eitaa logo
محمدصادق‌حاجی‌زاده
243 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
101 فایل
⚘🌱 ⚘تلاشی درجهت‌ نشر معارف‌ اسلام‌‌ ناب‌ محمدی واهل‌بیت پاکش⚘🌱⚘ صلوات الله علیهم‌‌اجمعین⚘🌱⚘ یا مولای‌ یاصاحب‌ الزمان‌ ادرکنی‌‌ ولا تهلکنی🌺🌱 اللهم‌عجل‌‌لولیک‌الفرج🌱🌺 ارتباط با ادمین: @Karbalaii69
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ علت باید توجه داشت که اهل و هوا و هوس ، وجودی ظلمانی دارند ؛ از این رو معاشرت و همنشینی با آن ها یا حب و سوز به آن ها ، سبب اتحاد با قلوب ایشان و سرایت ظلمت و تیرگی روح آنان به انسان می شود . روح چنین کسانی جلوه گاه غضب الهی است و حق تعالی با اسماء غضب و لعن خود به آنان توجه می کند ؛ از این رو حب و وحدت با روح آنها انسان را مشمول حق تعالی می کند و هم از این رو بسیار سفارش شده است که با اهل معصیت همنشینی نکنید که غضب الهی شما را نیز فراخواهد گرفت. نتیجه آن که سالک باید در حق تعالی کند تا در کنار ترک عادات و تعلق ها ، از برکات همنشینی با صالحان و نیز بهره جوید و از معاشرت با اهل غفلت بپرهیزد . 📚 منبع ؛ کتاب کیمیای وصال ، صفحه ۱۶۴ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی ٰ رضوان الله علیه ٰ
غضب براى حقّ ، از خصوصيات صاحبان ايمان است براى حقّ از خصوصيات ياران خوب رسول اكرم «صلى الله عليه و آله و سلم » مى‏ باشد ، و خداى متعال در كريم اين حقيقت را بيان فرموده است. در آيه ۲۹ سوره فتح مى‏ فرمايد: « محمد رسول الله و الذين معه أشدّاء على الكفار رحماء بينهم ...» يعنى « محمد « صلى الله عليه و آله و سلم » فرستاده خداست ، و آنها كه با او هستند ، بر كفار غلظت و شدت دارند، و با يكديگر بسيار رئوف و مهربانند...». در اين آيه خداى متعال غضب و شدت بر كفار را كه همان غضب براى حقّ است ، به عنوان يك خصوصيت بارز، و يا وظيفهٔ عبودى براى آنان كه به رسول الله ايمان آورده‏ اند و با او هستند مى‏ شمارد. در ذيل آيه هم به عبودى ، و به انقطاع و اقبال كامل آنان به سوى حق ، و به عشق و اشتياق آنان به لقاء و رضوان او در ميدان و ، اشاره مى‏ كند و مى‏ فرمايد: «تريهم رُكعاً سُجداً يبتغون فضلا من الله و رضواناً سيماهم فى وجوههم من أثر السّجود...» يعنى « آنان را بسيار در حال ركوع و سجود مى‏ بينى، در حالى كه فضل خدا و رضوان او را مى‏ طلبند. بر رخسارشان از اثر سجده نشانه‏ هاى عشق و انقطاع كاملا مشهود است....». ▫️و اين نزد صاحبان بصيرت ، و نزد اهل اشارت بدان معنى است كه غضب براى حق ، شدت بر كفار و معاندين، مقابله سخت با آنان، جهاد و قتال، و عدم سازش با آنان ، در حقيقت از ايمان و نشأت مى گيرد ، و لازمه حبّ حق و عشق به جناب اوست. .... 📓 منبع : کتاب مقالات جلد دوم ، صفحه ۲۳۹ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی « رضوان الله علیه »
⚪️ نظر صاحبان مطلقه حامل نور يقظه مى‏ باشد ⚪️ ⬛️ ...چه بسا در مواردى كاملا تعجب آور و تحير آور باشد و كسانى با توجه و نظر آنان بخود آمده و بيدار گشته و متنبه شده باشند كه بظاهر و طبق محاسبات معمولى چنين انتظارى نمى‏ رفت. و اين در حقيقت بدان جهت است كه نور الهى و جذب حق كه اصل مسئله است و از طريق آنان به ظهور مى‏ رسد ، چنين نيست كه حد و حدودى داشته باشد، بلكه ، نور او ، نور قاهر ، و مشيت او ، مشيت غالب است. ▪️ماشاء الله كان و مالم يشأ لم يكن▪️. نمونه‏ هاى زيادى در اين باب نقل گرديده و ديده شده است، چه از آنهايى كه در زمان خود حضرات معصومين "صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين " ، بوده‏ اند، و چه از آنهايى كه در زمانهاى بعدى و در هر زمانى بوده‏ اند و مشمول عطف و نظر خاص پروردگار شده و از ورطه اوهام و غفلت و اسارت نجات يافته و بخود آمده و سر در طريق نهاده‏ اند، بنحوى كه چنين انتظارى نمى‏ رفت. « بشر حافی » كه لقب «حافى» بخود گرفت، از جمله آنهاست. گفته‏ اند: او در زمان حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر " سلام الله عليه " و در بغداد مي زيسته است. در اول امر خود مردى غوطه ور در و غرق در اوهام و اهل عيش و نوش بوده است. در يكى از روزها كه او با مأنوسان خود در منزل خويش مجلس عشرت برگزار نموده و مشغول بود ، در همان حال گذر آن حضرت از كنار منزل وى افتاد و صداى ساز و آواز و نى و رقص از آنجا شنيد و در همان هنگام هم كنيزى كه خدمتگزار بود از داخل منزل وى براى بيرون ريختن خاكروبه خارج شد. "علیه السلام" به آن كنيز فرمودند : صاحب اين خانه آزاد است يا بنده؟ كنيز گفت : آزاد است. امام فرمودند : راست گفتى، زيرا اگر بنده بود از مولاى خود مى‏ ترسيد. اين مكالمه تا حدودى موجب تأخير در برگشت همان كنيز خدمتكار گرديد و طبعاً وقتى داخل منزل شد ، بُشر در حالى كه در سر سفره شراب بود پرسيد، چه چيز باعث گرديد كه دير آمدى؟ او جريان گفت و گوى خود با آن حضرت را براى وى نقل كرد. جملاتى كه امام فرموده بود ، چنان در وجود «بشر» و در او اثر گذاشت كه از همان سر سفره با سرعت و با پاى برهنه بيرون دويد و به محضر آن حضرت شتافت. همين كه امام را مشاهده نمود ، گريه كرد و شرمنده شد و عذر خواست و به دست شريف امام نمود. از همين لحظه او بخود آمده و «يقظه» و «انتباه» يافت و راه خود را در پيش گرفت. صحبت جمله يا جمله‏ ها نيست بلكه ، نور و انتباه ، و توجه و نظر كارساز امام "سلام الله عليه" كه اين نور را با خود همراه داشت او را يكسره برخلاف انتظار از آن وادى سراپا وهم و خيال و از آن ورطه و ظلمت بيرون آورده و در عالم ديگرى قرار داد. و الا چه بسيار كسانى كه از اين جمله‏ ها از آن حضرت و از حضرات ديگر معصومين به گوش آنان مى‏ خورد وليكن آن نمى‏ شود كه در خصوص «بشر» شد. بالاخره از سويى توجه خاص است و از سوى ديگر ، آمادگى. اين استعداد و آمادگى چه بوده است و چه مى‏ باشد؟ چيزى است كه آنچنان كه بايد ، خدا مى‏ داند، و شايد هم جهاتى به نظر بيايد. بشر را «حافى» مى‏ گفتند و « بشر حافى » مى‏ ناميدند و اين چنين نيز معروف شد. كلمه «حافى» بمعنى «پا برهنه» است. او هميشه و تا آخر عمر پا برهنه بود و اين بدان جهت بود كه با پاى برهنه در همان روز بيدارى خويش به خدمت امام شتافت و حيات خود را به دست آن حضرت يافت. بعضى گفته‏ اند كه از خود او سرّ پا برهنگى او را پرسيدند، در جواب گفت: «والله جعل لكم الارض بساطا» و ادب نباشد كه بر بساط بزرگان يا كفش روند 📓 منبع : کتاب مقالات صفحه ۳۵ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه "