#غدیریه
دلی که عارف بالله می شود ایدل
ملازم ولی الله می شود ایدل
دلی بدون علی امتحان نمی گردد
دلی که شک کند از شیعیان نمی گردد
حقیقت همۀ دین حق ولای علی است
خوشا دلی که ز اخلاص مبتلای علی است
علی امیر دو عالم ستون دین خداست
علی قرار زمین و مدار عرش و سماست
علی بهشت برین و علی امام مبین
علی مدبّر و فرمانروای اهل یقین
چه بهتر آنکه علی از زبان خود گوید
به وصف حضرت خود با بیان خود گوید
منم که چهرۀ والای حیِّ دادارم
منم که صورت آئینه دار اَسرارم
منم امین رسولان منم هُدای رسل
منم امام امامان منم امیر سُبُل
منم که دین خدا را زبان گویايم
منم که در شب تاریک چشم بینایم
منم که ترجمۀ مُحیی و ممیت شدم
منم که جان به کفِ لیله الَمبیت شدم
منم علی که شناساند اسم اعظم را
منم علی که وصی شد رسول اکرم را
من دلیل قبولیِ توبۀ آدم
منم ملازم معراج حضرت خاتم
منم معلم داود و منجی نوحم
منم که معنی لوحم مؤید روحم
منم که واسطِ فیض خدای یکتایم
به نوح و یونس و موسی امیر دریایم
من از حلال و حرام شما خبر دارم
من از نهانِ کلام شما خبر دارم
هر آنکه معرفتم را به سینه بسپارد
سزاست در ره دین جان خویش بگذارد
نخوانده ای مگر از آیه های قرآنی
به وصف و مدح من از نامهای رحمانی
علی است چشم خدا در نهان و پیداها
علی است جَنب خدا در میان شیداها
علی است دست خدا دست حضرت داور
علی است پای خدا روی دوش پیغمبر
علی است وجه خدا در تمامی ملکوت
علی است روح خدا با تمامیِ جبروت
علی است مَرد عدالت علی است مرد شرف
علی است شاه ولایت علی است شاه نجف
علی است مادح و ممدوحِ مُصحف قرآن
علی است عاشق و معشوقِ حضرت سبحان
علی است شاهد احوال ، اسم اعظم را
علی است آیۀ اِکمال ، دین خاتم را
علی است سنجش و میزانِ کفّۀ اعمال
علی است دیدۀ بینا به ذرّهٌ مثقال
علی است صاحب تیغ دودم به هر پیکار
علی است قالعِ خیلِ منافق و کفّار
علی است آنکه شود چشم فتنه از او کور
ز انحراف و خطا می کند بشر را دور
علی است فاتح خیبر علی است فاتح بدر
علی است ساقی کوثر علی است معنی قدر
علی است سورۀ توحید علی است آیۀ نور
علی است صاحب سینا علی است صاحب نور
علی است جان پیمبر علی اَباالحسنین
علی است صادر و مصدور علی اَبا الکونین
علی است قافله سالار انبیای سَلف
علی است حیدر کرارِ ذوالفقار به کف
علی علی است که مَسند نشین احمد شد
علی علی است که اول ولی سرمد شد
علی علی است که برتر زِ هَر نبی و ولی است
علی علی است که اَعلا و عالی است و علی است
علی علی است که در اوج بندگی یکتاست
علی علی است که تنها به فاطمه همتاست
علی علی است که سر تا بپا خداوند است
علی علی است که دین خدا به او بند است
علی علی است که عبد عبید پیغمبر
علی علی است وصیّ رشید پیغمبر
علی علی است که جان رسول اعظم اوست
علی علی است که عشق نبی اکرم اوست
علی علی علی حیدر علی علی مولا
علی علی علی افضل علی علی والا
دلی که همدلیِ آل مصطفی دارد
یقین بهای تولّای مرتضی دارد
کجاست شیعه که جای امامِ حق بیند
بروی دوش پیمبر مُقامِ حق بیند
چه مرکبی ز سر دوش مصطفی برتر
چه راکبی ز قدمهای مرتضی بهتر
قسم به روز غدیرش که روز آقایی است
غدیر خاطرۀ با صفای مولایی است
و در میان خلایق نبی به صوت جلی
به نسل های بشر گفت از ولای علی
هر آنکه سید و مولای او منم امروز
علی است سید و مولای او پس از اینروز
قسم به عهد ولایت که بسته شد آنجا
مرامنامۀ بیعت شکسته شد آنجا
مپرس ای دل محزون به ناله ای مغموم
چه بود خاطرۀ تلخِ اولین مظلوم
که دستهای دروغین بیعتِ اعدا
به ضربه های پر ازکینه شد بَدَل فردا
چه شد که بازوی کوثر شکسته شد ای وای
دو دست حیدر کرار بسته شد ای وای
بیا که کوچۀ باریکِ عبرت است اینجا
بدان که موسم تجدید بیعت است اینجا
غدیر با همه اوصاف مثل یک پیک است
زمان فهم و بصیرت زمان لبّیک است
غدیر جز طلبِ نقطۀ رهایی نیست
دل از گنه چو رها نیست کربلایی نیست
دلا بیا و به عشق علی خدایی شو
چو گَرد قافله برخیز و کربلایی شو
حسین می رود و می برد دلِ ما را
و خوانده یوسفِ منزل به منزل ما را
کجاست یوسف زهرا کجاست منتقمش
کجاست خیل صفوف سپاه منسجمش
#غدیریه
@hajmahmoodzholideh
#کجاست_هفته_دولت_؟_!
هنوز مست تقلب، هنوز محو تقلا
هنوز غرق غرور و هنوز وعدۀ فردا
هماره پشت به میهن، چراغِ سبز به دشمن
سخن به سفسطه راندن، هنوز دوز و کلک ها
رویّه ای شده اینک، عبا أمامه و عینک
علیه مذهب و مسلک علیه سید و مولا
امید رفته و تدبیر، و مانده حیله و تزویر
عزیز فاطمه دلگیر، امیر قافله تنها
تَوّرم است فراوان، و کسب و کار، پریشان
چها روا به فقیران، از این معیشتِ ضَنکا
مذبذبین همه نان بُر، مطفّفین به تکاثُر
و نانِ کارگر آجر، و کوهِ درد مهیّا
حقوقهای نجومی، دروغهای هجومی
هزار غصه در این سو، هزار فتنه در آنجا
مذاکراتْ معما، معاملاتْ مُجزّا
و پشت پردۀ برجام…آه از اینهمه غمها
در این فضای مجازی، گرفته فتنه به بازی
مسیر روح خدا را، وصیت شهدا را
مقاومت که رها شد! مجاهدت به کجا شد؟
به راه عترت و قرآن، کجاست همتِ والا
یمن اسیر تهاجم، عراق غرقِ تألّم
قطیف سوریه لبنان، مدافعانِ تولّا
کسی به غیرِ ولایت، ز دین نکرد حمایت
مدافعانِ حرم را، کسی نداد تسلا
چه شد که اینهمه غفلت گرفت جای بصیرت
چه شد که کرد خیانت، به قبله مَردِ مصلا
نقاب روی نقاب و حجاب روی حجاب و
نفاق روی نفاق و خواص غرقِ تماشا
کجاست هفتۀ دولت، کجاست یاریِ ملت
چه شد رجائیِ مظلوم، کجاست باهنرِ ما
بجز تَبسّمِ برجام، ندیده ایم ز اقدام
نشان ز سالِ عمل کو نشانِ روشن و پیدا
امید تا دمِ آخر، فقط اشارۀ رهبر
همه بگوش برادر، برای یاری آقا
بخوان امام زمان را، بگیر خط امان را
به الأمان و به الغوث دخیل زادۀ زهرا
نمانده غیر تو تدبیر، بیا زمانه شده دیر
نشسته ایم به امّیدِ صبحِ آن شبِ یلدا
#کجاست_هفته_دولت_؟_!
@hajmahmoodzholideh
#روضه_بین_راه
قدری به سینه آه برایم بیاورید
پیراهن سیاه برایم بیاورید
اخبار بین راه برایم بیاورید
تربت ز قتلگاه برایم بیاورید
دارد حسین می رود انگار کربلا
دارد دل رسول خدا می شود مذاب
می ریزد اشک روضه ز چشم ابوتراب
شد نوحه های فاطمه هم نالة رباب
کودک چقدر می خورد از نهر آب،آب
دارد عجیب قصة غمبار ، کربلا
این نالة دمادم زهرای اطهر است
زینب بدان که کرب و بلا پر ز لشگر است
تا چند روز بعد ، حسینِ تو بی سر است
آنروز روز غارت خلخال و معجر است
بدتر ز روضة در و دیوار ، کربلا
گریان تست مادر تو ای حسین من
بر نیزه می رود سر تو ای حسین من
گردد اسیر خواهر تو ای حسین من
گردد یتیم دختر تو ای حسین من
تا شام و کوفه همره اغیار ، کربلا
عباس من تو دور و بر کاروان بمان
همراه زینب و کمک بانوان بمان
پشت و پناه لشگر و پیر و جوان بمان
پیش حسین من به تمام توان بمان
بی تو نداشت سید و سالار ، کربلا
این قافله به سوی شهادت روانه است
شب نامه های مردم کوفه بهانه است
از غربت حسین هزاران نشانه است
در انتظار زینب من تازیانه است
زینب کجا و کوچه و بازار ، کربلا
انگار بوی پیرهنی را شنیده اند
اینها حدیث بی کفنی را شنیده اند
این سمّ اسبها بدنی را شنیده اند
این نیزه ها لب و دهنی را شنیده اند
رفت از مدینه تیزيِ مسمار ، کربلا
مادر هنوز پهلوی من درد می کند
این زخمهای بازوی من درد می کند
جای کبودیِ روی من درد می کند
خوردم زمین و زانوی من درد می کند
وای از حدیث سیلی خونبار ، کربلا
روزی که وقت آمدنِ لشگرم رسد
ایام دادخواهیِ پيغمبرم رسد
مهدیِ من به داد دل مضطرم رسد
هم انتقام غنچه گل پرپرم رسد
پس مرگ بر منافق و کفار ، کربلا
#روضه_بین_راه
@hajmahmoodzholideh
#روضه_تنور_خولی_ملعون
#و_رؤیای_صادقه_دختر_امام_حسین_ع_در_زندان_کوفه
بود حیران دختری در خواب ناز
دید اسراری در آن رویای باز
دید بابا را به چشم پرگهر
در میان مطبخی ببریده سر
صاعقی آمد سوی کاشانه ای
طور سینا شد تنور خانه ای
هودجی همراه جبریل امین
از جنان آورد زهرا را غمین
آمدند از آسمان با شور و شین
آسمانی ها به دیدار حسین
آن خلیل ، آن نوح ، آن عیسی بود
آن پریشان ، آدم ، آن موسی بود
آشنا این ناله و این زمزمه است
این پیمبر ، این علی ، این فاطمه است
بود در مطبخ چه سوزان هیئتی
رأس بابا داشت چندان هیبتی
بر لب قاری چه آیاتی بود؟
کز نگاه انبیاء باران رود
بود بر آن سر نگاه فاطمه
عالمی را سوخت آه فاطمه
حیدر از آوای زهرای بتول
داشت احوالی پریشان و ملول
احمد مختار بس رنجیده بود
شانه اش لرزان ز اشک دیده بود
حاضران از آه زهرا ناله دار
حال مجموع ملائک بیقرار
در میان آن همه امواج نور
جای زینب بود خالی در تنور
صبر هم آمد در آن مجلس به تنگ
آدم آمد از بنی آدم به ننگ
آنچه مخفی بود آنجا شد عیان
آنچه اسرار است یکجا شد بیان
روضه های کشف الاسرار حسین
می دمید آنجا به محفل شور و شین
آن یکی برخون حنجر می گریست
وان یکی بر گونه تر می گریست
دخترک چون دامن زهرا گرفت
روی دامان رأس بابا را گرفت
ناگهان از خواب خوش بیدار شد
نیمه شب گویای آن اسرار شد
ریخت چون اوضاع زندان را به هم
عمه او را برد در آغوش غم
#روضه_تنور_خولی_ملعون
#و_رؤیای_صادقه_دختر_امام_حسین_ع_در_زندان_کوفه
@hajmahmoodzholideh
#روضه_تنور_خولی_ملعون
امام بود، ولی پیکرش به مسلخ بود
سر بریدۀ او در میان مطبخ بود
چگونه بود که باید امامِ قرآنی
تنور را کند از روی خویش نوررانی!
چگونه بود که کوفه امام را نشناخت
و یا شناخت ولی دینِ خود بدنیا باخت!
سَری که زینت اسلام و جان زینب بود
چه شد که داخل خورجین خولی آنشب بود
تنورِ گرم، سرِ خسته، هیزمش بِستر
محاسنِ پرِ خون بود، غرقِ خاکستر
تلاوت پسر فاطمه چنان پیچید
که سوز نغمۀ قرآن به آسمان پیچید
پیمبر و علی و مجتبی و زهرا را
نه، بلکه جذب خودش کرد اهل بالا را
ز انبیاءِ ٱولوالعزم، بسته صف اینجا
و تا فحولِ ملائک به گِرد خون خدا
به سر زنان، همه اهل جنان عزادارند
زمین و اهل همه آسمان عزادارند
رسید در وسط آنهمه نوا و خروش
أنابنُ فاطمه از آن سرِ بریده بگوش
أنالحسین، أنابنُ نبی، أناالعطشان
أناالغریب، أنابنُ علی، أناالعریان
صدای نالۀ زهرا بلندتر شده بود
شبی به گریه گذشت و دگر سحر شده بود
و جای زینب کبری در این سحر خالی
نبود تا که ببیند چه حال و احوالی
اگر چه دیدنِ رأس الحسین قسمت شد
هِلال یک شبِ زینب به نیزه رؤیت شد
#روضه_تنور_خولی_ملعون
@hajmahmoodzholideh
#هفته_دفاع_مقدس_و_یادبود_شهدا
با سلام و درود بر آنان
که شده یاد و نامشان پیروز
از دفاع مقدس امروز
تا دفاع مقدس دیروز
پیرمان گفت یادِ این یاران
کمتر از نعمت شهادت نیست
شهدا یادِ ما کنند ایکاش
هر کسی را چنین سعادت نیست
باز اهواز پُر طراوت شد
روحِ تازه گرفت خوزستان
باز از خونِ این شهیدان شد
مملکت باغ لاله و بستان
چلّهٔ انقلاب اسلامیست
شجرِ طیّبه چه میخواهد؟
پرچم انقلاب اسلامی
دائماً خون تازه میخواهد
ما مهیّای کربلاهائیم
هیچ از حادثه هراسی نیست
آبدیده شدیم و هرگز از
فتنه و توطئه هراسی نیست
ما همه پای کار دینِ حق
همه رزمندگان اسلامیم
همه سربند بستهٔ زهرا
عاشقِ لحظه های اقدامیم
همه در انتظار فرمانیم
با ولایت همیشه هم عهدیست
ولیِ امر مسلمین، آری
ولی الله و نایب مهدیست
امرِ او امرِ آل پیغمبر
نهیِ او نهیِ حضرت مولاست
دولت و! مجلس و! قضائیّه!
طاعتش در طریقهٔ اولاست!
اقتدارِ نظام، یک جمله است:
الگوی ما قیام عاشوراست
رهبر ما هم، اینچنین فرمود:
رهبر ما امام عاشوراست
علَمِ ما بدوشِ عباس است
صبرِ ما صبرِ حضرت زینب
راهِ ما راهِ اربعینِ حسین
نهضتِ ماست نهضتِ زینب
هر چه تحریممان کند دشمن
استقامت کنیم افزونتر
هر چه خون خواهد این شجر،هستیم
گر چه هر روز هست گلگونتر
عالم از شیعه درس میگیرد
قدسِ بین الملل شده تشکیل
راهِ قبل از ظهور معلوم است
از حرم سوی محوِ اسرائیل
رگ رگِ ما فدای خون حسین
ذکرِ ما کلُ یومٍ عاشورا
کربلا شاه راهِ ایمان است
حرف ما کلِ ارضْ، کرببلا
ما کجا لشگر حسین، اما
همه عالم فدائیِ اصغر
به جوانان هاشمی سوگند
خونِ ما نذر گیسوی اکبر
گیسویی که بخاک و خون آغشت
قدِ سروی که نذرِ مولا شد
پس به زانو نشست بابایش
پیشِ نعشی که ارباً اربا شد
#هفته_دفاع_مقدس_و_یادبود_شهدا
@hajmahmoodzholideh
#رباعی_در_وصف_خوزستان
هر چند که خاک ما همه ایران است
ایران همه زیر دِین خوزستان است
از برکت خون شهدای جنگ است
این خاک سرای عترت و قرآن است
#رباعی_در_وصف_خوزستان
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
ایکاش یار و یاور دین خدا شویم
تا در رکاب مهدی زهرا فدا شویم
ای حجت خدا به دلم تابشی بده
در پرتو جمال و جلالت فنا شویم
میلی به مرگ، غیرِ شهادت نمی بریم
باید شهید راه ولی خدا شویم
میلی به مرگ غیر شهادت می بریم
باید که از حجاب تن و جان رها شویم
جانهای ماست فرش قدمهای حضرتت
قربانیِ قدوم امام الهدی شویم
دلتنگ دلبریم و هوادار رهبریم
با این امید پیروت ای دلربا شویم
راه امام و راه شهیدان به صحنه هاست
کی بی جهاد شیعۀ آل عبا شویم
راه بهشت راه تولّای دلبر است
غافل ولی ز امر تبرّا چرا شویم
شیطان کمین کند که ز تقوا جدا کند
یا رب مباد از ره تقوا جدا شویم
امروز نَفسِ خسته اگر بی سپر شود
فردا بدام نفس اسیر هوا شویم
دست ستم به لطف خدا قطع می شود
ما در جهان منادی حِزبِ خدا شویم
بوی ظهور می رسد از این نشانه ها
آمادۀ حکومت عدل شما شویم
رجعت کنند با تو شهیدان انقلاب
آماده ایم یاور آن کشته ها شویم
ما نسل انقلاب حسینیم تا ابد
پس متّصل به قافلۀ کربلا شویم
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#روضه_سید_الساجدین_ع
من یادگار دستهای بسته هستم
من شاهد زنجیر های خسته هستم
وقتی که دست عمه ام را بسته دیدم
حتی صبوری را ز دستش خسته دیدم
آنچه که ما دیدیم چشم غم ندیده
حتی اسیر ترک و رومی هم ندیده
من دیده ام صبر و قرار زخمها را
من دیده ام شلّاق تند اخمها را
من اشکهای سرخ بابا را چکیدم
من مشکهای خشکِ سقّا را چشیدم
من دیده ام روز شکار کودکان را
من داده ام حکم فرار بانوان را
روزیکه رو و آبرو و اَبرویم سوخت
عمامه ام آتش گرفت و گیسویم سوخت
وقتی حریم حرمت ما را شکستند
درّندگان بر سینۀ قرآن نشستند
من دستهای بی عَلم طیّار دیدم
دامان آتش را گهی سیّار دیدم
من شرم روی ماه را در ابر دیدم
نعش امام خویش را بی قبر دیدم
گلزار طف پیش نگاهم لاله گون بود
معراج دارالحرب چون دریای خون بود
وقتی عبور از قتلگاه نور کردم
با کوه غم صبر از سرِ دستور کردم
من سروهای نور را اِستاده دیدم
تن های بی سر بر زمین افتاده دیدم
در خیمه بر قلب پریشان تاب دادم
با اشک بر لبهای عطشان آب دادم
من عرش اعظم را ز غم دلریش دیدم
من ذبح اعظم را به چشم خویش دیدم
سجاده های زهد را دیدم در آتش
منظومه های عشق را دیدم پر از خَش
از شام عاشورا همان شام غریبان
دیدم یتیمان را همه سر در گریبان
از کربلا تا کوفه تا شام و مدینه
تا آخرِ عمرم ندیدم غیر کینه
دشمن مرا یک عمر گریان دید و خندید
بر داغهای سخت نالان دید و خندید
یک عمر بر گلهای پرپر گریه کردم
یک عمر بر رگهای حنجر گریه کردم
تنها نه هجده سر بروی نیزه دیدم
عمامه و معجر بر روی نیزه دیدم
هفتاد و دو گل پیش چشمم بود پرپر
هشتاد و چار آزاده زن در حصر لشگر
من دفن کردم نعش های بی کفن را
من دفن کردم رأسها دور از بدن را
من حجت حق بودم افتادم به زندان
بودم امام اما امام کنج ویران
رجاله ها را بر سر بازار دیدم
دجالها را گِرد خود صد بار دیدم
از داغهای کوچه و بازار و صحرا
من مرگ را از حق طلب کردم چو زهرا
#روضه_سید_الساجدین_ع
@hajmahmoodzholideh
#غزل_ماه_صفر_و_روضه_شام
در جای جای عالم پیچیده ذکر الشام
ماه است ماه ماتم هرجا کنید اعلام
ماه صفر سفر را از خویش واگذارید
طالع پُر است از غم نحس است بسکه ایام
ماه بلای طاهاست این ابتلای زهراست
بشکسته حرمت دین بسته است دست ایتام
دلهای خسته بنگر سرها شکسته بنگر
مهمان نوازي شام سنگ است وقت اکرام
حرمت شکن یهود است این قوم از جهود است
باغ جنان کبود است ای دل مگیر آرام
زخم زبان چه سخت است شامی چه تیره بخت است
آل علی کجا و هر ناسزا و دشنام
چشم حرامزاده سوی حرم فتاده
شد آستینِ پاره اینک حجاب آلام
این چشم های گریان این سینه های بریان
ای ناقه های عریان هستند آل اسلام
گاهی به کنج زندان گاهی به بزم عدوان
مأوای آل عترت ویرانه شد سرانجام
این مجلس شراب است ؟ این آل بوتراب است؟
چشم خدا پر آب است ای دشمنان بد نام
بازارتان شلوغ است گفتارتان دروغ است
شاهد به مدّعایم باران سنگ از بام
من زادۀ منایم فرزند کربلایم
گرچه به کوفه و شام باشم امام گمنام
#غزل_ماه_صفر_و_روضه_شام
@hajmahmoodzholideh