#روضه_شب_عاشورا
مرد قیام از خلوت شب جا نمی ماند
عبد خدا از سفره ی نجوا نمی ماند
امشب که مهلت داده ما را در مناجاتش
دور از ملاقاتش دل شیدا نمی ماند
من عاشق صوم و صلاتم، عاشق قرآن
از ما کسی در پشت این درها نمی ماند
دین خدا حالا که جانِ تازه میخواهد
پس جانِ ما دیگر در این تن ها نمیماند
باید کنون بار سفر بست ای همه عشاق
اهل لقاءالله در دنیا نمی ماند
هر کس که میخواهد،، بماند در کنار ما
مهلت برای فرصت فردا نمی ماند
امشب شهادتنامه عشاق امضا شد
این صفحه های سرخ بی امضا نمی ماند
ما لشکر زهرائیانِ کربلا هستیم
فردا کسی از لشکر زهرا نمی ماند
مردانِ ما جمله شهیدان خدا هستند
جز سید سجاد کس از ما نمی ماند
زنهای ما بعد از شما گردند اَسیرالله
سالم سَری، از جمعِ این زنها نمی ماند
غارت شود اینجا تمام خیمه های ما
بر گوشِ طفلان گوشوار اینجا نمی ماند
دستانِ سیلی باز گردد، بعدِ عباسم
هرگز گلِ یاسی ز سیلی جا نمی ماند
دست همه اهل حرم را ریسمان بندند
دیگر برای کودکانم نا نمی ماند
این خارها را از زمین باید بگیرم من
دیگر برای طفل، دست و پا نمی ماند
#روضه_شب_عاشورا
@hajmahmoodzholideh
#روضه_شب_عاشورا
بگیر عباس جان، مهلت ز دشمن در شب آخر
که دارم احتیاجِ خلوتی با حضرتِ داور
در این بحبوحهی لشکرکشی، نجواست ترجیحم
که من مشتاقِ قرآن و نماز و ذکر و تسبیحم
دلم تنگِ مناجات است و با محبوبِ خود بودن
که این دنیا نمیاَرزد، به یک ارزن برای من
یقین دارم که امشب، در مناجاتم شبی دارم
که فردا در دلِ این دشت، مضطر زینبی دارم
شبی دارم پر از شور و پر از اشک و پر از احساس
که فردا میرود از دستِ طفلانِ حرم عباس
هزاران حرف دارم بهرِ فردایم، به جانانم
نه اکبر زنده میماند، نه قاسم، نه جوانانم
برای شِکوه از مردم، خدا را گفتگو دارم
در این صحرا، پیِ خارِ مغیلان جستجو دارم
ز گودالی، که اطرافِ حرم آماده میسازم
به گودالی، که فردا پیشِ رو دارم بپردازم
خدا را عهد میبندم، که ترکِ سر شود کارم
که در گودال هم، دست از وصالش برنمیدارم
به اشک و مویه و ناله، پیِ دلدار میگردم
به عشقِ خالقم، آمادهی دیدار میگردم
وجودم تشنهی دیدار و نیزه تشنهی کامم
به خنجر میسپارم حنجر و اعضا و اندامم
یقین دارم پس از من، حمله میگردد مباح اینجا
جسارت بر حریمِ خیمه، میگردد مباح اینجا
چه دستانی که از سیلی شود پر، بعدِ من فردا
چه احکامی که میگردد تمسخر، بعدِ من فردا
چه طفلانی که میگردند، آواره در این صحرا
چه اوضاعی، که غارت هست و گهواره در این صحرا
در آن هنگامه که، وقتِ فرارِ این یتیمان است
بهای گوشواره، بیشتر از گوش طفلان است
نه فردا در حرم سقا، نه حرفِ قحطیِ آب است
اگرچه آب آزاد است فردا، شیر نایاب است
رباب از اشکِ خود امشب، کند سیراب فرزندش
که فردا نیست در آغوشِ او، قنداقِ دلبندش
در این سو عدهای احوالِ یاران را عوض کردند
در آن سو عدهای هم، نعلِ اسبان را عوض کردند
#روضه_شب_عاشورا
@hajmahmoodzholideh