#درمحضرعالم_فرزانه
علت #پرهیز_از_اهل_غفلت
باید توجه داشت که اهل #غفلت و هوا و هوس ، وجودی ظلمانی دارند ؛
از این رو معاشرت و همنشینی با آن ها یا حب و سوز به آن ها ، سبب اتحاد با قلوب ایشان و سرایت ظلمت و تیرگی روح آنان به انسان می شود .
روح چنین کسانی جلوه گاه غضب الهی است و حق تعالی با اسماء غضب و لعن خود به آنان توجه می کند ؛
از این رو حب و وحدت با روح آنها انسان را مشمول #غضب حق تعالی می کند و هم از این رو بسیار سفارش شده است که
با اهل معصیت همنشینی نکنید که غضب الهی شما را نیز فراخواهد گرفت.
نتیجه آن که سالک باید در #طلب حق تعالی #اراده کند تا در کنار ترک عادات و تعلق ها ، از برکات همنشینی با صالحان و #اولیاى_حق نیز بهره جوید و از معاشرت با اهل غفلت بپرهیزد .
📚 منبع ؛ کتاب کیمیای وصال ، صفحه ۱۶۴ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی ٰ رضوان الله علیه ٰ
#سلوک
غضب براى حقّ ، از خصوصيات صاحبان ايمان است
#غضب براى حقّ از خصوصيات ياران خوب رسول اكرم «صلى الله عليه و آله و سلم » مى باشد ، و خداى متعال در #قرآن كريم اين حقيقت را بيان فرموده است.
در آيه ۲۹ سوره فتح مى فرمايد:
« محمد رسول الله و الذين معه أشدّاء على الكفار رحماء بينهم ...»
يعنى « محمد « صلى الله عليه و آله و سلم » فرستاده خداست ، و آنها كه با او هستند ، بر كفار غلظت و شدت دارند، و با يكديگر بسيار رئوف و مهربانند...».
در اين آيه خداى متعال غضب و شدت بر كفار را كه همان غضب براى حقّ است ، به عنوان يك خصوصيت بارز، و يا وظيفهٔ عبودى براى آنان كه به رسول الله ايمان آورده اند و با او هستند مى شمارد.
در ذيل آيه هم به #سلوک عبودى ، و به انقطاع و اقبال كامل آنان به سوى حق ، و به عشق و اشتياق آنان به لقاء و رضوان او در ميدان #طلب و #عبوديت ، اشاره مى كند و مى فرمايد:
«تريهم رُكعاً سُجداً يبتغون فضلا من الله و رضواناً سيماهم فى وجوههم من أثر السّجود...»
يعنى « آنان را بسيار در حال ركوع و سجود مى بينى، در حالى كه فضل خدا و رضوان او را مى طلبند. بر رخسارشان از اثر سجده نشانه هاى عشق و انقطاع كاملا مشهود است....».
▫️و اين نزد صاحبان بصيرت ، و نزد اهل اشارت بدان معنى است كه غضب براى حق ، شدت بر كفار و معاندين، مقابله سخت با آنان، جهاد و قتال،
و عدم سازش با آنان ، در حقيقت از ايمان و #توحيد نشأت مى گيرد ، و لازمه حبّ حق و عشق به جناب اوست. ....
#محبت
📓 منبع : کتاب مقالات جلد دوم ، صفحه ۲۳۹ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی « رضوان الله علیه »
#درمحضرعالم_فرزانه
⚪️ نظر صاحبان #ولايت مطلقه حامل نور يقظه مى باشد ⚪️
⬛️ ...چه بسا در مواردى كاملا تعجب آور و تحير آور باشد و كسانى با توجه و نظر آنان بخود آمده و بيدار گشته و متنبه شده باشند كه بظاهر و طبق محاسبات معمولى چنين انتظارى نمى رفت.
و اين در حقيقت بدان جهت است كه نور الهى و جذب حق كه اصل مسئله است و از طريق آنان به ظهور مى رسد ، چنين نيست كه حد و حدودى داشته باشد، بلكه ، نور او ، نور قاهر ، و مشيت او ، مشيت غالب است.
▪️ماشاء الله كان و مالم يشأ لم يكن▪️.
نمونه هاى زيادى در اين باب نقل گرديده و ديده شده است، چه از آنهايى كه در زمان خود حضرات معصومين "صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين " ، بوده اند، و چه از آنهايى كه در زمانهاى بعدى و در هر زمانى بوده اند و مشمول عطف و نظر خاص پروردگار شده و از ورطه اوهام و غفلت و اسارت نجات يافته و بخود آمده و سر در طريق #طلب نهاده اند، بنحوى كه چنين انتظارى نمى رفت.
« بشر حافی » كه لقب «حافى» بخود گرفت، از جمله آنهاست.
گفته اند:
او در زمان حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر " سلام الله عليه " و در بغداد مي زيسته است.
در اول امر خود مردى غوطه ور در #دنيا و غرق در اوهام و اهل عيش و نوش بوده است.
در يكى از روزها كه او با مأنوسان خود در منزل خويش مجلس عشرت برگزار نموده و مشغول بود ، در همان حال گذر آن حضرت از كنار منزل وى افتاد و صداى ساز و آواز و نى و رقص از آنجا شنيد و در همان هنگام هم كنيزى كه خدمتگزار بود از داخل منزل وى براى بيرون ريختن خاكروبه خارج شد.
#امام_کاظم "علیه السلام" به آن كنيز فرمودند : صاحب اين خانه آزاد است يا بنده؟
كنيز گفت : آزاد است.
امام فرمودند : راست گفتى، زيرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسيد.
اين مكالمه تا حدودى موجب تأخير در برگشت همان كنيز خدمتكار گرديد و طبعاً وقتى داخل منزل شد ، بُشر در حالى كه در سر سفره شراب بود پرسيد، چه چيز باعث گرديد كه دير آمدى؟ او جريان گفت و گوى خود با آن حضرت را براى وى نقل كرد.
جملاتى كه امام فرموده بود ، چنان در وجود «بشر» و در #دل او اثر گذاشت كه از همان سر سفره با سرعت و با پاى برهنه بيرون دويد و به محضر آن حضرت شتافت.
همين كه امام را مشاهده نمود ، گريه كرد و شرمنده شد و عذر خواست و به دست شريف امام #توبه نمود. از همين لحظه او بخود آمده و «يقظه» و «انتباه» يافت و راه خود را در پيش گرفت.
صحبت جمله يا جمله ها نيست بلكه ، نور #يقظه و انتباه ، و توجه و نظر كارساز امام "سلام الله عليه" كه اين نور را با خود همراه داشت او را يكسره برخلاف انتظار از آن وادى سراپا وهم و خيال و از آن ورطه #غفلت و ظلمت بيرون آورده و در عالم ديگرى قرار داد.
و الا چه بسيار كسانى كه از اين جمله ها از آن حضرت و از حضرات ديگر معصومين به گوش آنان مى خورد وليكن آن نمى شود كه در خصوص «بشر» شد.
بالاخره از سويى توجه خاص است و از سوى ديگر ، آمادگى.
اين استعداد و آمادگى چه بوده است و چه مى باشد؟ چيزى است كه آنچنان كه بايد ، خدا مى داند، و شايد هم جهاتى به نظر بيايد.
بشر را «حافى» مى گفتند و « بشر حافى » مى ناميدند و اين چنين نيز معروف شد. كلمه «حافى» بمعنى «پا برهنه» است.
او هميشه و تا آخر عمر پا برهنه بود و اين بدان جهت بود كه با پاى برهنه در همان روز بيدارى خويش به خدمت امام شتافت و حيات خود را به دست آن حضرت يافت.
بعضى گفته اند كه از خود او سرّ پا برهنگى او را پرسيدند، در جواب گفت: «والله جعل لكم الارض بساطا» و ادب نباشد كه بر بساط بزرگان يا كفش روند
📓 منبع : کتاب مقالات صفحه ۳۵ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه "