eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.4هزار دنبال‌کننده
5 عکس
0 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
منکه از هیبتِ دیدار تو بی تاب شوم چشم در چشمت اگر هم بشوم، آب شوم دیده از شرمِ نگاهِ تو به پایین افتد مثلِ حُر چون بشوم، تازه دُرِ ناب شوم تشنۀ وصلم و دنبالِ میِ لبریزم کِی من از جامِ طهورای تو سیراب شوم بابِ میلَت که نبودم، ز تو دور افتادم یک دعایم بکنی، مِیل ترا باب شوم دیدنِ روی تو بیدار دلی میخواهد تا کِی از رؤیتِ رؤیاییِ تو در خواب شوم روشنی بخشِ دل و روشنیِ چشمم باش تا که منهم سحری مَحرم مهتاب شوم نظرِ لطفت اگر زشتیِ ما را نبَرد فارغ از رحمتِ تو، غرق به سیلاب شوم بیش از این تا ز تو محروم نمانم ای گُل متوسل به گُلِ روضۀ ارباب شوم یادِ شش ماهۀ بیتاب، کند بیتابم تا بگویند تلظّی، به تب و تاب شوم آب نایاب شد و طفلِ رباب عطشان ماند تا قیامت بخدا از عطشَش آب شوم آب نَه، تیر سه شعبه گلویش را تر کرد روز و شب گریه کنِ آن دُرِ نایاب شوم @hajmahmoodzholideh
همان گونه که دلتنگم برای کربلا آقا همان مقدار میسوزم ز هجر سامرا آقا تو تنها میروی، ما را ببر دنبال خود یک شب ز سرداب مقدس تا نجف تا نینوا آقا کنار مُضجَعِ پاکِ امامِ عسگری خوب است زیارتنامه خواندن از تو و گریه ز ما آقا بُقاعِ عسگریِین است ما را قبلۀ دلها طوافِ کعبه هم زیباست، اما با شما آقا کنارِ جدِّ تو هادی و بابایت حسن آری صفا دارد که با زهرا شود دل همنوا آقا به نرگس مادرت سوگند، دارم آرزو روزی که در مدحِ حکیمه عمه اَت، گویم ثنا آقا همانجا یاد باید کرد، یادِ عمۀ سادات اسیری را، غریبی را، یتیمیِ ترا آقا اسیری و غریبی چاره دارد ای گل زهرا تو خود بر اشکِ چشمانِ یتیمان کن دعا آقا سه ساله عمه اَت کنجِ خرابه گفت: باباجان! ببر من را به همراهِ خودت پیشِ خدا آقا @hajmahmoodzholideh
زشتم ولی نگاه، به نیکو سرشت می ارزد آری به چشمِ دوست، همین روی زشت می ارزد بر تو دهم سلام و ندارم توقعی اما یک پاسخِ سلامِ تو، بر صد بهشت می ارزد بی اَرزشم بجان تو، اما همیشه می‌دانم آنکه مرا برای تو نوکر نوشت می ارزد نامم بِبَر میان قنوتت، کمی دعایم کن شاید عوض شوم، که خدا هر چه هِشت می ارزد شاید سفید روی شود، باز هم سیه رویی گاهی نظر بروی غلامانِ زشت می ارزد دنیا که جای بهره ز رخسار ماهِ دلبر نیست عقباست که نظاره به محصولِ کِشت می ارزد خود را به دستِ دوست سپردن، مرامِ عشّاقست هر جا که او بَرد بسوی سرنوشت می ارزد یوسف میان چاه و منم سوی جمکران راهی هر که ز دردِ چاهِ تو نامه نوشت می ارزد حالا که مینَهند سرم را بروی بخاک قبر بالین رها کنیم، که سر روی خشت می ارزد ما ریزه خوارِ خوانِ حسینیم و با تو همسفره یک لقمه نانِ روضه به صدها خورشت می ارزد وقتی سرِ حسین شود میهمانِ یک راهب این انتظار، گوشۀ دیر و کنشت می ارزد @hajmahmoodzholideh
"دولت زهرا(س)امت منصور" یابنَ الحسن، ما هر چه داریم از شما داریم پس هر چه ما داریم، بر پای تو بگذاریم هر داغ و دردی در رهِ عشق شما زیباست واللهِ دست از دامنِ تو بر نمیداریم رخصت بده جانِ جهانی را رها سازیم از دشمنِ پَستی که با تو مشترک داریم ایران تماماً سرزمینِ مادرت زهراست ما خاکِ خود را دستِ صاحب مِلک بسپاریم چیزی نداریم از خود، ای صاحب لوای دین دنیای خود را پای دین، چون ابر میباریم خونی که در رگهای ما جوشد، ز گودال است این خون و این جان هدیه اَت، ما نذرِ دلداریم ما مالِ تو ، تو مالِ ما، هشتاد میلیون نَه ما یک جهان قاسم سلیمانی سپهداریم ما دولتِ زهرای اطهر، امتِ منصور اهلِ جهاد، اهلِ شهادت، اهلِ ایثاریم هرگز بخواب غفلت و عزلت نمیمانیم پشتِ سر رهبر بصیرت دار و بیداریم وقتِ سکوت، از ما کلامی نشنود دشمن وقتِ جهاد، از آسمان مانندِ رگباریم روزی شبیهِ ذوالفقارِ در غلافستیم روزِ دگر شمشیر برّانِ علمداریم امروز یک تَن نیستیم ای حیدرِ دوران یک امتِ واحد برای نسلِ کراریم نسلی پُر از همت، پُر از احمد، پُر از قاسم نسلی پُر از میثم، پُر از مالک و عمّاریم دشمن شود با عزممان از منطقه اخراج با لشکرِ فرعون، چون موسای رهداریم سرمایه ی شور حسینی، هدیه ی زهراست با فاطمیه پرچمِ دین را نگهداریم □ □ □ یکبار سیلی خورده مادر ، تا قیامت بس دیگر امامِ خویش را بی یار نگذاریم دیگر قضایای فشار در نخواهد شد زیرا هنوزم، ناله دار از زخمِ مسماریم از پشتِ آن در ، تا مسیر کربلا ، تا قدس لشکر به لشکر، صف به صف، زهرای بسیاریم دیگر علی را ریسمان بسته نخواهی دید تا پای جان، پای علی، همواره هشیاریم دیگر مصیبت بر یتیمانِ علی سخت است مثلِ تو ما هم، در غمِ مادر عزاداریم @hajmahmoodzholideh
درد دلی از زبان امام زمان (ارواحنافداه) گلچینِ روزگار بنای بلا گذاشت غم را میان مردم عالم بنا گذاشت با یک بلای ساده و بیماریِ عجیب هر مبتلا ز واهمه دستِ دعا گذاشت این حرف با خودیست، به بیگانه خُرده نیست آنکه دلش سیه شده باید جدا گذاشت با مومنین امامِ شما درد دل کند شاید کلامِ ما اثری در شما گذاشت □ □ □ ما را که در زمانه فراموش کردیده اید حالا زمانه هم سرِ لج با شما گذاشت وقتی مدافعانِ حرم یارِ ما شدند تنهایشان، جفای شما در خفا گذاشت حتی محل به خیلِ یتیمانشان نشد بیتِ شهید را همگان در عزا گذاشت نفسِ زکیّه را که ز دستِ شما گرفت... خونش اگر چه در رگِتان شورها گذاشت اما دگر برای شما دیر بود دیر داغی جدید بر دلتان در هوا گذاشت □ □ □ حالا حرم بروی شما بسته میشود محرومتان ز آمدنِ کربلا گذاشت حتی خدا حریمِ خودش را حصار کرد حقِ مدافعانِ حرم را بجا گذاشت □ □ □ پرسیده اید از خودتان، یک بلای جزء تاثیر در صفوف جماعت چرا گذاشت وقتی ز عیشِ خود نزدید آن زمانِ سخت حالا حضورتان به دلِ خانه ها گذاشت □ □ □ انکس که ضربه زد به تبِ گریه بر حسین حالا تمامِ بار بدوشش خدا گذاشت باید ز فعلِ زشتِ خودش توبه ها کند یک حرفِ زشت اینهمه خسران بجا گذاشت چون گریه بر حسین نکردی بلا رسید کِی گریه بر حسین به دلها بلا گذاشت □ □ □ ای وای از آن زمان که روی سینه اَش نشست خنجر به حنجر پسرِ مصطفی گذاشت حسرت هنوز بر دل از این درد مانده است دشمن بنای حمله سوی خیمه ها گذاشت عصمت بدونِ چادر و معجر نمانده بود این داغ را به سینه ی ما کربلا گذاشت اسفند ۹۸ / ماه رجب المرجب @hajmahmoodzholideh
درد و بلاها را تحمل میکنیم آقا اما بجان فاطمه دیگر بیا جانا در زیر صد کوهِ مصیبات و بلا، ماندیم راهی نمانده جز فرج، تعجیل کن آقا غمهای ما پیش مصیباتت، مصیبت نیست با اینهمه، سخت است دردِ روزگار ما تا ما ترا داریم پس دیگر چه غم داریم قرآن ترا، عترت را دارد، دگر بازآ زهرا ترا میخواند از پشت درِ خانه زینب ترا میخواند ای نور دلِ زهرا فرقِ شکسته، از دلِ محراب میگوید برگرد ای زرّیۀ زهرای من، بابا رأس بریده از تنور، از دِیر، از نیزه هر دم ترا خوانَد، بیا یابن الحسن مولا جدِّ غریبت را ببین زیرِ سم مرکب گه استغاثه دارد و گاهی دعا، حاشا حاشا که از گودال آقایت ترا خوانَد تو بی جواب او را رها سازی در آن غمها از گوشۀ ویرانه ای، یک دختر کوچک دستی گرفته بر کمر، دستی بسر، تنها آن دختر دردانه با دندان بشکسته دارد ترا میخواند ای دردانۀ طاها بازآ که درد و داغهای عترت و قرآن درمان ندارد غیر تو ای یوسف زهرا @hajmahmoodzholideh
زبانحال توبیخ آمیز امام زمان (عج) دیدی! ندیدی عاقبت ما را تو، هیهات دیدی ولی نشناختی ما را، به کَرّات! گفتی ببینم روی تو ، اما فقط حرف وقت عمل، پا پیش نگذاری به میقات عاشق شدن خوب است، گر مُنقاد باشی یعنی مطیع محض باشی وقتِ طاعات ایکاش آنگونه که می خواهم شوی تو من دوست دارم، گه کنم بر تو مباهات در امرِ دین باید تَفقُّه پیشه سازی احکام را دریابی از روی موالات خالصترین اعمال را من می پسندم همراه با شرطِ بصیرت در عبادات بایست بشناسی منافق را ز کافر بایست عبرت گیری از عمقِ حکایات کافر کسی باشد که پیش روی مؤمن... در وقتِ فتنه، کرد با دشمن مماشات اما منافق رنگ بازد در حوادث تدبیرِ او دارد بسی مکر و مکافات نه هر که گوید یاعلی، آن فرد شیعه ست نه هر که دم از دین زند، دارد مؤاخات هر کس که دم زد از تَولّا یا تَبرّا بنگر به اعمالش که ما را هست مرآت؟ ما شیعه ای خواهیم، هم آهنگِ عمار ما شیعه ای خواهیم، همرنگ کرامات ما شیعه ای خواهیم، همراهِ ولایت ما شیعه ای خواهیم، دارای مواسات ما شیعه ای خواهیم، مانند اباالفضل پای رکابِ رهبرش روزِ مصیبات شیعه همیشه کاشفُ الکربِ امام است همچون ابوفاضل علمدار قیام است @hajmahmoodzholideh
دلم خوش است که یک عمر،بی قرار تو باشم به آن امید که روزی، رکابدار تو باشم چو عمرِ نوح،اگر مانده از زمانۀ غیبت دلم خوش است که سلمانِ روزگار تو باشم نشد ز ماه مبارک،به درکِ صوم و صلاتی عزیز فاطمه! یکبار روزه دار تو باشم مدافعان حرم هم، فدا شدند،ولی من امیر قافله! تا کِی گناهکار تو باشم در آرزوی تو و دولتِ کریمه شدم پیر نشد بیایی و منهم،به کارزار تو باشم غلامیِ دو ولیِ فقیه روزیِ من شد که در میان سپاه تو پاسدار تو باشم مرا چه سود که سربارِ لشگر تو بمانم خدا کند ز شهیدانِ سربِدار تو باشم خدا نیاورد آنروز را که صِرفِ شعاری... هماره مدّعیِ صبحِ انتظار تو باشم بجای پای تو باید گذاشت،پای اطاعت نه پیش و پس بِروَم،بلکه در کنار تو باشم سلام ما به خدای ادب، پناهِ امامت چه خوب میشد علمدار باوقار تو باشم قسم به غیرت عباس،راهِ ما رهِ عزّت به زینبیّه قسم، رخصتی که یار تو باشم سرِ حسین،دوباره به نیزه میرود آری اگر چو لشگرِ کوفی، فریبکار تو باشم قسم به کرب و بلا، کربلا شود همه عالم بنام حیدر کرار ذوالفقار تو باشم به قتلگاه،عبورش فتاد زینب و میگفت: به انتقامِ تو تا حشر، سوگوار تو باشم بیا بیا پسر فاطمه! عزیز پیمبر حسینِ فاطمه فرمود: بی قرار تو باشم @hajmahmoodzholideh
ای خوش آنروز که بر دیده دری باز شود دارم امید دری از سحری باز شود مگر از خدمت صاحب نفسان فیض رسد ورنه از غیر،بعید است دری باز شود جز غم و غصة تو،غصه و غم نیست مرا سفرة دل نَه به هر خیره سری باز شود مرغ بی بال و پرم گوشة زندانِ فراق باید از کنج قفس بال و پری باز شود وعده های دلِ بشکسته به جایی نرسید شاید از غیب مسیر دگری باز شود جز حریمِ نظرت نیست پناه دگری گِره بستة من با نظری باز شود دمبدم یادِ تو هستم که تو یادم باشی درد گفتم که ز کویت خبری باز شود عَن قَریب است که دیدار، نصیبم بشود آری این بخت به صاحب اثری باز شود بس دعا کردم و گِرییدم و دادم قَسَمت تا درِ وصلِ تو با چشم تری باز شود ای خوش آن دیده که سر چشمة مقتل باشد وقت روضه ست که باب هنری باز شود تشنه ام تشنه،مِیِ کرب و بلا میخواهم در حرم دایرة بیشتری باز شود @hajmahmoodzholideh
"ویژه ایام ترویه و " خوشا بحال کسانی که آه را بلدند برای حرف زدن با تو راه را بلدند خوشا بحال کسانی که با تو هم نفسند و رمزِ دیدنِ آن روی ماه را بلدند خوشا بحال دلِ مهزیارهایی که... رهِ رسیدنِ آن وعده گاه را بلدند نه راهِ کشف و کرامت روند بیهوده که راهِ توبه و ترکِ گناه را بلدند به اهل ناله و اهل انابه رو آریم که اعتراف به هر اشتباه را بلدند ز طاعتِ تو ، چه زیبا دلت بدست آرند خدایی، اهلِ عمل راه و چاه را بلدند تو ناز میکنی و عاشقان نیاز کنند که رازِ بوسه ز خالِ سیاه را بلدند دعای خیرِ تو آقا گره گشای بلاست چه خوب غمزدگان طیِ راه را بلدند به وادیِ عرفه، معرفت کلید دعاست که اهل معرفت این سوز و آه را بلدند ملازمانِ دعا، یار و همنشین تواَند مسیر زندگیِ دلبخواه را بلدند مسیر زندگیِ ما، محرم است و حسین حسینیان، ادب قتلگاه را بلدند ز روزِ ترویه صوتِ حزینه میشنوند به اهل قافله طرز نگاه را بلدند صدای مادری از قتلگاه می آید که کوفیان طرفِ خیمه گاه را بلدند ز خیمه، حکمِ "علَیکُنَّ بِالفرار" آمد حرامیان زدنِ بی پناه را بلدند □ □ □ مدافعانِ حرم، مقتدایشان زینب که راهِ حفظِ امامِ سپاه را بلدند @hajmahmoodzholideh
(درد دلِ روز آخر ماه صفر) ز درد اندکِ خود، یاد غمهای تو می افتم ز شرمِ کوهِ غمهای تو بر پای تو می افتم غمِ ما و پریشانیِ تو! عیب از قیاسِ ماست چنین کاهی ز غم، گاهی به دریای تو می افتم نه آن مورم که از مُلکِ سلیمانی گریزانم من آن گَردم که بر گِردِ قدمهای تو می افتم ز هر کس خواستم امداد، خود نالان تر از من بود چه بهتر اینکه در دامانِ ماوای تو می افتم تو گفتی یادِ من باشید قدرِ جرعه ی آبی چقدر ای باوفا کم در تمنای تو می افتم ترا رنجانده ام از خویش، با انبوهِ عصیانم به هر غفلت، ز چشمانِ تماشای تو می افتم توقع کردی و من، بی توجه کارِ خود کردم اگر این است رفتارم، ز سودای تو می افتم بتو هر روز و شب، لبیک هایم را بدهکارم زبانم لال، اینسان از تولای تو می افتم ترا با اینهمه غم، باز تنها می گذارم من رَوَم گه، سوی خویش و از تسلای تو می افتم مرا تنهای بخود مگذار در تاریکیِ ایام ‌که من از طاعتِ امروز و فردای تو می افتم کنون ماهِ صفر را می گذارم پشتِ سر، اما چه دانم من، که دارم از قضایای تو می افتم □ □ □ میان کوچه های دردسر سازِ پریشانی بیاد کوچه ی پر دردِ غمهای تو می افتم صدای مادرت از کوچه می آید چرا، آقا در این ایام، یادِ لعنِ اعدای تو می افتم غمِ تو هیچ پایانی ندارد، هیچ شادی نیست مگر صبح فرج، روزی که در پای تو می افتم مرا هم با شهادت آشتی ده، یوسف زهرا خوش آنروزیکه، بی سر بر قدمهای تو می افتم @hajmahmoodzholideh
ذکرِ خدای قادر است، اَینَ مُعِزّالاولیاء معنای هَل مِن ناصر است، اَینَ مُعِزُّالاولیاء ذکر نبی، ذکر علی. ذکر حسن، ذکر حسین با فاطمه، با باقر است، این معزالاولیاء هم چارده معصوم را، هم سیزده مظلوم را خود یاور و خود ناصر است، این معزالاولیاء حتی بدرگاه خدا، با التماس و التجا وِردِ امامِ حاضر است، این معزالاولیاء در هر غم و در هر بلا ، اوجِ بلا و اِبتلا نجوای عبدِ شاکر است، این معزالاولیاء در امتحان ها صبر کن، چشمِ دعا پر ابر کن حرفِ دلی که صابر است، این معزالاولیاء هر کس که بر حبلُ المتین، گوید مُذِلُّ المومنین! پس بر ولایت کافر است، این معزالاولیاء مانند ستارُالعیوب، آقاست چون غیب الغیوب او بر گناهان ساتر است، این معزالاولیاء بیننده ی اعمال ما، آگاه از احوال ما عَینُ الله است و ناظر است، این معزالاولیاء خواهی بدانی او کجاست، در خیمه یا در بینِ ماست او کربلا را زائر است، این معزالاولیاء گاهی مدینه، گاه طوس، گاهی نجف، گه مکه اوست کِی غائب است، او حاضر است، این معزالاولیاء ما را ندارد او نیاز، ما در نیاز و او به ناز مَحوِ خدای قادر است، این معزالاولیاء روضه فقط همرازِ اوست، منصور هم آوازِ اوست او را فرشته ذاکر است، این معزالاولیاء گِریَد برای عمه ها، سوزد ز داغ خیمه ها مادر به اشکش ناظر است، این معزالاولیاء یَابنَ الامام العسکری، تو انتقامِ کوثری نام تو هم یاجابر است، این معزالاولیاء زهرا بگوید پشتِ در ، زینب بگوید در سفر مهدی بیا غم ظاهر است، این معزالاولیاء @hajmahmoodzholideh