#روضه_حضرت_موسي_بن_جعفر_ع
پروانه به زنجیر کشیدن هنری نیست
پر سوختۀ فاطمه را بال وپری نیست
از سیلی و زنجیر ندارم گله هرگز
جز بددهنی های عدو دردسری نیست
با ساقِ بهم ریخته با گردن مجروح
عمریست هماهنگم و جز چشم تری نیست
مانند شجر زیر زمین ریشه دواندم
جز دانه ی زنجیر به نخلم ثمری نیست
چون پیرهنی کهنه نمایان شوم از دور
از جسم نحیفم ته زندان اثری نیست
اینجا همه ی خاطره ها کوفی و شامی است
جز کرب و بلا خاطره های دگری نیست
هر بار که با کعب نی آمد به سراغم
دیدم که بجز ساعد دستم سپری نیست
پیشانی من سنگ نخورده شده مجروح
با اینکه سرم دسترس رهگذری نیست
از جسم لگد خورده ی من هیچ نمانده
گرچه زسم اسب در اینجا خبری نیست
"لا یوم کیومک" به لبم آمد و دیدم
اصلا به حریم حرم من خطری نیست
کشتند مرا گرچه سرم ذبح نکردند
چون جد غریبم سرِ نی هیچ سری نیست
من هفت کفن دیدم و او بی کفنی دید
اینجا سخن از غارت و انگشت بری نیست
افطار به اصرار مرا زهر جفا داد
آشفته تر از این جگر من جگری نیست
جز روی رضا نیست مرا مرهم دردی
تقدیر رضا نیز بجز دربدری نیست
#روضه_حضرت_موسي_بن_جعفر_ع
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
آنسان که خیرها همه آثار کوثرند
درد و بلا ، مصائب آل پیمبرند
گلواژه های گریه که یک جا شوند جمع
جوشن نوشته: روضه ی موسی بن جعفرند
زنجیر، زجر، زهر، سیه چال، ناسزا
گویا همه روایتِ گودالِ دیگرند
شیبُ الخضیب را به تهِ چاه دیده ای؟
خدُّالتَّریب ها چه بجا سجده میبرند
مقتل نوشته: ساق برایش نمانده بود
رَزّازها هَماره یهودِ ستمگرند
ریشه دوانده همچو درختی به قعرِ خاک
این عضوهاست، وارثِ زهرای اطهرند
آهن کجا و گردنِ مجروح و پای زخم
این دستهای خسته همان دستِ حیدرند
با اینکه زیر سُمِّ ستوران نرفته اند
این دنده ها شکسته تر از نعش اکبرند
سیلی به استخوانِ شکسته نمیزنند
اما چه باک؟ وارث غمهای مادرند
سبط حسین بود که پیشانی اَش شکست
این سربلندها پسرِ شاه بی سرند
با اینکه او نمود بلا را خود اختیار
خلّصنی یارب از چه به لعلش مُکررند؟
آن بد دهن نمود اهانت به مادرش!
این خاندان ز اهل جهان مادری ترند
عجّل وفاتی اَش به عطش مستجاب شد
بر روزه دار، زهر به افطار میبرند؟
گر تخته پاره ای شده تابوت این امام
آری همه تلافی آن فتح خیبرند
زنجیرها به پیکر او حلقه حلقه ماند
تا روز حشر نیز نشانش به پیکرند
#روضه_حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
آنسان که خیرها همه آثار کوثرند
درد و بلا ، مصائب آل پیمبرند
گلواژه های گریه که یک جا شوند جمع
جوشن نوشته: روضه ی موسی بن جعفرند
زنجیر، زجر، زهر، سیه چال، ناسزا
گویا همه روایتِ گودالِ دیگرند
شیبُ الخضیب را به تهِ چاه دیده ای؟
خدُّالتَّریب ها چه بجا سجده میبرند
مقتل نوشته: ساق برایش نمانده بود
رَزّازها هَماره یهودِ ستمگرند
ریشه دوانده همچو درختی به عمقِ خاک
این عضوهاست، وارثِ زهرای اطهرند
آهن کجا و گردنِ مجروح و پای زخم
این دستهای خسته همان دستِ حیدرند
با اینکه زیر سُمِّ ستوران نرفته اند
این دنده ها شکسته تر از نعش اکبرند
سیلی به استخوانِ شکسته نمیزنند
اما چه باک؟ وارث غمهای مادرند
سبط حسین بود که پیشانی اَش شکست
این سربلندها پسرِ شاه بی سرند
با اینکه او نمود بلا را خود اختیار
خلّصنی یارب از چه به لعلش مُکررند؟
آن بد دهن نمود اهانت به مادرش!
این خاندان ز خلقِ جهان مادری ترند
عجّل وفاتی اَش به عطش مستجاب شد
بر روزه دار، زهر به افطار میبرند؟
گر تخته پاره ای شده تابوت این امام
آری همه تلافی آن فتح خیبرند
زنجیرها به پیکر او حلقه حلقه ماند
تا روز حشر نیز نشانش به پیکرند
#روضه_حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
@hajmahmoodzholideh