eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.4هزار دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جلوۀ زهرائیِ سبحان، جلال فاطمه است مِهر و ماهِ دیدۀ حیدر جمال فاطمه است قبله گاهش حیدر است و محوِ روی کبریاست روز و شب بی وقفه، با حق اتصال فاطمه است لیلة القدری که در قرآن توجه می‌دهد ارتباط وحی با روحِ کمال فاطمه است آن مقاماتی که ممتازش کند از انبیاء یاورِ حیدر شدن، ذاتِ خصال فاطمه است بهجت قلب نبی، آرامشِ جان علی صبح تا شب چند نوبت با وصال فاطمه است رتبۀ ختم رسل از بوسه بر دستان اوست کوثر قرآن و دین، زهرا و آل فاطمه است از ازل همتای زهرا شد امیرالمؤمنین تا ابد همتاش، روی بی مثالِ فاطمه است از امیرالمؤمنین، تا مهدیِ آل علی تا نبی را مَرتَبَت، در اِمتِثال فاطمه است علمِ ما کان، ما هُوَ کائِن و علمِ لَم یَکُن در حدیث آمد؛ علومِ لایزال فاطمه است از سر شب تا سحر غرقِ عباداتی عمیق مونسِ شب‌های او اشکِ زلال فاطمه است زخمِ پهلوی شکسته، بازوی کرده ورم سینۀ زخمی ز مسمارش مدال فاطمه است از نوکِ مسمار باید پاسخِ پرسش گرفت با چه جرمی کشت محسن را؟ سؤال فاطمه است هیچ از رخسارِ نیلی، دَم نزد با همسرش تا قیامت هم علی، آشفته حال فاطمه است حرفی از آن دندۀ بشکسته اَش، هرگز نگفت غربتِ مولای او درد و مَلال فاطمه است از مصیباتش ترا چیزی نگفتم، ای دریغ این فقط یک گوشه ای از شرح حال فاطمه است می‌رود تا کربلا فریاد عاشورای او تا محرم، این عزا هر ماه و سال فاطمه است @hajmahmoodzholideh
فاطمه را کِی توان به جاه و جلالت پِی ببرد معرفت به کنهِ اِصالت یک صفت از مدحِ اوست، دختِ رسالت عالم و آدم گرفته تحتِ کفالت مادر عالم مگو، حقیقت عالم کارِ شِناساندَنَش، طریقت عالم جلوه ای از نور فاطمه ست، قیامش معجزه ی هَل اَتاست، وحیِ تمامش شعله خنک میشود، ز برد و سلامش گوشه ای از مدحِ اوست، جانِ کلامش مصحفِ او چون کتابِ وحیِ رسول است خطبه ی غرای او شبیهِ نزول است نکته در آن خطبه ی محدثه این است اینکه دفاعی تمام عیار، ز دین است فاطمه در منظرش، غدیر چنین است مقصد و مقصودِ دین، امامِ مبین است با دلِ آتش گرفته، از غمِ مولا گفت به مردم، ز حبلِ محکمِ مولا آنچه برای شما، خدای جلی گفت آنچه ز آیات، ذاتِ لم یزلی گفت هر سخنِ وحی، حضرت ازلی گفت آنهمه را مصطفی به مدحِ علی گفت هرچه مدیح است در کتابِ خدا اوست مسجد و محراب و دینِ نابِ خدا اوست از چه، ز حقِ تمامِ خویش گذشتید؟ عهد شکن، از دوامِ خویش گذشتید در که زدم، از سلامِ خویش گذشتید از سر و جانِ امامِ خویش گذشتید از چه، عبور از همه خطوط نمودید؟ حقِ علی غصب شد، سکوت نمودید! حال که تنها شده، پناه گزیدید تیرگیِ شب، بجانِ خویش خریدید فاطمه زیرِ در و به خانه دویدید سرورِ اَبرار را به کوچه کشیدید در وسطِ معرکه، نفاق و جنایت... کرد عبور از همه خطوطِ ولایت فاطمه در خانه اَش، پناه ندارد جز بسوی رهبرش نگاه ندارد غیرِ فدائی شدن که راه ندارد محسنِ شش ماهه اَم، گناه ندارد مرهمِ این قلبِ داغدیده نمک نیست مزد رسالت مگر به غیرِ کتک نیست بازوی من هست وقف یاریِ حیدر نیروی من نذرِ غصه داریِ حیدر صبر علی، عینِ بیقراریِ حیدر این من و این شامِ سوگواریِ حیدر ضربِ غلاف عاقبت، توانِ مرا برد غربتِ حیدر، ز سینه جانِ مرا برد @hajmahmoodzholideh
جلوۀ زهرائیِ سبحان، جلال فاطمه است مِهر و ماهِ دیدۀ حیدر جمال فاطمه است قبله گاهش حیدر است و محوِ روی کبریاست روز و شب بی وقفه، با حق اتصال فاطمه است لیلة القدری که در قرآن توجه می‌دهد ارتباط وحی با روحِ کمال فاطمه است آن مقاماتی که ممتازش کند از انبیاء یاورِ حیدر شدن، ذاتِ خصال فاطمه است بهجت قلب نبی، آرامشِ جان علی صبح تا شب چند نوبت با وصال فاطمه است رتبۀ ختم رسل از بوسه بر دستان اوست کوثر قرآن و دین، زهرا و آل فاطمه است از ازل همتای زهرا شد امیرالمؤمنین تا ابد همتاش، روی بی مثالِ فاطمه است از امیرالمؤمنین، تا مهدیِ آل علی تا نبی را مَرتَبَت، در اِمتِثال فاطمه است علمِ ما کان، ما هُوَ کائِن و علمِ لَم یَکُن در حدیث آمد؛ علومِ لایزال فاطمه است از سر شب تا سحر غرقِ عباداتی عمیق مونسِ شب‌های او اشکِ زلال فاطمه است زخمِ پهلوی شکسته، بازوی کرده ورم سینۀ زخمی ز مسمارش مدال فاطمه است از نوکِ مسمار باید پاسخِ پرسش گرفت با چه جرمی کشت محسن را؟ سؤال فاطمه است هیچ از رخسارِ نیلی، دَم نزد با همسرش تا قیامت هم علی، آشفته حال فاطمه است حرفی از آن دندۀ بشکسته اَش، هرگز نگفت غربتِ مولای او درد و مَلال فاطمه است از مصیباتش ترا چیزی نگفتم، ای دریغ این فقط یک گوشه ای از شرح حال فاطمه است می‌رود تا کربلا فریاد عاشورای او تا محرم، این عزا هر ماه و سال فاطمه است @hajmahmoodzholideh