیقہ بینموݧ با سکوت گذشت تا اینکہ رسیدیم بہ داخل شهر اذاݧ و داشتـݧ میگفتـݧ جلوے مسجد وایساد سرشو بگردوند طرفم و گفت:با اجازتوݧ مـݧ برم نماز بخونم زود میام پیاده شد مـݧ هم پیاده شدم و گفتم مـݧ هم میام ￿ _بعد از نماز از مسجد اومدم بیروݧ بہ ماشیـݧ تکیہ داده بود تا منو دید لبخند زدو گفت:قبول باشہ خانم محمدے تشکر کردم و گفتم همچنیـݧ سوار ماشیـݧ شدیم و حرکت کرد جلوے یہ رستوراݧ وایساد و گفت اگہ راضے باشید بریم ناهار بخوریم گشنم بود نگفتم و رفتیم داخل رستوراݧ و غذا خوردیم _وقتے حرف میزد سعے میکرد بہ چشمام نگاه نکنہ و ایـݧ منو یکم کلافہ میکرد ولے خوشم میومد از حیایےکہ داشت. _تو راه برگشت بہ خونہ بهش گفتم کہ هنوز خیلے از سوالاے مـݧ بے جواب مونده حرفم رو تایید کرده و گفت منم هنوز خیلے حرف دارم واسہ گفتـݧ و اینکہ شما اصلا چیزے نگفتید میخوام حرفاے شما رو هم بشنوم _اگہ خوانواده شما اجازه بدݧ یہ قرار دیگہ هم براے فردا بزاریم با تعجب گفتم: فردا❓زود نیست یکم از نظر مـݧ البتہ نظر شما هر چے باشہ همونہ گفتم باشہ اجازه بدید با خوانواده هماهنگ کنم میگم ماماݧ اطلاع بدݧ تشکر کرد _رسیدیم جلوے در.میخواستم پیاده شم کہ دوباره چشمم افتاد بہ اوݧ پلاک حواسم بہ خودم نبود سجادے متوجہ حالت مـݧ شد و گفت:خانم محمدے ایشالا بہ موقعش میگم جریاݧ ایـݧ پلاک😂 و بہ خودم اومد از خجالت داشتم آب میشدم😓بدوݧ اینکہ بابت امروز تشکر کنم خدافظے کردم و رفتم کلید وانداختم درو باز کردم ماماݧ تا متوجہ شد بلند شد و اومد سمتم سلاااااااام ماماݧ جاݧ دستش و گذاشتہ بود رو کمرش و در اوݧ حالت گفت: _سلام علیکم خوش اومدے گونشو بوسیدمو گفتم مرسے اومدم برم کہ دستمو گرفت و گفت کجا❓ازدستت عصبانیم خودمو زدم بہ اوݧ راه ابروهامو بہ نشانہ ے تعجب دادم بالا و گفتم:عصبانے براے چی❓ماماݧِ اسماء و عصبانیت❓شایعست باور نکـ.ماماݧ جاݧ حرفایے میزنیا نتونست جلوے خندشو بگیره خبہ خبہ خودتو لوس نکـݧ بیا تعریف کـݧ چیشد اصـݧ چرا رفتہ بودید بهشت زهرا😁❓ اومدم کہ جواب بوم تلفـݧ زنگ زد خالم بود. نجات پیدا کردم و دوییدم سمت اتاقم...... بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پیرشدن‌پایِ‌انقلاب(:!♥
"تــوقـشنگترین‌دلـیل‌بـراۍ‌نـشون‌دادن مـهربونۍ‌خــداروزمـینۍ.."♥️🌿
●مولا علی(علیه السلام): دنیا،به هیچ یاری نمی‌کند.
"🔮" چه دعای قشنگیه: خدایا،من را سبب شکستن هیچ دلی قرار نده.
#پروف_مذهبی‹.🌚🌻.›‌↶ دخترونش
یڪےنوشتہ‌بود↓ سهمِ‌من‌از‌جنگ پدرےبود❝ ڪه هیچ‌وقت در‌جلسہ‌ےاولیا‌ومربیان‌ شرڪت‌نڪرد💔✨ +وهمینقدر‌غریب(:
می‌خواهمت حتی اگر عکس شناسنامه‌ات حقیقت داشته باشد! | 😁♥️|
حتی اگر با من حرفی نداری باز هم با من حرف بزن مثلا بگو: چه خبر؟ تا من از خبرهایی که تو از آن‌ها خبر نداری برایت بگویم از روزهایی بگویم که تو نبودی از دردهایی بگویم که تنهایی کشیدم حتی اگر هم برایت مهم نبود باز هم بگو: واقعا؟؟ تا چانه‌ام گرم شود و شاید آن بین‌ها خسته شوم هیچ وقت در مقابل من سکوت نکن من از سکوت واهمه دارم سکوت اصلا علامت رضایت نیست من هر چه سکوت دیدم همان رفتن بود!
از بـزرگی پرسیدم بـرای بنده، استغـفار بهتر است یـا تسبیح؟ گفت: اگـر لباسـی تمیز باشد عطر و‌ گلابـــ زدن به آن بهتر استــ واگـر آن لباس تمیز نباشد آب گـرم و صابون آن را پاك خواهد کـرد تسبیح| عطـر پاکان استـــ استغفـار| صابون گناهکـاران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 لحظه تعقیب دست‌جمعی شهید علی‌وردی توسط اوباش 🔹 جزئیاتی از نحوه شهادت آرمان علی‌وردی به روایت تعدادی از اغتشاشگرانی که اخیرا توسط اطلاعات سپاه تهران دستگیر شدند.
عجبب😐😂
می‌گفت: من ‌دوست ‌دارم ‌وقتی بیاد دنبالم‌ ڪه شهادتم ‌بیشتر از موندنم برا بقیه اثر داشته باشه.. اونجا بود ڪه فهمیدم بعضیا هستن تو مرگ‌ و زندگیشون.. دنبال‌ِ عاقبت ‌به خیری بقیه هستن..! حتی وقتی دیگه تو این ‌دنیا فانی نیستن..!
Untitled Session 1 Mixdown 3.mp3
3.9M
دیگه داره میره یادم بویِ سیبُ . قبل از خواب خود را شارژ کنید
°`🌻|^٠^-♡ تو جوشن کبیر یه عبارتی هست که میگه : یا کریم الصفح *-*🎈 یعنی یه جوری تو رو میبخشه انگار نه انگار که تو خطایی مرتکب شدی :) 📿 🧡🐞••°
🤔شجاعت در چیست؟! لجبازی در رفاقت و کدورت های بسیاری که ریشه‌دار می‌شود، بُتّه سیب‌زمینی که نیست تا یک شبه درآمده باشد؛ عواملی دارد، یک طرف یا هر دو طرف کارهایی کردند که این لجبازی و دلخوری نتیجه‌اش شده است. حالا آن عامل چیست؟ چرا بوجود آمده است؟ یکی از مهم‌ترین و شایع‌ترین علل بوجود آمدن لجبازی خصوصا در و آشتی‌ها؛ نپذیرفتن اشتباه و توجیه‌کردن‌های بدون دلیل و غیرمنصفانه است. وقتی طرف مقابل مان اشتباه خود را قبول نکند و یا حتی آن را به رفیقش نسبت دهد، طبیعی است که طرف مقابلش هم کوتاه نمی‌آید و او هم بی انصافی می‌کند که البته اشتباه است. و بعد دومینوی و اشتباهات بوجود می‌آید و سرِ لج می‌افتند. و همه از یک هواپرستی و یک ترس شروع شده بود و آن عدم پذیرش اشتباه و عذرخواهی است. شجاعت در قبول کردن اشتباه است.
هر موقع تونستی کفشای ِاونی که ازش بدت میاد، جفت کنی .. اون موقع میتونی‌ بگی : آدم شدی‌!! - استادپناهیان
ڪاش‌میشدروز؎پیڪرمـٰاروهم اینجور؎بیـٰارن‌حرم ...💔:(!
:))
هروقت‌خواستید‌به‌نامحرم‌نگاه‌کنید....! این‌دوتا‌سوال‌را‌از‌خودتون‌بپرسید: ¹•|انقدر‌بہ‌نامحرم‌نگاه‌کردیم‌چےبهمون‌ اضافه‌ شد؟! ²•|اگہ‌نگاه‌نمےکردیم‌چے‌کم‌مےشد‌ازَمون؟!