eitaa logo
|حُرّ|
2.3هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
26 فایل
[﷽] و داد زد اسلحه ها همانطور دستتان بگیرید که انگار دست معشوقه تان است:)🚶💣! کُپـۍ‌ آزاده ستون🙂 لف دادی313صلوات بهت میوفته رفیق:) مدیر: @fatemeh_siavashii ادمین تبادلات: @fatemeh_siavashii #اول‌آدم‌باش‌بعد‌مذهبی #والسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
حال یک جامانده را جامانده میفهمد فقط((:💔
آهای همسایه‌شون! خونه‌هامونو حتی شده برای یک شب، عوض کنیم؟! :|؟
میگفت🌱:.. شهادت بال نمیخواد❌🕊 حال میخواد✅ +حال نداریم..؟!
_
|حُرّ|
_
فخرالدین عراقی میگه: ‏«اسرار لب یار  به اغیار مگویید»
زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم با شکوه بگیرم برا تو💔🚶🏾‍♀
:)
ابله خواستی خوارکنی اما ستودی ابن ملجم در مقابل علی(ع) بود نادان!
روباه گفت: کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی. اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی من از ساعت سه تو دلم قند آب می شود و هر چه ساعت جلوتر برود بیش تر احساس شادی و خوش بختی می کنم. ساعت چهار که شد دلم بنا می کند شور زدن و نگران شدن. آن وقت است که قدر خوشبختی را می فهمم! امّا اگر تو وقت و بی وقت بیایی من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟! هر چیزی برای خودش رسم و رسومی دارد. | |
enc_16274681040917387169326.mp3
3.04M
نورِ علی توی وجود شیعھ موج میزنھ ! قبل از خواب خودرا شارژ کنید:)
●مولاعلی(علیه‌السلام): ز‌کات زیبایی، است.
••• نگاه و گناه... به فاصله یک نون و گاف را جابه جا کردن:) نگاه با گناه، لذتی خوار کنند است 💪🏻
شبتونـ.بخیر💘
_
|حُرّ|
_
‹ عشق وجود دارد؛ فقط بعضی‌ها مثل آيدا می‌مانند شاملو می‌سازند بعضی‌ها هم مثل ثريا می‌روند شهريار را می‌كشند ...♥️📼 ›
مجید رضا رهنورد قاتل دو بسیجی اعدام شد درس عبرتی برای بقیه
قسمت8️⃣ 📿 به ياد دارم كه چه ذكري ميگفت. اما از آن عجيبتر اينكه ذهن او را ميتوانستم بخوانم! او با خودش ميگفت: خدا كند كه برادرم برگردد. او دو فرزند كوچك دارد و سومي هم در راه است. اگر اتفاقي برايش بيفتد، ما با بچههايش چه كنيم؟ يعني بيشتر ناراحت خودش بود كه با بچههاي من چه كند!؟ كمي آنسوتر، داخل يكي از اتاقهاي بخش، يك نفر در مورد من با خدا حرف ميزد! من او را هم ميديدم. داخل بخش آقايان، يك جانباز بود كه روي تخت خوابيده و برايم دعا ميكرد. او را ميشناختم. قبل از اينكه وارد اتاق عمل شوم با او خداحافظي كردم و گفتم كه شايد برنگردم. اين جانباز خالصانه ميگفت: خدايا من را ببر، اما او را شفا بده. او زن و بچه دارد، اما من نه. يكباره احساس كردم كه باطن تمام افراد را متوجه ميشوم. نيتها و اعمال آنها را ميبينم و... بار ديگر جوان خوشسيما به من گفت: برويم؟ خيلي زود فهميدم منظور ايشان، مرگ من و انتقال به آن جهان است. از وضعيت به وجود آمده و راحت شدن از درد و بيماري خوشحال بودم. فهميدم كه شرايط خيلي بهتر شده، اما گفتم: نه! مكثي كردم و به پسر عمهام اشاره كردم. بعد گفتم: من آرزوي شهادت دارم. من سالها به دنبال جهاد و شهادت بودم، حاال اينجا و با اين وضع بروم؟! اما انگار اصرارهاي من بيفايده بود. بايد ميرفتم. همان لحظه دو جوان ديگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند: برويم؟
هَـࢪشَھِـیدمِثݪ‌ِیِڪ‌فـٰانو‌س‌اسـٺ مِـۍسوزَدوَنـورمِۍدَهَـد! وَازڪِنٰاࢪاوبـودَݩ‌تـوهَم‌نِـورانِۍمِۍشَوۍ بـاشُـھَداڪِھ‌رِفِـیق‌شُـدِے‌شَـھِیدمِـۍشَوی!♥️ ‌
shab sheshom09.mp3
13.06M
یا قمرالعشیرھ ، تو همونی که دریا بدونِ تو کویرھ .
●مولاعلی(علیه‌السلام): اگر آنچه‌ را خواستی بدست نیامد،از آنچه هستی نباش.
‴💍‴ چـونـــ زلیخــا... حُســن یوسـفــــ😌 را بدیــد... دیــوانــه شــد... منــــ ندیده حُســن رویتــــ🙄 آنـچـنـانـــ مجــنـــونــــــ🚶‍♂ شــدم... *-*