eitaa logo
|حُرّ|
2.3هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
26 فایل
[﷽] و داد زد اسلحه ها همانطور دستتان بگیرید که انگار دست معشوقه تان است:)🚶💣! کُپـۍ‌ آزاده ستون🙂 لف دادی313صلوات بهت میوفته رفیق:) مدیر: @fatemeh_siavashii ادمین تبادلات: @fatemeh_siavashii #اول‌آدم‌باش‌بعد‌مذهبی #والسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
●مولاعلی(علیه‌السلام): خواب،برادر است.
اره ستون:)! 📿
یهو میومد می‌گفت: چرا شماها بیکارید..؟! می‌گفتیم: حاجی..! نمی‌بینی اسلحه دستمونه..؟! یا ماموریت‌ هستیم‌ و مشغولیم..؟! می‌گفت: نه، بیکار نباش. زبونت‌ به ذکرِ خدا بچرخه پسر. همین‌طور که نشستی، هرکاری که می‌کنی ذکر هم‌ بگو📿:)..
درخاستیتون؛) دخترونش
‌⟦ به‌جهنم‌که‌نیستی! مگرمغول‌ها یک‌قرن‌تمام‌حمله‌نکردند؟ مگرنگذشت؟ نبودن‌توهم میگذرد! :\...
+امان:)!
Farzad Bahrami - Zib....mp3
3.59M
خیره ماندم بر در خانه اگر یادم کنی:) یوسفم باید تو از این چاه ازادم کنی:) ارام جان من باش:)
فرستاده هاتون:) درپناه حق📿
یک وقتایی فقط خسته ای...!! آنقدر خسته که فقط میخواهی چشمانت را ببندی..و دیگر هیچ..!! نمیدانم دلیلش چیست...!! اما خستگی ،خستگی فراتر از حد تصور ماست...!!
📿🌿🥹 ️⃣3️⃣ _علے دستمو محکم گرفتہ بود. حاج آقا اومدݧ خطبہ رو خوندݧ ایـݧ خطبہ کجا،خطبہ اے کہ تو محضر خوندیم کجا. حالا دستم تو دست علے،تو حرم آقا باید بلہ رو میدادم. _ایـݧ بلہ کجا و اوݧ کجا آقا مهمونموݧ بودݧ ینے بر عکس ما مهموݧ آقا بودیم. بعد از خطبہ چوݧ حاج آقا آشنا بودݧ رفتیم خارج از حرم و ثبتش کردیم حالا دیگہ هم رسما هم شرعا همسر علے شده بودم. _مـݧ وعلے دوتایے برگشتیم حرم و بقیہ براے استراحت رفتـݧ هتل. همہ جا شلوغ بود جاے سوزݧ انداختـݧ نبود بخاطر همیـݧ نتونستیم بریم داخل براے زیارت تہ حیاط روبروے گنبد نشتہ بودیم سرمو گذاشتم رو شونہ ے علے علے❓ جاݧ علے❓ یہ چیزے بخوݧ چشم. _"خادما گریہ کنوݧ صحنتو جارو میزنـݧ همہ نقاره ے یا ضامـݧ آهو میزنـ...یکے بیـݧ ازدحام میگہ کربلا میخوام یکے میبنده دخیل بچم مریضہ بخدا برام عزیزه بخدا دلاموݧ همہ آباد رسیده شام میلاد بازم خیلے شلوغہ پاے پنجره فولاد" باز دلمو برد با صداش .یہ قطره اشک از چشمم رها شدو افتاد رودستش _سرشو برگردوند سمتم و اشکامو پاک کرد. چرا دارے گریہ میکنے❓ آخہ صدات خیلے غم داره.صدات خیلے خوبہ علے مثل خودت بهم آرامش میده إ حالا کہ اینطوره همیشہ برات میخونم اسماء چند وقتہ میخوام یہ چیزے بهت بگم بنظرم الاݧ بهتریـݧ فرصتہ سرمو از شونش برداشتم وصاف روبروش نشستم _با تسبیحش بازے میکرد و سرشو انداختہ بود پاییـݧ چطورے بگم..إم..إم علے چطورے نداره بگو دیگہ دارے نگرانم میکنے ها چند وقت پیش اردلاݧ راجب یہ موضوعے باهام صحبت کرد و ازم خواست بہ تو بگم کہ با پدر مادرت صحبت کنے. چہ موضوعے❓ اردلاݧ در حال حاضر تو سپاه براے اعزام بہ سوریہ داره دوره میبینہ و چند ماه دیگہ یعنے بعد از عروسے میخواد بره باتعجب پرسیدم چے❓سوریہ❓زهرا میدونہ❓ آرہ قبول کرده❓ سرشو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ داد علے یعنے چے اول زندگیشوݧ کجا میخواد بره اگہ خدایے نکرده یہ اتفاقے...ادامہ ےحرفمو خوردم _خوب حالا از مـݧ میخواد بہ مامانینا بگم❓ هم بگے هم راضیشوݧ کنے چوݧ بدوݧ رضایت اونا نمیره آهےکشیدم و گفتم باشہ خوشبحالش خوشبحال کے علے❓ اردلاݧ چیزے نگفتم،میدونستم اگہ ادامہ بدم بہ رفتـݧ خودش میرسیم _بارها دیده بودم با شنیدݧ مداحے درمورد مدافعان حرم اشک توچشماش جمع میشہ همیشہ تو مراسم تشییع شهداے مدافع شرکت میکرد و... _براے شام برگشتیم هتل تو رستوراݧ هتل نشستیم چند دیقہ بعد زهرا و اردلاݧ هم اومدݧ بہ بہ عروس دوماد روتونو ببینیم بابا کجایید شما❓ چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم:علیک السلام آقا اردلاݧ إ وا ببخشید سلام علے با ایما اشاره بہ اردلاݧ گفت کہ بہ مـݧ گفتہ _اومد کنارم نشست و گفت:خوب خواهر جاݧ ببینم چیکار میکنے دیگہ زدم بہ بازوش وگفتم و چرا همہ ے کارهاے تورو مـݧ باید انجام بدم❓ خندید و گفت:چوݧ بلدے برگشتم سمت زهرا و گفتم:زهرا تو راضے اردلاݧ بره سرشو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ داد دستم گرفتم جلوے دهنمو گفتم:جلل الخالق باشہ مـݧ با مامانینا میگم ولے عمرا قبول نمیـکنـݧ مامانینا وارد سالـݧ شدݧ اردلاݧ تکونم داد و گفت:هیس مامانینا اومدݧ فعلا چیزے نگیا... خیلہ خوب.. _موقع برگشتـݧ بہ تهراݧ شده بود نمیتونستیم دل بکنیم از حرم خیلے سخت بود اما چاره اے نبود... _بعد از یک هفتہ قضیہ ے رفتـݧ اردلاݧ و بہ مامانینا گفتم ماماݧ از حرفم شوکہ شده بود زهرا روصدا کرد زهرا❓تو قبول کردے اردلاݧ بره❓ زهرا سرشو انداخت پاییـݧ و گفت بلہ ماماݧ جاݧ یعنے چے کہ بلہ واے خدایا ایـݧ جا چہ خبره❓حتما تنها کسے کہ مخالفہ منم در هر صورت مـݧ راضے نیستم بہ اردلاݧ بگو اگہ رضایت مـݧ براش مهم نیست میتونہ بره بعدشم شروع کرد بہ گریہ کردݧ _دستشو گرفتم و گفتم:ماماݧ جاݧ چرا خودتو اذیت میکنے حالا فعلا کہ نمیخواد بده اووووو کو تا دوماه دیگہ. _چہ فرقے میکنہ❓بره ی بلایے سرش بیاد مـݧ چہ خاکے بریزم تو سرم.الاݧ وضعیت ایـݧ پسر فرق میکنہ زݧ داره ،اول زندگیشہ. مادر مـݧ اولاکہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوما هم خودش راضے هم زنش جاے بدے هم کہ نمیخواد بره... ادامه دارد...
:) 😂😂😂
●مولاعلی(علیه‌السلام): نابود شُد کسی که خود را ندانست.
همه اتفاقات خوب برای انسانهای مثبت اندیش می افته. انسانهایی که زیبا فکر میکنند، با دیگران با محبت رفتار میکنند، شکرگزار هستند، خودشون رو دوست دارند و به زندگی لبخند میزنند. انسانهایی که حتی در بدترین شرایط و رویدادها سعی میکنند جنبه مثبت قضایا را پیدا کنند و ببینند. انسانهایی که با جنس زندگی و عشق هماهنگ هستند و همیشه در هر مکانی بذر امید و شادی میپاشند . اینگونه افراد مغناطیس عشق هستند و مغناطیس عشق جاذبه ای قوی داره و هر چیز زیبایی رو سمت خودش جذب میکنه.
من عهد با خود بستم کہ عاشق هیچ کس نشوم :) با وجودت مگر میتوان پایبند بہ عهدی ماند ؟!
• می‌گفت قبرستون پر از آدماییه ك منتظر موقعیت مناسب بودند. بهش بگو دوستش داری(: شاید دیگه نباشی .. نباشه✨🍃🚶‍♀
Hossein Taheri - Aghay man Din O Donyae Man ( MyAvangMusic.Com ).mp3
4.69M
خالیه باز تو حرمِت جامون . قبل از خواب خود را شارژ کنید:)
‍ ازآیت‌الله‌بهجت(ره)پرسیدند: آیاآدم‌گناهکارهم‌میتواندامام‌زمانش‌را‌ببیند؟ جواب‌دادند: هم‌امام‌زمانش‌رادید ..! امانشناخت . . . 🙄
شبتونـ.بخیر🧞‍♂️
•|بسمِه رَبِّ النور|•
🔺اگر کدورتی پیش آمد، نگذاريد به کشیده شود؛ اگر هم اتفاق افتاد، نگذاريد طولانی شود، اگر طول کشید؛ دیگر ترمیم چنین رابطه‌ای آسان نیست.
چادرم را دوست دارم . . ! نهـ بخاطرِ لبهـ‌یِ مچش کهـ آراستهـ شدھ بهـ تور و نهـ بهـ خاطرِ مروارید هایی کهـ در راستای دستانم دوختهـ شدھ؛ من چادرم را دوست دارم زیرا زیباست و آرامش‌بخش؛ چادرِ من همرنگ و هم رازِ شب است ♥️:))) هرکسی رازش را نمی‌بیند رازے کهـ پنهان است از فرطِ آشکار بودنش ! رازے کهـ اگر متوجهـ‌اش بشوے یا باید با او بجنگی و یا عاشقش بشوے !! میدانی ؟! آخر هر کسی لیاقتِ عاشق شدن را ندارد چهـ برسد بهـ عاشقِ چادرِ زهرا شدن، چادرے کهـ شاید در افکارِ برخی‌ها دست وپا گیر باشد اما از نظرِ خالقش حکم پرے را دارد براے پرواز ! نوشتار : ز.ناصری
|حُرّ|
أَنا‌المشتاق‌‌الي‌ٰزیارتْ‌ڪربلا‌ وصل‌الله‌علے‌حبڪ‌یا‌حسین‌...🥀! _امیری‌حسین‌و‌نعم‌الامیر
آه از غمی که تازه شود با غمی دگر _@haji_bikhiall