#یا_مولا_ادرکنی
ای باخبر ز زندگیِ موبهموی من
چشمِ خدا تویی همه جا، کوبهکوی من
میبینی اَم نفَس به نفَس، لحظه لحظه اَم
ایکاش روبراه شود، سمت و سوی من
رفتارِ من، مؤیدِ گفتارِ من نشد
با یک نظر، درست شود خلق و خوی من
بوی گناه، گاه احاطه کند مرا
یادِ تو باز، تازه کند عطر و بوی من
آب از سرم گذشت، نجاتم دِه ای عزیز
ای در میان موجِ بلا، چاره جوی من
عادت بده زبانِ مرا هم به ذکرِ خود
ای همزبانِ فطرتِ تسبیح گوی من
هرچند بر تو نوکرِ نالایقم، ولی...
رویی نشان بده دگر، ای ماهروی من
بگذار با تو گریه کنم، بهرِ مادرت
پر کن ز اشکِ روضه دوباره سبوی من
میگفت پشتِ دربِ حرم، با زبانِ حال:
در قتلگاهِ من، شده با خون وضوی من
مسمار، خونِ سینۀ من را زیاد ریخت
خوشحال شد ز لِه شدنِ من، عدوی من
این دنده های پهلوی من، از لگد شکست
بهرِ علی شهیده شدن، آرزوی من
ارثیۀ شهادتِ من را حسین برد
باشد شهیدِ کرب و بلا، راهپوی من
میگفت: جای بوسۀ مادر نمیبُرد
خنجر مَکِش دوباره به زخمِ گلوی من
بس کن، سرم به پیشِ حرم از جفا مَبُر
لب تشنه را، سر از بدنش از قفا مَبُر
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
با یاد حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
تا نظر داری بما در عشقِ تو گُل میکنیم
گر نباشد لطفِ تو، در دَم تنزل میکنیم
دوره های سخت را با امتحان های عجیب
با دعاهای خودت یکسر تحمل میکنیم
بُردِ ما این است در اوجِ مصیباتِ زیاد
زود بر دردانه ی زهرا توسل میکنیم
نامِ بانوی حرم، رمزِ عبور از فتنه هاست
با غمِ بانوی قم، در دل تغزل میکنیم
آبرو دار است بانو، نزد درگاه خدا
اِشفَعی لی را بوقتِ هَمّ و غم، پل میکنیم
عمه اَت بر شیعیانت، روز و شب دارد نظر
اینچنین داریم احساسِ تکامل میکنیم
آری از اُختُ الرضا حاجات میگیریم ما
همجو او در عالَم، ایجاد تحول میکنیم
قم، خراسان، ری، همه ارضی است از مِلکِ فدک
کِی ز ملک حضرت زهرا تغافل میکنیم
وانگهی اینجاست، ایرانِ امیرالمؤمنین
بهر حفظ این حرم، با جان تبادل میکنیم
با همه هستی بپایت ایستادیم ای حرم
با امامِ عصر در حفظت تعقل میکنیم
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
جانِ ناقابلی که من دارم، بفدای تو سیدی مولا
کی بریزد ز حنجرم خونم، پیش پای تو سیدی مولا
ای همه آرزوی دیرینم، با تو تکمیل میشود دینم
بی وِلای تو مرده اَم سوگند، به وِلای تو سیدی مولا
هنرِ عاشقی دفاع از توست، بی دفاع از تو عشق بی معناست
آری این درس را گرفتم از، کشته های تو سیدی مولا
کشته ها خواهد اشکِ چشمانت، دردها دارد آهِ سوزانت
میرسد روزِ عید قربانت، با لقای تو سیدی مولا
گر نگردد فدای تو شیعه، نشود همصدای تو شیعه
اصل خود را به باد خواهد داد، آشنای تو سیدی مولا
آنکه آتش کشد به قرآنها، یا اهانت کند به ایمانها
رحم کی میکند به عمّامه، یا عبای تو سیدی مولا
داعشی های این وطن امروز، نسلِ اِبنِ زیادها باشند
شمر و خولی و حرمله هستند، خصم های تو سیدی مولا
ما ولی با تو هم قسم هستیم، سرِ عهدی که با شما بستیم
نسل سلمان و هم سلیمانیست، همصدای تو سیدی مولا
میرویم ای سلاله ی زهرا، راه طهرانیِ مقدم را
انتقام از یهود میگیریم، به وَلای تو سیدی مولا
به پیمبر به حیدرِ کرار، نشود روزِ واقعه تکرار
امتی هست راهیِ راهِ کربلای تو سیدی مولا
کربلای ترا اسارت نیست، بهرِ ناموسِ تو جسارت نیست
هست آنروز مادرت زهرا، مقتدای تو سیدی مولا
از نسیمِ سحر خبر آید، کز حرم منجیِ بشر آید
کعبه در انتظارِ دیدار و خطبه های تو سیدی مولا
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
ای برترین بهانه ی ذکرِ مدام من
کِی مورد پسندِ تو گردم، امام من
از بسکه مانده ام ز مسیر تو بی خبر
شرمنده ام، ببخش قصورِ مدام من
دانم که دوستانِ شهیدم دعا کنند...
آدم شوم، چه سود از این فکرِ خام من
دارم امید، اذنِ شهادت بگیرم و...
همراه با قیامِ تو باشد، قیام من
بیدار کن به یک نظرت، روح غافلم
تا طعمِ مرگ را نچشاندی به کام من
با خویش، بادِ حادثه ها میبرد مرا
بی نفحه ی دعای تو، هر صبح و شام من
تا حال هم، به لطفِ تو آورده اَم دوام
وَرنَه نبود در رهِ خدمت، دوام من
خود را شبانه روز ملامت کنم، که حیف...
آخر نشد شَبیهِ مرامت، مرامِ من
عیب از من است، ای گلِ بی خارِ فاطمه
محضِ رضای او بده حسنِ ختام من
در کارنامه اَم نَنویسی، قبول شد...
شرمنده میشوم، چو بیارند نام من
عمری مرا کنارِ خودت جای داده ای
بد میشود که با تو نَمانَم، امام من
من همنشین خیمه ی هر روزِ روضه ام
جای دگر بنا نشود، این خیام من
یاد هِلالِ یک شبه ی زینبم، که گفت:
باشد! برادرم! نشدی هم کلام من
دارد دلِ صغیره ی تو آب میشود
پاسخ به او بده، نَه جوابِ سلام من
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
#درد_دل_نوکران_با_امام_زمان_ارواحنا_فداه
سلام ای امام زمان،، ای عزیزم
سلام ای امید جهان،، ای عزیزم
زمان، چشمی از انتظار است بازآ
جهان، موجی از انفجار است بازآ
چه کودکشیها که عادت شد اینک
نصیب جنینها شهادت شد اینک
چه آوارها، گورهای بشر شد
چه خیلِ پزشکی که خود محتضر شد
چه آوارگانی که ماتم نشینند
و شاید همانها ترا هم نشینند
چه صبر و شکیبائیِ بینظیری
چه دلهای زهرائیِ دلپذیری
من از فاطمه گفتم و از علی، آه
و آنها شدند پیشمرگِ ولی، آه
من از کربلا دم زدم عمری، اما
شهیدانِ غزه شدند اِرباً اِربا
چه دلها که با انتظار تو رفتند
عروسک بغل، بیقرار تو رفتند
چه رِندان که گشتند، ایرانیُ الاَصل
یمن تا فلسطین، سلیمانیُ الاَصل
چه خوبان که هر یک به عهدش وفا کرد
دوساله، سهساله، جوان، پیر، زن، مرد
□ □ □
و من، هیچ کاری برایت نکردم
و جز نِق نِق و جز شکایت نکردم
اگر ای امامم، ولی باورَم من...
چرا پس دلت را، به درد آورَم من؟
بسا گریهاَت را در آوردهام، نه؟
ز بسکه جفا بر شما کردهام، نه؟
چقدر ای عزیزم، حَریصٌ عَلَیَّ؟
و گفتم فقط من، عَزیزٌ عَلَیَّ!
سوره توبه آیه ۱۲۸ لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن أَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَئوفٌ رَحيمٌ
من اینقدرها هم، لیاقت ندارم
که نامِ خودم را، مُحِبَّت گذارم
غلام تو هستم، ولی تابعَت نه
به تو دست دادم، ولی بایعَت نه
تو عمریست که غصه خوردی برایم
و من جای طاعت، برایت گدایم
به ظاهر ترا گرچه فرمانده خواندم
نه سرباز بودم، که سربار ماندم
کجا من شبیهِ محبِ تو هستم
کجا شاهدِ "مَن تُحِبِ" تو هستم
"پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
أضِفْ بِطَعامِكَ مَن تُحِبُّ في اللّهِ
كسى را كه به خاطر خدا دوستش
دارى، به غذاى خود ميهمان كن"
منی که به سفره، کنار تو هستم...
به هرجا که هستید، یار تو هستم؟
مگر باز، دستِ تو دستم بگیرد
همه هستیاَم را، ز هستم بگیرد
به اِحسان و اَلطافِ جدّ غریبت
سرِ پیریاَم، کاش باشم حبیبت
به نوکر، که صد بار در روضه جان داد
بگو کربلایم، ترا هم امان داد
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
هرگز نمیگویم مرا کم دوست داری
دارم یقین آقا، مرا هم دوست داری
خیلی زیاد از تو عنایت دیده ام من
از بس مرا ای باوفایم دوست داری
من تازه فهمیدم چقدر از یار دورم
اما مرا باز ای امامم دوست داری
گاهی ز تو دورم گهی نزدیک، والله
دانم که در وصل و فراقم دوست داری
آخر مرا ای نازنین بهر چه خواهی؟
با اینهمه جرم و گناهم دوست داری
شاید مرا روز مبادا کار داری
با تو قراری را که دارم دوست داری
آیا مرا از یاورانت میشماری؟
آیا مرا خطِ مقدم دوست داری؟
جدّ غریبت با غلامان همنشین بود
آری غلامت را مسلَّم دوست داری
روی سیاهم را مبین، قلبم سفید است
نور حسینی را به قلبم دوست داری
آقا دعا کن تا بمانم پای کارت
تو ماندنَم را زیر پرچم دوست داری
ذکر تو میگویم، ولی در معرکه چون
سازم ظهورت را فراهم دوست داری
خواهم برایت قطعه قطعه گردم آخر
روزیکه میبینی شهیدم دوست داری
حرف از اسیری میکُشد ما را، شنیدم
وقتی ز عمه روضه خوانم دوست داری
این نالهی بانوی غمها کشت ما را
نَحنُ اُسارا آلِ زهرا کشت ما را
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
"به بهانه ایام نیمه شعبان"
در مَطلَعُ الفجری که امرِ داور آید
با صد امانت، زادهی پیغمبر آید
یک چادرِ خاکی، بروی دست دارد
بر دستِ دیگر، با گُلی که پرپر آید
پیراهنی کهنه، امانت نزد آقاست
شاید عبای پارهای بر پیکر آید
وقتی که میگوید: اَنابنُ الذِّبحِ اَعظم
والله، با صوتُ الحزینِ حنجر آید
صحبت ز چشمی تیر خورده دارد انگار
شاید به همراهش، امیر لشکر آید
گریانِ طفلِ تشنهای باشد دمادم
اشکش، بیادِ ارباً اربا اکبر آید
□ □ □
آن وارثِ تیغِ دو دَم، الله اکبر
با نعرهی صوتِ اَنابنُ الحیدر آید
ذکرِ اَنابنُ الفاطمه، رمزِ خروجش
یعنی به لب، با آیههای کوثر آید
آندم ندا آید که: اَینَ الفاطمیّون
هر کس که زهرائی است، نزد دلبر آید
از هر طرف، مخصوصاً از ایرانِ زهرا
با پا نه، بلکه هر فدائی با سر آید
گردانی از رزمندگانِ نابِ اسلام
پا در رکابِ حضرتش، با رهبر آید
در اِعتلای آیهی اَجراً عظیما
هر کس مجاهد بود، با آن سَرور آید
یارانِ بیسر، دور تا دورش قطارند
همراهِ او، خیلِ شهیدِ پرپر آید
ما راستی، در این صفِ یاران کجائیم؟
وقتی که مولا، از پسِ پرده درآید
آن سیصد و آن سیزده یاران کیانند؟
آیا بما، حتی سیاهی لشکر آید؟
باید برای روزِ موعودش بکوشیم
وقتی که از کعبه، به چشمانِ تر آید
باید که در پای رکابش، سر بریزیم
نوکر سزاوار است، صَلِّ وَانحَر آید
□ □ □
محشر اگر، اربابِ عالم بیسر آید
خیلی بد است آنجا، که نوکر با سر آید
من سالم و بیدرد، در محشر بیایم؟!
آنجا ولی، پهلو شکسته مادر آید؟!
من با چه توجیهی، سرم بالا بگیرم؟
روزیکه با فرقِ شکسته حیدر آید!
شرمندهام، بیاضطرار آیم به محشر
آنجا، اگر مظلومه زینب مضطر آید
امروز، فکرِ یاریِ اسلام باشیم
وَرنَه، بزودی مهلتِ ما هم سرآید
مظلوم را یاریم و ظالم را بکوبیم
وَرنه به ظلمِ دیگری، دشمن برآید
در دل برای انتقامش، انقلابی است
در انتخابِ ما، همانا انتصابی است
#یا_مولا_ادرکنی
#یا_مولا_ادرکنی
رهرو آن است، که هر صبح براتش بدهند
با نسیم سحری، آب حیاتش بدهند
هر شب احیا کند، آنکه بچِشَد طعمِ سحر
هر سحر، از سفرِ هجر نجاتش بدهند
ای خوش آن عمرِ گرانمایه که با یار گذشت
ای خوش آن بنده که از یار صفاتش بدهند
مژده ی وصل، همان اذنِ ملاقاتِ علی است
کز جمال ازلی، جلوهی ذاتش بدهند
چشمِ عاشق، دمِ مرگش به علی باز شود
هر که با اوست، نجات از عرصاتش بدهند
دیده چون بست ز اغیار، به جانان برسد
دیدهی دیگری اندر ظلماتش بدهند
چارده نورِ الهی، همه صف میبندند
یک شبه، پاسخِ کلِ زحماتش بدهند
چون رسد وقتِ سؤالاتِ نکیر و منکر
همه پاسخ به زبانِ کلماتش بدهند
بادهی آب بقا روزی هر کس نشود
ای خوش آن مست که جام حسناتش بدهند
بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است
عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند
با بلا خو نکند، جز مدد کرب و بلا
هر که را با غمِ دلبر درجاتش بدهند
هر که شد زندگی اَش، وقفِ اباعبدالله
شهد شیرین شهادت به مماتش بدهند
زائرِ کرب و بلا، لال نمیرد هرگز
پاسخِ ذکرِ حسین از نغماتش بدهند
تشنهی بادهی ارباب نمانَد عطشان
خودشان جرعهای، از آب فراتش بدهند
گریه بر بی کفنِ کرب و بلا هر که کند
بِالله از گریهی در حشر نجاتش بدهند
با وجودیکه هزاران صدمه دید حسین
باز با سنگ جواب صدماتش بدهند
لطمه زد زینب کبری بخودش در گودال
از چه با خنده جواب لطماتش بدهند
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
دستی خوش است سوی قنوتِ دعای تو
دستی دگر، ملازمِ بندِ عبای تو
سوزِ دعا همیشه اجابت نمیشود
جز آنکه داشت شور و نوا، با ولای تو
حالی که درهم است چو گیسوی درهمت
باید تمسکی، سوی موی رهای تو
دلدادگی و عاشقی و سرسپردگی
ثابت نمیشوند، بجز پیش پای تو
دلتنگِ روی ماهِ تو، مَردِ شهادت است
هرگز به دوست، ره نبرد مدعای تو
ناقابل است جانِ من، اما بخر مرا
حیف است صرفِ عمرِ گِران، جز برای تو
تا با تو زندگی نکنم، بندگی محال
از من خدا نمیگذرد، جز رضای تو
با شهرِ پرگناه، دلت را شکسته ایم
ما قاصریم، زین غمِ بی منتهای تو
ما را بخاطر گلِ روی علی ببخش
بگذر ز ما، به صاحبِ ایوان طلای تو
ما را بجز هوای نجف مبتلا مکن
سخت است بی تو، همنفَسی در هوای تو
ما ناامید از نفَسِ روضه نیستیم
چشمِ امیدِ ماست، سوی کربلای تو
یک بانو از مدینه به قم آمد و ندید
در قم به غیر شیعه، بجز آشنای تو
یک بانو از مدینه به گودالِ خون رسید
وای از اسیریِ همهی عمههای تو
تا آن زمان، که عمه اسارت نرفته بود
اینسان نبود درد و بلا، برمَلای تو
کعب نی و هجوم به ایتام یکطرف
وای از نگاهِ شوم، به شام بلای تو
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
تو طبیبِ دوّاری، کِی کنی دل آزاری
میدهی شفا اما، کشته مرده ها داری
صد هزارها یارِ، جان به کف بفرمانت
ای وصیِ پیغمبر، کِی غریب و بی یاری
یوسفی و کنعانهاست، بیقرارِ دیدارت
با سپاهی از یعقوب، یک قرارِ دیداری
چشمها براهِ تو، مانده بر نگاهِ تو
تا که یوسف زهرا، کی رسد به بازاری
ای دلِ غمین عرشت، خونِ عاشقان فرشت
کو برای جامانده، دلبری خریداری
اشکِ دیدگانِ ما، چشمِ خون فشانِ ما
شاهد و نشانِ ما، از فراقِ دلداری
گرچه خوابِ غفلت هست، گرچه بزمِ عشرت هست
گوشه و کنارِ شهر، مانده چشمِ بیداری
خیلِ روسیه کم نیست، بسترِ گنه کم نیست
با وجود این غمها، هست خیلِ غمخواری
گرچه از گله مندی، گاه دیده میبندی
باز هم ترا هستند، دوستانِ بسیاری
عده ای به یک لبخند، بر رخ تو دل بستند
لحظه ای تبسم کن، محضِ خاطرِ یاری
ما امیدواران را، ناامید کِی سازی
از وصالِ روی خود، با دلِ گرفتاری
خود بگو بپای تو، ما چگونه میمانیم؟
یک اسیرِ هجران یا، یک شهیدِ خونباری؟
تو بپای ما عمری، ما بپای تو گاهی
پس چگونه ما با تو، کرده ایم همکاری
گاه در دلِ روضه، چون تو چشمِ تر داریم
جای شکرِ این باقیست، باز دلخوشی داری
با کدام اشک آرام، میشود دلِ خونت؟
اشک بر رخِ نیلی، یا به زخمِ مسماری؟
بعد از این علی تنهاست، مونسش فقط غمهاست
وای اگر فِتد چشمش، سوی خونِ دیواری
گریۀ حسینش هست، اشکِ زینبنش هست
وای از حسن وقتی، گوشه ای کند زاری
گریه کن خدا را شکر، موسم فرج حتمی است
انتقامِ سختی را، گیری از ستمکاری
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
هرگز نمیگویم مرا کم دوست داری
دارم یقین آقا، مرا هم دوست داری
خیلی زیاد از تو عنایت دیده ام من
از بس مرا ای باوفایم دوست داری
من تازه فهمیدم چقدر از یار دورم
اما مرا باز ای امامم دوست داری
گاهی ز تو دورم گهی نزدیک، والله
دانم که در وصل و فراقم دوست داری
آخر مرا ای نازنین بهر چه خواهی؟
با اینهمه جرم و گناهم دوست داری
شاید مرا روز مبادا کار داری
با تو قراری را که دارم دوست داری
آیا مرا از یاورانت میشماری؟
آیا مرا خطِ مقدم دوست داری؟
جدّ غریبت با غلامان همنشین بود
آری غلامت را مسلَّم دوست داری
روی سیاهم را مبین، قلبم سفید است
نور حسینی را به قلبم دوست داری
آقا دعا کن تا بمانم پای کارت
تو ماندنَم را زیر پرچم دوست داری
ذکر تو میگویم، ولی در معرکه چون
سازم ظهورت را فراهم دوست داری
خواهم برایت قطعه قطعه گردم آخر
روزیکه میبینی شهیدم دوست داری
حرف از اسیری میکُشد ما را، شنیدم
وقتی ز عمه روضه خوانم دوست داری
این نالهی بانوی غمها کشت ما را
نَحنُ اُسارا آلِ زهرا کشت ما را
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
رهرو آن است، که هر صبح براتش بدهند
با نسیم سحری، آب حیاتش بدهند
هر شب احیا کند، آنکه بچِشَد طعمِ سحر
هر سحر، از سفرِ هجر نجاتش بدهند
ای خوش آن عمرِ گرانمایه که با یار گذشت
ای خوش آن بنده که از یار صفاتش بدهند
مژده ی وصل، همان اذنِ ملاقاتِ علی است
کز جمال ازلی، جلوهی ذاتش بدهند
چشمِ عاشق، دمِ مرگش به علی باز شود
هر که با اوست، نجات از عرصاتش بدهند
دیده چون بست ز اغیار، به جانان برسد
دیدهی دیگری اندر ظلماتش بدهند
چارده نورِ الهی، همه صف میبندند
یک شبه، پاسخِ کلِ زحماتش بدهند
چون رسد وقتِ سؤالاتِ نکیر و منکر
همه پاسخ به زبانِ کلماتش بدهند
بادهی آب بقا روزی هر کس نشود
ای خوش آن مست که جام حسناتش بدهند
بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است
عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند
با بلا خو نکند، جز مدد کرب و بلا
هر که را با غمِ دلبر درجاتش بدهند
هر که شد زندگی اَش، وقفِ اباعبدالله
شهد شیرین شهادت به مماتش بدهند
زائرِ کرب و بلا، لال نمیرد هرگز
پاسخِ ذکرِ حسین از نغماتش بدهند
تشنهی بادهی ارباب نمانَد عطشان
خودشان جرعهای، از آب فراتش بدهند
گریه بر بی کفنِ کرب و بلا هر که کند
بِالله از گریهی در حشر نجاتش بدهند
با وجودیکه هزاران صدمه دید حسین
باز با سنگ جواب صدماتش بدهند
لطمه زد زینب کبری بخودش در گودال
از چه با خنده جواب لطماتش بدهند
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
دستی خوش است سوی قنوتِ دعای تو
دستی دگر، ملازمِ بندِ عبای تو
سوزِ دعا همیشه اجابت نمیشود
جز آنکه داشت شور و نوا، با ولای تو
حالی که درهم است چو گیسوی درهمت
باید تمسکی، سوی موی رهای تو
دلدادگی و عاشقی و سرسپردگی
ثابت نمیشوند، بجز پیش پای تو
دلتنگِ روی ماهِ تو، مَردِ شهادت است
هرگز به دوست، ره نبرد مدعای تو
ناقابل است جانِ من، اما بخر مرا
حیف است صرفِ عمرِ گِران، جز برای تو
تا با تو زندگی نکنم، بندگی محال
از من خدا نمیگذرد، جز رضای تو
با شهرِ پرگناه، دلت را شکسته ایم
ما قاصریم، زین غمِ بی منتهای تو
ما را بخاطر گلِ روی علی ببخش
بگذر ز ما، به صاحبِ ایوان طلای تو
ما را بجز هوای نجف مبتلا مکن
سخت است بی تو، همنفَسی در هوای تو
ما ناامید از نفَسِ روضه نیستیم
چشمِ امیدِ ماست، سوی کربلای تو
یک بانو از مدینه به قم آمد و ندید
در قم به غیر شیعه، بجز آشنای تو
یک بانو از مدینه به گودالِ خون رسید
وای از اسیریِ همهی عمههای تو
تا آن زمان، که عمه اسارت نرفته بود
اینسان نبود درد و بلا، برمَلای تو
کعب نی و هجوم به ایتام یکطرف
وای از نگاهِ شوم، به شام بلای تو
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
به بهانه روز ترویه، درد دل با امام زمان ارواحنافداه
دوباره محضرِ تو، سربزیر آمدهام من
برای درکِ حضورِ تو، دیر آمدهام من
منم همانکه نکرده، اَدای حقِّ تو جانان
نمک ز خوانِ تو خورده، ولی شکسته نمکدان
نشد چنانچه تو خواهی، ترا بخواهم عزیزم
نشد چنانچه تو گویی، سری بپای تو ریزم
ترا نخواندهام آنگونه ای، که باید و شاید
ترا نخواسته ام با، همه نباید و باید
بجای امر تو، خود محوری شده کارم
بجای حال و هوای تو، فکرِ باغ و بهارم
کجاست با تو دلِ من، کجاست با تو هواسم
چرا ز دوری تو، واقعاً نهراسم
صدای پای تو یکدم، بگوشِ بسته نیامد
تبِ دعای تو یک شب، به چشم خسته نیامد
اگرچه نامه سیاهم، اگرچه غرق گناهم
به قلهی جبلُ الرّحمه، مانده نگاهم
ز هرچه شرّ و بدی، دادهای تو نجاتم
به هرچه خیر و خوشی، دادهای تو براتم
منی که منتظر از قدر، تا شبِ عرفاتم
نه صاحبِ حسناتم، نه در غمِ عرصاتم
اگرچه نیستم آقا زهیر و حر و حبیبت
من و امید به این، روضه های جدِّ غریبت
صدای پای محرم، رسد بگوشِ حریفان
و من نمیشنوم، زنگِ کاروانِ غریبان
بحقِّ معجر زینب، بحقِّ چادر زهرا
مرا بخوان که بگردم، فدای عصمت کبرا
به کودکی که، در آغوشِ اهلِ قافله گردد
به دختری که، کفِ پایش آبله گردد
به خواهری که، نگاه از برادرش نکند دور
به مادری که، دلش دمبدم بزند شور
به اشک دیدهی قاسم، تعارفِ عسلم کن
بحقِّ کشتهی گودالِ خون، بیا بغلم کن
بخر مرا که ندارم، به غیرِ گریه امیدی
ببر مرا و به مادر، بگو رسیده شهیدی
به سیدالشهدا، جان نثارِ بی کفنم کن
بیا و جامهی اِحرامِ سرخ را به تنم کن
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
تا تویی صاحب عزا، گریه ی ما مَرهم توست
ناله و زمزمه تا هست، همه همدم توست
ماتمِ جدِ غریبت، غمِ دیرینه ی ماست
چشمِ ما، چشمه ی جوشانِ غم و ماتم توست
همه ذراتِ جهان، گریه کنِ جدِ تواَند
همه تسبیحِ فلک، ناله برای غم توست
حاجتی در دلِ ما نیست، بجز یاریِ تو
ارزشِ ما به همین همرهیِ هردم توست
سالی یکبار حسینی شدنم، کافی نیست
نوکر آن است که پیوسته دلش محرم توست
با تو گشتیم ملازم که رهَت گم نشود
وَرنَه دل مَحرمِ تو نیست، که نامحرم توست
خط به خط، جبهه به جبهه، همه جا یارِ توئیم
سحرِ آمدنت، بیعتِ ما محکم توست
یارِ یارانِ تو بودن، اثرِ طاعتِ ماست
راهِ پیروزیِ ما، پیرویِ ملزم توست
□ □ □
گفتی از داغِ حرم، شام و سحر میگِریی
چشمِ ما نیز کمی گریه کنِ نم نم توست
ناله ی ما بخدا از نفَس گرم شماست
وَرنَه دل یکسره، هرچند بنالد کم توست
تکیه بر کعبه دهی و ز عطش میخوانی
یاد لبهای ترک خورده، نوا و دم توست
غصه ی عمه ی مضروبه، ز یادت نرود
داغِ یک روضه ی مکشوفه، همیشه غم توست
دختری گفت: بپاخیز و ببین یااَبَتاه...
دستِ نامحرم و اُوباش، سوی محرم توست
تازیانه به سر و روی حرم میبارند
خواهرت منتظرِ یاریِ آخر دم توست
مادرت منتظرِ آمدنت مانده هنوز
انتقام حرمِ آل علی مرهم توست
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
در شَانِ تو نیست نوکرت باشم من
بگذار فقط خاک درت باشم من
بگذار به هر جا که قدم بگذاری
چون ذره، همی دور و برت باشم من
بگذار که این گدا به کارَت آید
تا کِی همه جا دردِ سرت باشم من
در ماهِ عزای جدِتان میخواهم...
همناله ی آهِ مادرت باشم من
با اشک و دعا و توبه پاکم فرما
تا جزوِ سپاه و لشکرت باشم من
این است مقامِ قربِ درگاهِ خدا
هر صبح و مساء، مضطرت باشم من
ایکاش که باری از شما بردارم
تنها نه همین منتطرت باشم من
پیوسته تو درمانِ منی، اما کِی...
درمانِ دلِ پر شررت باشم من؟
آیا به غمِ تو تا کنون یار شدم؟
تا مرهمِ سوزِ جگرت باشم من
گفتی که ز داغِ جدِ خود، خون باری
پس میشود اینکه یاورت باشم من
از دیده ببارم اشک و از حنجر خون
تا یارِ دو دیده ی ترت باشم من
ما زنده و باز هم تو تنها باشی؟!
هیهات که سربارِ درت باشم من
گر همچو حسین، بی کس و یار شوی
شرمنده ی روی مادرت باشم من
دستی به سرم بکش که پای قدمت
یک روز شهید بی سرت باشم من
آنقدر مسیرِ قدمت میآیم
تا روز دفاعت، سپرت باشم من
روزیکه به انتقام کردی تو قیام
قربانیِ جدِ اطهرت باشم من
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
گریه ها سر میدهم، در دوری از دوران تو
کی میایی، ای همه عالم شود قربان تو
حسرتِ دیدارِ یک روز از زمانِ حضرتت
مانده در دلهای ما، ای سلطنت از آنِ تو
دیده ها مانده براهت، تا بیایی از حرم
عالَمی سینه سپر سازد، پیِ فرمان تو
کاش پا را جای پای تو گذاریم، ای دریغ
ای علیِ این زمانه، نیستم سلمان تو
هر چه نزدیکم کنی، باز از تو دوری میکنم
ما نمیدانیم قدرِ اینهمه احسان تو
امتحان پس میدهم، اما به لطفِ یاری اَت
وَرنَه من رد میشویم، از بس کنم کفران تو
یک دعای تو، دلِ من را عوض خواهد نمود
مانده است ای زاده زهرا، دلم حیران تو
ای رضای حق رضای تو، ترا راضی کنم
هست مهمان رضا، در روضه ها مهمان تو
□ □ □
باز هم ماه صفر رفت و غم و دردِ تو ماند
همرَهت هستیم ما، با دیده ی گریان تو
گفتی از این درد: یاجداه گِریم روز و شب
اشکِ من پایان ندارد، بر تنِ عریان تو
اشک میریزم برای عمه اَم، صبح و مساء
در اسارت همسفر شد با همه عدوان تو
عاقبت میآیم و از خصم گیرم انتقام
ای فدای حنجرِ خشک و لب عطشان تو
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
غمخوارِ تو هستیم، شاید یار تو باشیم
داریم امیدِ اینکه، از انصار تو باشیم
از بدوِ ماهِ غم، میانِ خیمه ات هستیم
با آرزوی اینکه، هیئت دار تو باشیم
وقتِ ورودِ کاروانِ کربلا گفتیم:
بگذار ما گریه کنِ سالار تو باشیم
از روز عاشورای او تبدارِ گودالیم
شاید به عاشورای تو خونبار تو باشیم
بازار کوفه، آبروی عترتت را برد
پس ما عزادارِ سرِ بازار تو باشیم
در ماتمِ شامِ بلا، مُردیم از غیرت
تا جان نثارِ عترتِ اطهار تو باشیم
بزمِ شرابِ دشمنان، آتش به دلها زد
میخواستیم آنروز آتشبار تو باشیم
داغ خرابه، کرد عالم را خرابِ خود
ایکاش میشد، اشک چشمِ زار تو باشیم
تا اربعین، همراه با زینب نوا کردیم
تا همسفر با کاروان سالار تو باشیم
حالا که آمد قافله، در شهر پیغمبر
با روضه های کربلا دلدار تو باشیم
گفتی که یا جدا، شبانه روز میگِریم
بگذار ما هم تا ابد همکار تو باشیم
وقتی ندای یالثاراتِ تو میآید
رخصت بده در صحنه، هم پیکار تو باشیم
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
خوشحالم از اینکه، مرا هم دوست داری
هرگز نمیگویم، مرا کم دوست داری
خیلی زیاد از تو عنایت دیده نوکر
از بس مرا، ای باوفایم دوست داری
من تازه فهمیدم، چقدر از یار دورم
اما مرا، باز ای امامم دوست داری
گاهی ز تو دورم ولی، گهگاه نزدیک
والله در وصل و فراقم دوست داری
من از علی دم میزنم، تا زنده هستم
از بسکه خاطرخواهِ اویم دوست داری
خاکِ من از شاه نجف باشد معطر
حتی مرا، وقتِ گناهم دوست داری
شاید مرا روزِ مبادا کاری داری
با تو قراری را که دارم دوست داری
آیا مرا از یاورانت میشماری؟
آیا مرا خطّ مقدم دوست داری؟
جدّ غریبت با غلامان همنشین بود
آری غلامت را مسلَّم دوست داری
روی سیاهم را مبین، قلبم سفید است
نورِ حسینی را به قلبم دوست داری
آقا دعا کن تا بمانم پای کارَت
تو ماندَنَم را زیرِ پرچم دوست داری
خواهم برایت، قطعه قطعه گردم آقا
روزیکه میبینی شهیدم دوست داری
حرفِ از شهادت میکُشد ما را، شنیدم
وقتی ز مادر روضه خوانم دوست داری
مادر ترا، بینِ در و دیوار خوانده
فریادِ ما را، بهرِ این غم دوست داری
گریان تمامِ عمر، از این ماجرایی
چشمانِ گریانِ مراهم دوست داری
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
بیا ای زادهی طاها، ضیاء دیدهی مولا
رسان مرهم بر این دلها، بجانِ مادرت زهرا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
صفای جانِ پیغمبر، شفابخشِ غمِ مادر
بحق غنچهی پرپر، بیا ای چارهی غمها
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
همه سر در گریبانیم، که غمخوار غریبانیم
ز درد و غم پریشانیم، تویی درمانِ دردِ ما
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
بیا ای ماهِ محرومان، برس بر دادِ مظلومان
قسم بر آهِ معصومان، ببین اوضاعِ این دنیا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
نه لبخندی به لب مانده، نه ما را روز و شب مانده
فقط دستِ طلب مانده، اجابت کن دعاها را
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
هزاران کشته میبینیم، بخون آغشته میبینیم
ز کشته پشته میبینیم، امان از فتنهی اعدا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
تو میبینی غریبان را، غم و درد یتیمان را
شهیدان را اسیران را، غریب و بیکس و تنها
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
تو با غم آشنا هستی، پر از درد و بلا هستی
تو بهرِ کربلا هستی ولیِ دم، بیا آقا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
تو دانی غصه یعنی چه، به خانه شعله یعنی چه
به خیمه حمله یعنی چه، میانِ از آتشِ دلها
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
امان از ضربهی سیلی، فغان از چهرهی نیلی
نه تقدیری نه تجلیلی، از این حقِ ذَوِی القربا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
تو از زخمِ جبین دانی، غمِ سقطِ جنین دانی
امیرالمؤمنین دانی، چرا شد یکّه و تنها
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
چو مادر گیر کرد آنجا، و فضه دیر کرد آنجا
علی را پیر کرد آنجا، عزای غنچهی زهرا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
نه زهرا در امان مانده، نه زینب در امان مانده
همه در شعلهها حیران، حرم تا قتلگه یکجا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
تو دانی ظلمِ عدوان را، تَهِ گودال عطشان را
هجوم سمّ اسبان را، تنِ او پخش در صحرا
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
به نیزه حنجری پاره، به صحرا زینب آواره
ز کف داده رهِ چاره، بیا ای چارهسازِ ما
مدد ای یوسف زهرا
مدد ای یوسف زهرا
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
پر ز دردی بی نهایت، صفحهی رخسار توست
غرقِ اشکی سرخ، رنگِ گریهی خونبار توست
اشکِ تو حاکی، ز داغِ چادری خاکی است، نه؟
چادری که شاهدِ دستِ امانتدار توست
دستمالی زرد، آیا نزدتان محفوظ نیست؟
قسمتی آیا از آن، پیچیده در دستار توست؟
گوئیا دستی شکسته، پیشِ رویت هر شب است
شاهدِ دستِ دعایی، دیدهی بیدار توست
مخفی از آن چشمِ ناظر، دودِ بیت وحی نیست
تیزیِ مسمار، هردم مایهی آزار توست
بستری پهن است، اما بینِ آن بیمار نیست
بعد از این، در خاک پنهان مادرِ بیمار توست
از زمین و آسمان، فریاد یازهرا رسد
یکهزار و چارصد سال است، شیعه یار توست
هر کجا را بنگری بزمِ عزای فاطمه ست
روی هم رفته، دلِ یک امتی غمخوار توست
مادرت از پشت در گوید: بیا صاحب عزا
یوسفم برگرد، عالم تشنهی دیدار توست
روز تنهایی گذشت، اینک جهانی شد بسیج
روز، روزِ انتقام از دشمنِ قدّار توست
از نجف تا کربلا، از کربلا تا قدس را
خود ببین، غرقِ سپاهِ حیدرِ کرار توست
تا بگویی یاعلی، ما همرکابت میشویم
یالثارات الحسینِ ما هم از تکرار توست
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
یا صاحب الزمان، چقدَر گریه میکنی
شب زنده دار، تا به سحر گریه میکنی
حق داری ای عزیز دلِ آل فاطمه
بر پهلوی شکسته اگر گریه میکنی
بر بازویی که دادِ علی را بلند کرد
زیرِ غلاف و ضربهی در گریه میکنی
وقتی نشد عمو حسنَت، بینِ کوچهها
دستش رسد به دفعِ خطر گریه میکنی
بر آن مصیبتی که چهل سال مجتبی
گرئید بیصدا به سحر گریه میکنی
بر غنچهای که سقط شد از کفوِ مرتضی
حتی ندید روی پسر گریه میکنی
بر قطرهای که از نوکِ مسمار میچکد
بر زخمِ سینه، خونِ جگر گریه میکنی
پرسی ز دربِ خانه و دیوارِ کوچه نیز
این در چه سخت دیده اثر گریه میکنی
از دردهای مادرِ مظلومه روز و شب
وز دستمالِ بسته به سر گریه میکنی
بر خطبهای که هیچکس آنرا نکرد درک
جز از خواص، چند نفر گریه میکنی
گاهی به کعبه، گاه نجف، گاه کربلا
بر مادرِ خمیده کمر گریه میکنی
عمری برای خانه نشینیِ جدّ خویش
بر حیدرِ بدونِ سپر گریه میکنی
تقدیر بود غسلِ شبانه برای او
تا صبح زین قضا و قدَر گریه میکنی
هر روز و شب، به یاسِ کبودِ مدینه ات
تا علقمه به اشکِ قمر گریه میکنی
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#دسترسی_سریع_اشعار
#یا_مولا_ادرکنی
#یا_رب_ادرکنی
#العجل_یا_صاحب_الزمان
#گریه_های_امام_زمان_عج
#یا_حسین_علیه_السلام_ادرکنی
#یا_صاحب_الزمان_عج_ادرکنی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_از_زبان_فضه_ی_خادمه_علیها_سلام
#السلام_علیک_یا_فاطمة_الزهراء
#روضه_وداع_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_کوچه_و_یاس_نیلی
#زمزمه_فاطمی
#روضه_بستر
#رباعیات_فاطمیه
#شور_فاطمیه
#دودمههای_فاطمیه