eitaa logo
استاد مریم حاجی‌عبدالباقی🍃
614 دنبال‌کننده
230 عکس
145 ویدیو
4 فایل
بسم‌الله الرحمن الرحیم🌼 تنها کانال رسمی 📿خانم دکتر مریم حاجی عبدالباقی📿 که توسط شاگردان ایشان اداره می شود.🍃 اینستاگرام: https://www.instagram.com/tv/CVw72bFoM6u/?utm_m ارتباط با ادمین کانال: @montazerenoor110 🍃⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20210817-WA0017.opus
858.6K
صوت تمرین سوم درس شانزدهم ☝️☝️
سلام علیکم تمرین ۴ درس شانزدهم صفحه ۱۱۴: جمله های زیر را به عربی ترجمه کنید: احمد با خود می گوید: *یقول احمدلنفسه:* «آیا این ماشین را می رانم یا نمی رانم؟ *هل اسوق هذه السیارةَ ام لا اسوقُ؟* آیا من رانندگی می دانم یا نمی دانم؟ *هل انا اعرف السوقَ ام لا اعرفُ؟* بله، من يك دوچرخه دارم، ولی دوچرخه ماشین نیست. *نعم عندي الدراجةُ لكنَّ الدراجةَ ليست السيارةَ.* يك بار ماشین محمد را راندم و بعد از آن هرگز ماشینی نراندم ( با لم). *سُقتُ سيارةَ محمدٍ مرةً و بعدها لم اسُقْ سيارةً ابداً.* حقیقت آن که من راندن ماشین را نمی دانم». *في الواقع اَنّي لا اعرفُ سَوقَ السيارةِ.* مریم با خود می گوید: *تقول مريمُ لنفسها:* «چرا باز نگشتم ( با لم) با احمد به خانه؟ *لماذا لم اعُدْ مع احمدَ إلي البيتِ؟* هیچ دوستی نمی یابم [که] بامن مصاحبت کند. *لااجدُ صديقةً تُصاحِبني.* دانشجویان پسر دانشکده را ترك گفته اند و دانشجویان دختر نیز دانشکده را ترك گفته اند (با استفاده از ان و قد). *الطلاب تركوا الكليةَ و اِنَّ الطالباتِ قد تركنَ الكليةَ ايضاً* آیا من نمی ترسم (ترجمه کنید: آیا من ترسان نیستم)؟ *ا لستُ خائفاً؟* اگر احمد با من بود، براستی مسرور بودم بسیار (= جدا). *لو كان احمدُ معيَ كنتُ مسروراً جداً.* حقیقت آنکه من می ترسم» *في الواقع انا اخافُ.*
AUD-20210817-WA0018.opus
1.24M
صوت تمرین چهارم درس شانزدهم ☝️☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا