eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.4هزار دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قلم سَر می‌زند، گلواژه‌ها را عزیمت می‌کند دل، جاده‌ها را شود چون در مسیرِ جاده‌ها، گم نمی‌یابد بجز، شَه بانوی قم اگرچه آمدن، دیر است بانو دلم را، عذرِ تقصیر است بانو اَمان ای، شاه بانوی کریمان که باشد قم به مَردم، دارُالایمان تُرا که هست دَه، نامِ گرامی گلِ زهرا، عزیزِ هر امامی کریمه، طاهره، بِرّه، رشیده رَضیه، مَرضیه، کبری، حمیده برایت افتخار از این لقب، ماند امامِ هشتمَت، اُختُ الرضا خواند بلی معصومه‌ای، جان‌ها فدایت که اَسماءِ تو، گویای ثَنایت امامِ صادق، از فَرطِ سعادت خبر دادَت به ما، قبل از ولادت نبوده گرچه بابایت، به دنیا بشارت از شما آورده، ما را ترا جدّ شریفت، فاطمه خواند پدر در غیبتِ خود، عالمه خواند مَقامت شد چنین روشن، به ماها پدر فرمود در وصفَت: فِداها ز معصومان رسیده، در مَدیحَت احادیثِ فراوان و صریحت تو داری، از سوی شاهِ خراسان زیارتنامه‌ای، هَم‌سنگِ سلطان ثوابِ حج، برای زائرِ توست لَهُ الجَنَّة، جَزای زائرِ توست سلامُ الله اَهلُ القُم، که نابند تو مانندِ نگین، آنان رکابند خدا را یک حرم باشد، به کعبه نبی را یک حرم باشد، مدینه علی در کوفه دارد، آن حرم را و قم دارد به خود، بیتُ الکرم را ز اوصافِ علی، منظومه‌ هستی شبیهِ فاطمه، معصومه‌ هستی کلامِ واضحِ مولاست، وَصفَت مدیح روشنِ طاهاست، مَدحَت تو همچون فاطمه، تسبیح داری به عصمت صد سخن، توضیح داری خدا، لطفِ کریمه داده ما را شفیعه می‌شوی، روز جزا را به عشقِ شیعیانِ آلِ زهرا تو طِی کردی هزاران، دشت و صحرا چو همره کرده‌ای با خود ملَک را تو طِی کردی همه، مُلکِ فدک را ز یثرب تا به قم، شرحِ قیامت شدی راهی، به فرمانِ امامت به ایرانَت بها دادی، فراوان به ما درسِ وفا دادی، هِزاران قیامت، انقلابی کرد بر پا تَشَیع را تَسَری داد، هر جا چو پایه‌ریزیِ نهضت، نمودی تو بابِ انقلابِ ما، گشودی به ما، روحِ اطاعت را رساندی به بامِ عشق، پرچم را نشاندی مطیعِ رهبرِ بیدار گشتیم فراهم بر ظهورِ یار گشتیم هنوز آن انقلابِ تو، سِترگ است جهان در حالِ اقدامی بزرگ است به تو باید بگوید شیعه، تبریک به قلّه می‌شویم امروز، نزدیک تو بودی، کربلا را زنده کردی تو دین را، تا ابد پاینده کردی چو زینب، راکبِ مرکب شدی تو به مولایت رضا، زینب شدی تو □ □ □ ولی غم‌های زینب را ندیدی به خیمه پای مرکب را ندیدی اسیری را چو بر مَرکب نوشتند برای حضرت زینب نوشتند اگرچه دیده‌ای اَنبوهِ نیزه ندیدی بر برادر، کوهِ نیزه اگرچه طعمِ غربت را چشیدی ولی دیگر، اسیری را ندیدی تنِ صد چاک بر گودال، دیدی؟ امامِ خویش را، پامال دیدی؟ ندیدی بر تنَش، سمِّ ستوری نکردی از دلِ مقتل، عبوری حرم را غارتِ دشمن، ندیدی غمِ بزمِ شراب، اصلاً ندیدی تو سنگ از بامِ قم بر سر، ندیدی تو همراهانِ بی معجر، ندیدی ندیدی هیچگه، شامِ خراب و نرفتی هیچگه، بزمِ شراب و ندیدی چوبِ کین، بر لعلِ قاری نکردی مرگ را، لحظه شماری تو نشنیدی کلامی از کنیزی ندیدی دیدگانی، پر ز هیزی دلَت پُر درد، امّا غرقِ نور است فقط درمان دردِ تو، ظهور است @hajmahmoodzholideh